در مورد تجربه عرفانی، دو دیدگاه ذاتگرایی و ساختگرایی وجود دارد. ذاتگرایان معتقدند که حداقل در تجارب عرفانیِ خاصّ، عرفا ذات واحدی را تجربه میکنند، اما زمینههای اجتماعی و مذهبی عارف در تفسیر آنها اثرگذار است؛ لذا علیرغم تنوع گزارشات تجارب عرفانی در سنتهای مختلف، هستة مشترکی وجود دارد که تمام آنها را می توان از یک نوع دانست. اما ساختگرایان قائلاند که تجربة عرفانی، به طور خاصّ و گسترده، توسط سنّت مذهبی و اجتماعی ای که عارف در آن قرار دارد، شکل داده میشود؛ پس زمینههای مذهبی خاصّ، تجارب متفاوتی را ایجاد میکنند.
علامة طباطبایی، در حصری عقلی، علم را به حضوری و حصولی تقسیم میکند. با نظر به این تقسیم، تجربه عرفانی یا از نوع علم حضوری است یا از نوع علم حصولی. تجربهای که از نوع علم حضوری است، تجربه ذات است و پیشینههای عارف در آن نقشی ندارد. انسان میتواند با ریاضت، از تعلق نفس به بدن بکاهد. در این صورت، نفس مجرّد به علّت خود و نیز به معلولات دیگر علم حضوری خواهد داشت و با آنها متّحد میشود. اما بعضی از تجارب عرفانی انسان (کشف صوری و بعضی از مراتب کشف معنوی) از نوع علم حصولی است. در این نوع تجربه، ممکن است زمینههای قبلی عارف در شکلگیری تجربة وی دخالت داشته باشند.