آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۳

چکیده

پیدایش حکمت متعالیه و بهره گیری از آمیزش فلسفه و عرفان، این فرصت را برای محققان فراهم کرد تا ضمن ارج نهادن به کاوشهای عقلانی ـ فلسفی حکمای پیشین، مسائل فلسفی را با اصول و مبانی عرفان مورد بررسی قرار دهند. از جمله این مسائل میتوان به مسئله حدوث عالم اشاره کرد. صرف نظر از چهار تحلیل مختلف کلامی و فلسفی از این مسئله، یعنی حدوث زمانی، حدوث ذاتی، حدوث دهری و حدوث طبعی، گروهی از پیروان مکتب حکمت متعالیه کوشیده اند با استفاده از آموزه های عرفانی ـ همچون اصالت و وحدت وجود، تجلی وجود در قوس نزول، وجوب طبیعت وجود و مانند آن ـ طرحینو از حدوث عالم ارائه کنند که تفاوتی ماهوی با طرحهای پیشین دارد. براساس سه نظریه حدوث اسمی، حدوث فعلی و حدوث بالحق که بترتیب توسط حاج ملاهادی سبزواری، حکیم الهی قمشهیی و علامه طباطبایی ارائه شده اند، دیگر از مسبوق بودن یا مسبوق نبودن وجود عالم به عدم، بمفهومی که در منابع کلامی ـ فلسفی مطرح است، سخنی در میان نیست، بلکه بجای آن خروج از بطون محور تحلیل حدوث عالم است؛ چرا که در نگرش عرفانی، عالم جلوه و مظهری از مظاهر وجود الهی است که عدم پذیری برای آن متصور نیست. در نتیجه، وجود در طی مراتب نزولی خود از وحدت به کثرت و از بطون به ظهور و از خفا به آشکاری رسیده و جهان مادی بتدریج خودنمایی میکند. در چنین حالتی، دیگر جایی برای بحثهای طولانی و گاه بینتیجه درباره چگونگی پیوند حادث به قدیم و متغیر به ثابت باقی نمیماند.

تبلیغات