در این مقاله کوشیدهایم دو روایت متفاوت از داستان حضرت ابراهیم(ع) را از نگاه سورن کرکگور و ایمانوئل لویناس بیان کنیم. این مقاله دو بخش دارد. بخش اول شامل تصویر اگزیستانسیالیستی کرکگور از ابراهیم است که میکوشد برتری ایمان بر عقل را با تعلیق اخلاق تبیین نماید. کرکگور معتقد است تعلیق غایتشناختی اخلاق، ابراهیم را از قاتل بودن نجات خواهد داد و لذا قربانی کردن اسحاق، به معنای تخطّی از اخلاق نیست. بخش دوم شامل تصویر اخلاقی لویناس از ابراهیم و قربانی کردن اسحاق است. لویناس بر این باور است که لحظة اصلی داستان ابراهیم، هنگامی است که ابراهیم با شنیدن ندای دوم الهی، به اخلاق باز میگردد و اسحاق را نمیکشد. به نظر این فیلسوف، رابطة ابراهیم و خدا از طریق چهرة اسحاق صورت میگیرد؛ و لویناس، این رابطه را با مفهوم کلیدی رابطة «چهره به چهره» توصیف میکند؛ ماهیت این رابطه، بیش از آنکه دینی باشد، اخلاقی است.