در این مقاله دو نوع رویکرد نقدی معرفی و سپس نمونه هایی از این دو در ادبیات زمان مشروطه انتخاب و بررسی شده است. هدف این مقاله بررسی زمینه های نقدی در دوران مشروطه بود که در تاریخ ایران نقطة عطفی در گذار از سنت به مدرنیته محسوب می شود. رویکرد نخست، نقد درون گروهی، نوعی نقد است که در میان اعضای یک تشکل اتفاق می افتد؛ رویکرد دوم، نقد برون گروهی، نیز نوعی نقد است که در میان اعضای دو گروه متفاوت انجام می شود. تفاوت این دو نوع رویکرد در روش، وضعیتی کلی را از بسترهای نقد در دوران تحت مطالعه به دست می دهد. نمونه ای که برای نوع نخست انتخاب شده است، انجمن دانشکده و دو عضوش محمدتقی بهار و عباس اقبال آشتیانی است. این گروه نمایندة اندیشة نئوکلاسیسیسم است. نمونة نوع دوم انجمن دانشکده و در رأس آن بهار و مجلة تجدد تبریز و تقی رفعت است که در آن گروه اخیر نمایندة اندیشة رمانتیسم انقلابی است. روش انجام کار تحلیل مستقیم متون است. تحلیل مفاد دو نوع نقد بیان شده نشان داده است که در نقد درون گروهی در دوران مشروطه، برخورد ملایم تری نسبت به نوع برون گروهی رخ داده است و گاه تعصبات شخصی در روند انتقاد تأثیرگذار بوده است. در نوع اول، تفاوت در سلیقه و در نوع دوم، تفاوت در بنیان فکری مطرح بوده است. درصورتی که حرکت هایی این چنینی به جریان تبدیل می شدند، در روند نقد ادبیات و گسترش فضای انتقادی مثمر ثمر بودند، اما این دو حرکت به تدریج متوقف شدند. از سوی دیگر نقد برون گروهی به مثابة تقابل نئوکلاسیسیسم و رمانتیسم در ایران است