آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

مهم­ترین مسئلة مناقشه برانگیز در میان متفکّران قرون وسطا، نحوة وجود کلیّات بود که با پرسش­های مهم فرفوریوس در «ایساغوجی» آغاز گشته بود. ترجمة این کتاب از زبان یونانی به لاتینی و شرح آن به دست بوئتیوس و پاسخ­های او به پرسش­های سه­گانة فرفوریوس، سبب مهمی در شکوفا شدن مسئلة هستی­شناسی کلیّات بود که در نهایت، به پیدایی سه دیدگاه واقع­گرایی، مفهوم­گرایی و نام­گرایی در این باره منجر شد. با این همه، به نظر می­رسد که یکی از علل مهم بسط و گسترش این مسئله در قرون وسطا، ارتباط وثیق آن با آموزه­های مهم کلام مسیحی ـ آموزه­هایی چون علم پیشین خداوند به مخلوقات، تثلیث خداوند و گناه نخستین ـ بوده است. بنابراین می­توان مدّعی شد که انگیزه­های کلامی متفکّران قرون وسطا، در شکوفایی و بسط مبحث کلیات تأثیر بسزایی داشته است. یکی از مسائل مهم کلامی که ارتباط تنگاتنگی با مسئلة کلیات داشته، آموزة گناه نخستین است که تبیین ماهیّت آن و نیز نحوة انتقال آن از آدم و حوا به نسل بشر از سوی برخی متفکران قرون وسطا، موجب پیدایی نظریه­ای با عنوان واقع گرایی جمعی، در بحث هستی­شناسی کلیات گردید.

تبلیغات