با توجه به اهمیت مطالعه فصاحت کلام از نظر روانشناسی زبان، پژوهش حاضر سعی دارد تا با بکارگیری مدل روانشناختی زبان لولت (1999) به بررسی ناکارآمدیها تولید گفتار به زبان دوم بپردازد. به منظور انتخاب سخنگویان (غیر)فصیح زبان انگلیسی، یک مقیاس تحلیلی سنجش فصاحت کلام استفاده شد. سپس ناتوانایی ها و راهبردهای تولید کلام ازطریق دو پرسشنامه و مصاحبه سنجیده شدند. نتایج حاکی از این بودند که سخنگویان غیرفصیح اغلب از دانش زبانی محدود رنج می بردند و در فهم سخن مخاطب خود مشکل داشتند. به ویژه، آنها نمی توانستند از واژگان، ساختارهای دستوری، و قواعدآوایی مناسب برای بیان منظورشان استفاده کنند. آنها همچنین از راهبردهای مؤثری استفاده نمی کردند که منجر می شد کلامشان منقطع شود. در مقابل، سخنگویان فصیح از دانش و مهارت زبانی بهتری برخوردار بودند و نیز از راهبردهای حل ناتوانی مؤثری استفاده می کردند. آنها با تلاش برای پوشش مشکلات ارتباطی، و بحث و گفت و گو در مورد منظورشان با مخاطب به استفاده موثرتری از راهکارهای پردازشی و ارتباطی مبادرت ورزیدند. یافته های این پژوهش تصدیق کردند که هر تلاشی برای فهم بهتر، بهبود، و ارزیابی فصاحت گفتار به زبان دوم باید حول محور یک رویکرد روانشناختی زبان ِ در تولید گفتار باشد.