بانو امین اصفهانی، فرهنگ دینی را عامل حرکت جامعه به سوی سعادت دنیوی و اُخروی دانسته و این معنا را ناظر به نظام تعلیم و تربیت اسلامی تبیین کرده است. نوشتار حاضر کوشیده است ارتباط فرهنگ با انسان و تأثیر انسان شناسی اسلامی در تعالی فرهنگی جامعه از طریق بروز در علوم انسانی اسلامی را به روش استنباطی تحلیلی و تطبیق با مبانی انسان شناسی اسلامی در آثار بانو امین، تبیین کند. دستاورد محوری پژوهش حاضر این است که: ذات فرهنگ، پیوسته به ذات انسان است؛ ازاین رو تحول در انسان شناسی، منشأ تحول فرهنگی است. از سوی دیگر، رکن اصلی تحول فرهنگی، تولید و توسعه علوم انسانی اسلامی، در جامعه، به ویژه نظام آموزش عالی است. این امر خود مشروط به نفوذ و استقرار مبانی انسان شناسی اسلامی در نظام معرفتی جامعه علمی و اضلاع مدیریت فرهنگی جامعه است.