پژوهش حاضر، فراتحلیلی و برای دستیابی به کیفیت حضور جریانی خاص در ادبیات داستانی ایران یعنی «ادبیات داستانی انقلاب اسلامی» است. این فراتحلیل، سمت وسویی کارکردگرایانه دارد که در سه ضلعی کتاب شناسی، جریان شناسی، آسیب شناسی به دنبال دست یافتن به شیوه ای تحلیلی در بررسی نقدها برای نیل به چشم اندازی وسیع تر در حوزه نقد است که خود مبین میزان حضور یک جریان ادبی مشخص در فضای ادبیات داستانی ایران است. علاوه بر این، فراتحلیل در شناخت صحیح نقد، رصد نقاط ضعف و قوّت آن و معرفی خلأ ها و آسیب های نقد نیز می تواند مؤثر باشد. نمونه مورد بررسی در این فراتحلیل، رمان های «رضا امیرخانی» - به عنوان یکی از شاخص ترین نویسندگان جریان ادبی انقلاب اسلامی - است و به سنجش کارکرد این رمان ها به واسطه کمیت و کیفیت توجه ناقدان به آن می پردازد. در مقدمه به تعریف ادبیات انقلاب اسلامی، نقد و کارکردهای آن و شاخص های نقدِ نقد پرداخته می شود. سپس نویسنده و رمان هایش معرفی و نقدهای آن در قالب مقالات (علمی پژوهشی، ترویجی، تخصصی و توصیفی و تفننی) بررسی و تحلیل و سپس این تحلیل ها از منظر های متفاوت فراتحلیل می شود و در پایان، یافته ها در قالب جدول ها و نمودارها تبیین می گردد.