آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

ادبیات هر ملتی متأثر از فرهنگ و باورهای اجتماعی است و تأثیر اجتماع بر ادبیات، امری مسلّم است. زن که نیمی از پیکره اجتماع بشری است، در شکل های مختلفی ازقبیل: زن در شکل نوعی خود، مادر، دختر، معشوق، و ممدوح در ادبیات بازتاب یافته است و سخنوران بسیاری به این مقوله پرداخته اند؛ ازاین رو یکی از عرصه های پژوهش، تحقیق درباره دیدگاه های شاعران و نویسندگان درباره زن و بررسی نوع نگاه آنان در این مقوله است؛ این مقاله بر آن است تا شاهنامه فردوسی را از این منظر مطالعه و بررسی کند؛ بدین منظور با بررسی ابیاتی که در آنها درباره زن سخن گفته شده ، به این نتیجه رسیده است که در شاهنامه ابیات فراوانی هست که نگاه مثبتی به زن ندارند و در مقابل ابیاتی که برخی از پژوهشگران آنها را زن ستایانه دانسته اند، درواقع این گونه نیستند و فردوسی باتوجه به فضای حماسی- که یکی از اساسی ترین لوازم آن اغراق است - می بایست به نوعی درباره برخی از زنان سخن می گفت که آنان را غیرعادی و به اصطلاح اَبَرزن نشان دهد. بخش دیگری از ابیاتی که گمان زن ستایانه بودن از آنها می رفت نیز درواقع توصیف زیبایی معشوقه هاست؛ ذکر این نکته که در ادبیات ما، معشوق در بیان زیبایی توصیف می شود نه ستایش، زن ستایانه بودن این ابیات را نیز تردیدآمیز ساخته است. آسیب دیگر ابیات زن ستایانه نگاه گزینشی و غفلت از کلیت روایت است. در پژوهش حاضر برخلاف دیدگاه برخی از پژوهشگران، این نتیجه به دست آمده که نگاه به زن در شاهنامه نگاهی منفی است.  

تبلیغات