وابستگی از مهم ترین روابط بین عناصر نحوی است. در وابسته سازی، واحدی به واحد دیگری وابسته می شود. یکی از انواع ساخت های وابسته، بند متممی است. در این پژوهش به بررسی میزان وابستگی نحوی و معنایی بندهای متممی زبان فارسی می پردازیم. افعال متممی فارسی را براساس عوامل معنایی ازجمله احتمال انجام فعل بند اصلی، هم ارجاعی و هم زمانی بین بند متممی و بند اصلی، در طبقات متفاوت وابستگی قرار داده ایم. سپس، با بررسی عوامل نحوی ازجمله زمان فعل بند متممی، حضور یا نبود متمم نما در بند متممی، هم واژگانی شدگی و یا حالت فاعلی و مفعولی در بندها مشخص کرده ایم که کدام افعال دارای بیشترین میزان پیوستگی بین بند اصلی و بند متممی هستند. آن دسته از بندهای متممی که بیشترین پیوستگی را با بند اصلی دارند، گرایش دارند که در یک جمله واحد با بند اصلی قرار بگیرند. در این پژوهش مشخص شد افعال بهره کشی بیشترین پیوستگی را بین بند متممی و بند اصلی دارا هستند و گرایش بندها در این افعال برای پیوند در یک جمله واحد بیشتر است؛ بنابراین، در بالای پیوستار متمم سازی قرار می گیرند. در کنار افعال بهره کشی، افعال وجهیتی با پیوستگی یکسان قرار دارند و در پایین پیوستار متمم سازی، افعال اداراکی- شناختی-بیانی قرار می گیرند که دارای کمترین پیوستگی بین بند اصلی و متممی هستند. با بررسی عوامل نحوی در پیوند بند متممی و بند اصلی، مشخص شد زبان فارسی از فرایند هم واژگانی شدگی در پیوند بندهای متممی استفاده نمی کند. این پژوهش پیوستاری از افعال متممی فارسی و تأثیر تصویرگونگی بر پیوند این افعال به دست می دهد.