آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

وجود شرور در جهان، در تعارضی ظاهری با سه صفت علم مطلق، قدرت مطلق و خیرخواهی محض خداوند است. به بیان دیگر، مجموعه مرکّب از چهار گزاره زیر، مجموعه­ای به ظاهر ناسازگار را شکل می­دهد: 1- خداوند عالم مطلق است. 2- خداوند قادر مطلق است. 3- خداوند خیرخواه محض است. 4- شرّ وجود دارد. این تعارض، به «مسئلة شرّ» معروف است که بر مبنای آن، گروهی از خداناباوران، با تکیه بر واقعیّت شرور، به انکار وجود خداوند می­پردازند. مسئلة شرّ دو گونه تقریر دارد: «مسئلة منطقی» و «مسئلة قرینه­ای». مسئلة منطقی شرّ به بررسی سازگاری یا عدم سازگاری گزاره­های چهارگانه؛ و مسئلة قرینه­ای شرّ به ارزیابی احتمال صدق گزاره «خدا هست» ـ با توجّه به میزان، شدّت و تنوّع شرور در عالم ـ می­پردازد. خداباوران، این مسئله را در دو سطح پاسخ گفته­اند: سطح «دفاع» که در آن با دلایل گوناگون، وجود تعارض را در مجموعه فوق نفی می­کنند؛ و سطح «دادباوری» که در آن، به توجیه شرور در عالم می­پردازند. شرور موجود در جهان، به دو دسته «شرور اخلاقی» و «شرور طبیعی» تقسیم می­شوند. در این مقاله، نظریه دادباوری «قوانین طبیعی» بروس رایشنباخ در باب شرور طبیعی مورد بررسی قرار می­گیرد و نقاط قوّت آن نسبت به نظریه­های رقیب نشان داده می­شود.

تبلیغات