"فرهنگ جاری کشور می تواند نقش تعیین کننده ای در اجرا یا عدم اجرای کنترل های داخلی در شرکتها توسط مهمترین جزء این سیستم؛ یعنی انسان داشته باشد. حسابرس در تعیین ریسک کنترل بناچار باید به موضوع فرهنگ توجه ویژه ای داشته باشد، تا بتواند این ریسک را دقیق تر تعیین نماید. استانداردهای پذیرفته شده حسابرسی، حسابرسان را ملزم به ارزیابی ساختار کنترل داخلی و تعیین ریسک کنترل در روند حسابرسی می نمایند. حسابرس برای ارزیابی ساختار کنترل داخلی باید شناختی از محیط و فعالیت کنترلی - که تحت تاثیر عوامل فرهنگی است- به دست آورد. بنابراین، سوال تحقیق این گونه مطرح می شود که آیا فرهنگ بر ارزیابی حسابرسان از ساختار کنترل داخلی و تعیین ریسک کنترل تاثیری دارد یا خیر؟
تحقیق حاضر در سال 1387 شمسی انجام شده و جامعه آماری این تحقیق، حسابداران رسمی شاغل در سازمان حسابرسی ایران تعیین گردیده است. داده های تحقیق از طریق پرسشنامه جمع آوری، و با استفاده از آزمون ناپارامتری ویلکاکسن تحلیل گردیده است. این تحقیق مشتمل بر هشت فرضیه است. بر اساس نتایج آماری به دست آمده، سه فرضیه تایید و پنج فرضیه رد می شود. از مهمترین نتایج این تحقیق، آن است که حسابداران رسمی، سیستم کنترل داخلی شرکت های موجود در کشورهای با فرهنگ فردگرایی زیاد و فرهنگ فاصله قدرت کم را، قویتر از فرهنگ فردگرایی کم و فاصله قدرت زیاد ارزیابی می کنند؛ ضمنا آنها ریسک کنترل فرهنگ جمع گرا را بالاتر از فرهنگ فردگرا تعیین می کنند."