ادهرمال براساس مبنای «دیگری» و قبول «غیریت» از رویکرد میان فرهنگی سخن گفته و با نفی انحصارطلبی در فلسفه و فرهنگ خاص به دنبالِ تئوری گفتگوی بین فلسفه ها و فرهنگ ها برای درک بهتر «حقیقت» می باشد. او با همین مبنا با «ادیان» نیز مواجه شده و رویکرد «بینا دینی» را نظیر «رویکرد میان فرهنگی» برای درک بهتر «حقیقت متعالی» مطرح می نماید. در مقاله حاضر با روش «توصیفی» و براساس مبنای «دیگری» نظریه «فلسفه میان فرهنگی به مثابه رویکرد بینا دینی» تبیین شده و با روش «تحلیلی انتقادی» نقاط قوت و ضعف آن معلوم گشته است. نقد فلسفه مدرن و پست مدرن و ایجاد زمینه برای گفتگوی میان فلسفه ها و فرهنگ ها از نقاط قوت آن می باشد، همچنان که «نسبیت حقیقت» در فلسفه ها و «نسبیت حقانیت» در ادیان و جامع افراد و مانعِ اغیار نبودن آن از ضعف های نظریه فوق است. ضمن اینکه مقایسه رویکرد میان فرهنگی در فلسفه ها که امر انسانی بوده با رویکرد میان دینی که امر وحیانی است، ضعف دیگری تلقی می گردد.