آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

وسایل ارتباط جعی در جوامعی با اقتصاد آزاد دارای دو نقش متضاد هستند از سویی این وسایل عامل مهم انتقال اطلاعات و عقاید و اندیشه های انسانی هستند و نقش تعیین کننده ای در ارتقای افکار عمومی دارند و به عنوان زبان گویای جامعه بایستی عمل کنند و از سوی دیگر به عنوان یک مؤسسه اقتصادی مانند هر مؤسسه اقتصادی دیگر دغدغه تأمین هزینه های مالی و سودهی در فعالیت ارتباطی را دارند و ناگریز در خدمت صاحبان سرمایه از طریق نشر آگاهی های تجاری هستند و به طور دائم مردم را به خرید و مصرف هرچه بیشتر کالاهای غیر ضروری تشویق وترغیب می کنند و از این رهگذر به ترویج فرهنگ مصرف می پردازند. از اینرو ازدیدگاه صاحبنظران نیز به تبلیغات تجاری که از طریق رسانه ها پخش و منتشر می شود با دو دیدگاه تئوریک مراجهیم نخست دیدگاه انتقادگرا که با نگرش انتقادی به تبلیغات تجاری می نگرند و آن را همزاد نظام سرمایه داری و ابزار تحقق و ثبات این نظام می دانند مانند هورکهایمر، آدرنو و ماکوزه و دیدگاه دیگر مربوط به کارکردگراها است که بر نقش مثبت تبلیغات تجاری تأکید دارند و آن را وسیله ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی می دانند و به قول "ویلیام لیس" تبلیغات سبب تطبیق افراد با تغییرات اجتماعی و توسعه اجتماعی می گردد. سؤال اساسی در این پژوهش آن است که چگونه می توان این پارادایم را حل کرد یا حداقل امکان فعالیت رسانه با این دو نوع عملکرد یا شاید هدف متضاد را فراهم ساخت. ضمن بررسی نقشی که رسانه ها از جمله تلویزیون در ایجاد سبک زندگی و فرهنگ سازی دارند و با توجه به پژوهش های انجام شده پیشنهاد شده است رسانه ها اولا برای پخش آگهی ها گزینش داشته باشد ثانیاً بیشتر بر سبک زندگی قشرها و طبقات متوسط جامعه تأکید نماید تا به جای ترویج فرهنگ مصرف، گرایش به سمت تبلیغ کالاهای فرهنگی باشد تا بر خلاف وضع موجود از توسعه فرهنگ مصرف جلوگیری یا حداقل این امر تعدیل گردد.

تبلیغات