هدف این پژوهش، تحلیل مبانی، اشکال، اهداف و ساختار آزمون های مختلف در <em>شاهنامه</em> است. این پژوهش به شکل بنیادی، بر پایه مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. آزمون (ور) گذر از آتش برای اثبات بی گناهی در داستان سیاوش، آزمون فرو رفتن در خون برای رهایی از سرنوشت شوم در داستان ضحاک، آزمون انتخاب پادشاهی برای تعیین پادشاه جدید در داستان پادشاهی کیکاووس، آزمون انتخاب همسر برای زال، فرزندان فریدون و گشتاسب توسط موبدان، شاه یمن و قیصر روم، آزمون سنجش قهرمان در داستان هفت خان رستم و اسفندیار، از مهم ترین آزمون های موجود در <em>شاهنامه</em> فردوسی به شمار می روند که قهرمانان برای رسیدن به هدف خود، باید آنها را پشت سر بگذارند. قهرمانانی که از فرّ ایزدی و حمایت خداوند برخوردارند و در پی گسترش پاکی و خوبی هستند، به آسانی از این آزمون ها می گذرند و پیروز می شوند؛ اما ضحاک که نمودار بدی است، در آزمون خود شکست می خورد. تمامی آزمون ها ساختاری مشابه دارند؛ به گونه ای که در ابتدا وضعیت متعادل برقرار است، سپس با بروز حادثه ای دچار تغییر می شود و درنهایت، با اقدام قهرمان و انجام آزمون، تعادل دوباره برقرار می شود.