آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۳

چکیده

پرواضح است که جهان طبیعت دائماً در حال تغییر و دگرگونی است. هر انسانی در تجربة روزمرة خود این دگرگونیها را مشاهده میکند. بعنوان مثال، ما میبینیم گیاهی در خاک میروید، رشد میکند، سبز و خرم میشود و بالأخره خشک میشود و به خاک میپیوندد. حتّی جمادات نیز از این تحوّل و دگرگونی مصون نیستند و پیوسته در اثر فعل و انفعالا ت فیزیکی و شیمیائی پدیده های کهنه جای خود را به پدیده های نو میدهند. بنابرین، اصل تغییر در پدیده ها یک امر بدیهی و غیرقابل انکار است اما در تفسیر و تبیین فلسفی این تغییر میان حکما و اندیشمندان اختلا ف نظر وجود دارد. پرسشهایی که در اینباره مطرح میشود چنین است: آیا این تغییر بصورت «کون و فساد» یعنی دفعی و از هم گسسته حاصل میشودیا اینکه یک نوع حرکت است، یعنی بصورت تدریجی و بهم پیوسته حاصل میشود؟ دایره شمول این تغییر تا کجاست؟ آیا حرکت تنها در اعراض و پدیدارها رخ میدهد و یا ذات و گوهر اشیاء نیز دستخوش تغییر و حرکت هستند. آیا بصورت خلع و لبس است یعنی یک شیء در هر آنی معدوم میشود و از نو بوجود میآید و یا اینکه بصورت لَبْس بعد از لبس است، یعنی شیء بطور پیوسته در حال شدن و از قوه به فعل در آمدن است؟ در این مقاله نظریات حکما و اندیشمندان درباره حرکت مورد بررسی و نقد قرار میگیرد.

تبلیغات