در چند دهه اخیر قرن بیستم، گرایشهای پستمدرنیستی در ادبیات، افکار، فلسفه، فنون و هنرها نمود یافت و مدرنیسم به بنبست رسید. تمایل و گرایشهای پستمدرنیستی موجب شد تا گروهی از هنرمندان به واقعگرایی و سنت رئالیسم نگاهی دوباره داشته باشند؛ مسئلهای که تاکنون در مدرنیسم بهدست فراموشی سپرده شده بود. توجه به موضوعات پیش پا افتاده زندگی روزمره با پاپ آرت در آثار هنری ظهور کرد. یک دهه بعد در تداوم فتورئالیسم، هایپررئالیسم با عملکردی مشابه فتورئالیسم، ولی با تفاوتهایی در محتوای آثار شکل گرفت و بهعنوان یک جنبش مفهومی، بیانگرا و در عین حال بسیار واقعگرا مطرح شد. به این ترتیب این جنبش با انگیزههایی متفاوت از فتورئالیستها، برای رسیدن به بهترین شیوه بیان، آثاری فراواقعگرا خلق کرد که در این جریان هنرمند برای رسیدن به بهترین نتیجه ممکن از ابزارها، مصالح و تکنیکهای مختلف استفاده کرد. این گرایش هنری بهشکل عمیقی در مجسمهسازی بارز است که انسان با دیدن این آثار، زنده بودن آنها را احساس میکند،گویی در آنها روح دمیده شده است