آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۸

چکیده

هنری مینتزبرگ، مخالف پیتر دراکر، در زمرهی نام آورترین چهره های منتقد مدیریت در جهان است. مینتزبرگ بر این باور است که هر سازمانی مانند یک ارگانیسم یکتا بوده و خصوصیات، محیط، نیازها و منابع خاص خودش را دارد؛ او مدیریت را بیشتر شبیه به هنر میبیند تا علم. گفتگوی صریح و انتقادی او، خواب مدیران اجرایی ارشد 500 شرکت موفق را آشفته کرد؛ چرا که بیواهمه آنها را فاسد خواند، از آن رو که پاداشهای کلانی را نصیب خود میسازند. مینتزبرگ، شرکتهای امریکایی را مریض میداند. بیپروا میگوید:""از مدل امریکایی مدیریت استفاده نکنید. بیشتر شیوه های امریکایی از رده خارج اند و بسیاری از شرکتهای امریکایی در خطرند. شرکتهای تجاری معروف، به طور وحشتناکی بد مدیریت میشوند."" وی دربارهی بحران نیز اظهار نظرش فراتر از بخش بانکداری و مالی امریکا است و میگوید: این یک بحران مدیریتی است. کوشش پل کروگمن، نویسندهی ستون اقتصادی نیویورک تایمز و دیگر نوسیندگانی را که به دنبال راه حلهای اقتصادیاند، به سخره گرفته و میگوید: این مسأله ای اقتصادی نیست بلکه، مسأله ای مدیریتی است که نمیتوان آن را با اصلاح سیاستهای مالی و پولی درست کرد. لیکن هیچکس نمیخواهد این پیام را بشنود! مینتزبرگ، صرفاً انتقاد نمیکند بلکه، راه حلهای عملیاتی و اجرایی دقیقی نیز دارد. جالبتر آنکه در کمال متانت و شکیبایی، راه حلهایش را عرضه میکند: ""درمان آرام را میتوان از رأس شرکتهای بزرگ شروع کرد. خودشیفته ها و پاداشهای شرم آورشان، باید از آپارتمانهای مدیران اجرایی بیرون رانده شوند. و به جای آنها باید رهبرانی واقعی قرار گیرند، افرادی که شخصاً و عمقاً در مسائل بنگاه اقتصادی درگیر شوند و حس جمعی آن را از نو بسازند. مینتزبرگ را باید ستود از آن رو که بحران فعلی را به بحران مدیریت منتسب میکند و برای آموزش و پرورش مدیران، رویکرد آموزشی جدیدی را در دانشگاه مکگیل کانادا پایه گذاری و اجرا میکند، ویژگی مدیران و رهبران را در 50 شرط طبقه بندی میکند، از نمونه های نادر مدیران و رهبران برجسته نام میبرد، از مدیران شرکتهایی میگوید که با ویژگیهای او سازگارند. مینتزبرگ را میتوان در خلال همین مصاحبهی کوتاه اما پرمغز شناخت و به ارزیابی راه حلهای او با جدیت پرداخت؛ بویژه آنکه در شرایطی هستیم که با بحرانی در سطح جهانی روبه روئیم، با شرکتهایی رو به روئیم که تنها به سود خود میاندیشند و مسئولیتهای اجتماعی برایشان کم معنا است....

تبلیغات