مسأله وجوه و نظایر در قرآن کریم از دیرباز مورد توجه اندیشمندان علوم قرآنی بوده و هر عالِمی بر اساس مبانی فکری و فراخور توانایی خویش، گام های مهمی را در تبیین مفهومی و مصداقی آن برداشته است. یکی از آثاری که پس از کتاب مقاتل بن سلیمان بلخی درباره دانش وجوه و نظائر نگاشته شده، کتاب «تحصیل نظائر القرآن» از حکیم ترمذی می باشد. وی در این کتاب برخلاف روش مقاتل بن سلیمان که بیشتر با تکیه بر سیاق آیات به کشف معانی واژگان قرآنی می پردازد، با مبنا قرار دادن «اصل منع ترادف» و استفاده از «اصل اشتراک معنوی»، کوشیده است تا معانی به ظاهر متضاد واژگان نظیر هم را به یک معنای جامع بازگرداند و نشان دهد که برخلاف تصور مقاتل، یکسان بودن ماده واژگان مشتق، از یکسان بودن معنای آن حکایت دارد. در این جستار تلاش شده تا با بازخوانی و واکاوی روش حکیم ترمذی در «تحصیل نظائر القرآن» به شیوه استقرایی، تحلیل دقیقی از روش تفسیری واژگان قرآنی در این کتاب ارائه گردد.