پوزیتیویسم، در دو چهره کنتی و منطقی، مدعی انحصار معرفت به امور محسوس و موهوم یا بی معنا بودن مفاهیم و گزاره های متعلق به امور متافیزیکی اعم از فلسفی، دینی و اخلاقی است. این مکتب در فرایند و ابعاد معرفت بشری از پاسخگویی به منشأ تصورات، منشأ تصدیقات و قلمرو معرفت ناتوان بوده و راه به شکاکیت می برد؛ اما حکمت صدرایی با دقت های عقلی عمیق بر مفهوم معرفت، علاوه بر ارائه معیار قاطع در تعریف معرفت، ملاک تقسیم آن به حضوری و حصولی، احکام معرفتهای تصوری و تصدیقی را تبیین کرده است. براساس این مکتب، معرفت های تصوری و تصدیقی هم منشأ حسی و هم منشأ فراحسی دارند و به تبع این، مفاهیم و گزاره های فراحسی، ازجمله معرفتهای دینی و اخلاقی، قابل درک، تبیین و اثبات صدق می باشند. پژوهش حاضر براساس آراء موجود در منابع دو مکتب، محورهای یادشده را در دیدگاه دو مکتب بررسی و در نهایت معناداری، ارزش و عقلانیت معرفتهای دینی و فراحسی را در حکمت صدرایی ارائه کرده است.