زنازاده به باور برخی از فقیهان امامیه با سرشت و طینتی ناپاک آفریده می شود. مستند این باور، روایاتی چند است. این روایات بر استنباطِ احکامِ زنازاده از منابعِ فقهی اثر گذاشته اند. برخی فقیهان برای توجیه احکامِ تبعیض آمیز در زمینه ارث، قضاوت، شهادت، مرجعیت، امامت جمعه و جماعتِ انسان زاده شده از زنا در کنار دیگر ادله به پلیدی ذاتی او هم استناد می نمایند. این مقاله با رویکردی تحلیلی انتقادی و تأکید بر اشتراک همه آدمیان در پاکی فطرت در پی نقد نظریه پلیدی ذاتی زنازاده است. مقاله در پی تقویت این دیدگاه است که به موجب دلایلی از قرآن مجید، سنّت و عقل، همه انسان ها از جمله زنازاده، با طینت و سرشتی پاک به دنیا می آیند. این دیدگاه انسان شناسانه درباره زنازاده، در ترسیم نظام حقوق و تکالیف وی مؤثر است؛ بدین سان تبعیض های پیش بینی شده برای طفل زاده شده از رابطه نامشروع، تا جایی که مستند آن ها نظریه خُبث ذاتی زنازاده است، نیازمند بازاندیشی اند.