مدیران برای مدیریت سود به دو گزینه پیش روی خود؛ یعنی دستکاری فعالیتهای واقعی و یا دستکاری اقلام تعهدی اختیاری روی میآورند. اعمال هر یک از این گزینهها با محدویتها و هزینههایی رو به روست. مسأله این است که این دو گزینه مدیریت سود، آیا همزمان با یکدیگر صورت میپذیرند و یا اینکه یکی قبل از دیگری انجام میشود؟ به عبارت دیگر، آیا مدیر ابتدا برای دستیابی به سود مورد انتظار خود به یک تکنیک مدیریت سود روی می آورد و زمانی که با محدودیت مواجه شد، به تکنیک دیگر روی میآورد یا اینکه از هر دو تکنیک به طور همزمان استفاده میکند؟ از این رو، هدف اصلی پژوهش پیش روی، بررسی توالی یا همزمانی انجام دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و دستکاری فعالیتهای واقعی با در نظر گرفتن عوامل محدود کننده آنهاست. تعداد 117 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1388- 1380 برای آزمون فرضیههای پژوهش استفاده شده اند. برای آزمون همزمانی از آزمون هاسمن و برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش مدل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج این بررسی نشان میدهد که بین مدیریت سود واقعی و مدیریت اقلام تعهدی اختیاری، رابطه جایگزینی وجود دارد؛ به گونه ای که مدیران برای انجام مدیریت سود، مدیریت سود واقعی را قبل از مدیریت اقلام تعهدی اختیاری انتخاب میکنند.