آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۸

چکیده

این متن آخرین بخش از مقالهی ""2E=mc چه ربطی به بازاریابی دارد؟"" است که استاد سینا قربانلو و همکار جوانش مهندس سپیده قربانلو، از شماره های پیشین این نشریه، در آن به سیر تحولات بازاریابی پرداخته اند. این سیر تحولات بازاریابی از مدیریت علمی تیلور آغاز شد و به 4پی مککارتی و مدیریت نام و نشان تجاری کاپفرر انجامید و پس از آن با نظریهی ارزش ادراک شدهی دان سکستون، استاد برجسته و کهنهکار بازاریابی در دانشگاه کلمبیا همراه شد. فرمول انرژی انیشتین و ارتباط آن با دیدگاه کاپفرر در مورد ارزش ویژهی نام تجاری، بن مایهی بخش انتهایی مقالهی ""2E=mc چه ربطی به بازاریابی دارد؟"" است که در ادامه خواهید خواند. تیزبینی مؤلفان این اثر را باید ستود، که با تشریح نقشهای جدید بازاریابان و چگونگی آماده شدن برای ایفای آنها، به جمع بندی آنچه از آغاز تا انجام مرور کرده اند، میپردازند و در ادامه نیز تلنگری جدی به صاحبان کسب وکار و بازاریابان و مدیران آنها در عصر حاضر می زنند، آنجا که یادآوری می کنند که تحولات سریعی که بویژه در یکی دو دههی پایانی قرن بیستم و اولین دههی قرن بیست ویکم در بازاریابی روی داده (و میدهد)، تعریف آن را به کلی تغییر داده و دگرگون کرده است. مؤلفان بر این باورند، اکنون تعریف بازاریابی تغییر کرده است، بنابراین دانش ما از این علم یا هنر یا ترکیبی از آن دو، حتی اگر حاصل دهه های پایانی قرن بیستم باشد، عمدتاً کهنه شده و کارآیی خود را از دست داده است و باید برای همراهی با تغییرات آن طرحی نو دراندازیم.

تبلیغات