این مطالعه روشهای متفاوتی که فرگیران فارسی زبان زبان انگلیسی در رابطه با خوشه های بی واک آغازین بکار می برند را مورد بررسی قرار می دهد. در حالیکه واکه افزودن رایج ترین شیوه ای است که فراگیران سعی در سازگاری خوشه های بی واک انگلیسی در ترکیب اصوات در زبان فارسی دارند، اما در این مقاله ما دو شیوه ای که سعی در توضیح جایگاه واکه افزودنی دارند را مورد تحقیق قرار می دهیم. اولین دیدگاه بر اساس اصل توالی رسایی است بویژه در مورد ترکیب صدای ""s"" با خوشه های رسایی است که توضیح قانع کننده ای ارائه نمی شود. دیدگاه دوم بر اساس نظر فلیش هکر (2001و 2005) است که اظهار می دارد واکه افزودنی حداکثر شباهت درک درونداد و برون داد شنیداری است. در یک آزمایش بر روی تعدادی از شنیداران ایرانی به اهمیت نقش تشابه درک شنیداری درون داد و برون داد پی برده شد. در نهایت ما بر اساس تئوری بهینگی جهت پیش بینی تلفظ درست کلمات خوشه های متشکل از سه عنصر بی واک می پردازیم.