در پژوهش های اخیر در باب تحلیل فلسفی تجربة دینی و نسبت باورها و تجربه ها، نینیان اسمارت را در کنار کسانی چون کتس و هیک قرار می دهند، که به ساخت گرایی حداکثری و تقدم مطلقِ باورها بر تجارب دینی قائل اند. در حالی که اسمارت از یک سو، با طرح نظریة دوقطبیِ تجربة دینی بر اساس تمایز میان دو طرح یا بافت آموزه ای کلّی، یعنی بافت خداباور و بافت غیرخداباور؛ و از سوی دیگر، قول به درجات متفاوت تفسیر در تجارب دینیِ ذیل این دو بافت کلّی، نوعی ساخت گرایی حداقلی ترسیم می کند و در حدّ فاصل ذات گرایی و ساخت گرایی حداکثری قرار می گیرد. او معتقد است زمینهة دینی فرهنگی بر تجربه تأثیر می گذارد اما به فردیّت تجارب در سنن دینی مختلف منجر نمی شود؛ بلکه بر اساس دو طرح آموزه ای کاملاً متفاوت، دو نوع تجربة متمایز وجود دارد. بخش دیگری از تأثیر زمینه بر تجربه نیز مربوط به تفاسیر بعد از تجربه است.