نظامی گنجه ای همواره به عنوان یکی از بزرگ ترین خالقان آثار داستانی گنجینه ادب فارسی به شمار آمده است، با این همه، آثار پژوهشی در زمینه شناخت ساز و کار قصه گویی و داستان پردازی او بسیار اندک و انگشت شمارند. از سوی دیگر، معدود پژوهش های صورت گرفته نیز هم خود را مصروف توصیف زندگی نظامی و تشریح نکته های ادبی و دقایق معانی اشعار وی کرده اند، اما در عرصه های دیگری همچون کند و کاو در زمینه شیوه یا شیوه های قصه گویی نظامی و باز نمودن مایه های اندیشه او، هنوز هم جای خالی بسیار احساس می شود، که همین مسئله انگیزه بررسی الگوهای قصه گویی و روایت در آثار نظامی را در نگارندگان این مقاله به وجود آورده است.
به منظور انجام این پژوهش، از میان «گنج»های پنج گنج نظامی، منظومه هفت پیکر برگزیده شد، زیرا به لحاظ شیوه قصه گویی و برخورداری از جنبه های نمایشی از دیگر «گنج»ها بویژه لیلی و مجنون و خسرو و شیرین متمایز است. بر همین اساس، در این مقاله کوشش بر آن بوده است تا با بهره گیری ازاصول و روش های پیش اندیشیده مستتر در دو رهیافت بنیادی نقد امروز، ساختگرایی و نشانه شناسی، جنبه های نمایشی و داستانی هفت پیکر مورد تحلیل و موشکافی قرار گیرد. هدف از این کار در مرتبه نخست، ارائه شگردها و فنون داستان سرایی و شناخت عناصر نمایشی هفت پیکر و در مرتبه بعد فراهم آوردن امکان استفاده از آثار نظامی، در اقتباس ها و آثار داستانی و نمایشی جدید است. برای دستیابی به این هدف، جنبه های نمایشی موجود در این اثر در چهارچوب مطالعات مربوط به شخصیت شناسی، موقعیت نمایشی، کشش، کنش و واکنش، تعلیق و شخصیت های کنش گر بررسی شده اند، تا هرگونه اقتباس و برداشت تازه و علمی از این اثر برای اهدف نمایشی چهارچوبی علمی داشته باشد.