آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۴

چکیده

متن

با نگاهی به آثار مارتین هایدگر به سهولت می‏توان مشاهده کرد که هرازگاه وی به هم سخنی با هگل می‏پردازد.اما به‏طور خاص از هایدگر سه کتاب مهم در مورد هگل در دست داریم:1-مفهوم تجربه نزد هگل؛هگل و یونانیان؛3-پدیدارشناسی روح هگل.از این میان کتاب‏های اول و سوم به زبان انگلیسی ترجمه شده‏اند.متن موردنظر ما ترجمه انگلیسی کتاب«پدیدارشناسی روح هگل»است که توسط انتشارات دانشگاه ایندیانا در سال(1988)به چاپ رسیده است.پیش از پرداختن به محتویات کتاب، ضروری است به برخی مشخصات کتاب و مترجمان آن بپردازیم.

نخست اینکه این کتاب همانند کتاب«هستی و زمان»یک تألیف نیست، بلکه درس گفتاری است که هایدگر در ترم زمستان سال(1932-1931)در دانشگاه فرایبورگ ارائه کرده است و بعدها از روی دست نوشته‏های دانشجویان و پیش‏نویس‏های خود هایدگر، جمع‏آوری شده است.دوم اینکه پرویز عماد استاد ممتاز فلسفه در دانشگاه دی‏پاول و مؤلف کتاب«هایدگر و پدیدارشناسی ارزش‏ها»و کنث مالی استاد فلسفه دانشگاه ویسکونزین مترجم کتاب‏های«تفسیر پدیدارشناسانه از سنجش خرد ناب کانت»و«ادای سهم به فلسفه» از هایدگر است.همچنین ایشان، از بنیانگذاران و سرویسراستاران نشریه«مطالعات هایدگر»نیز هستند.

سوم، نکته بسیار مهمی است که مترجمین در پیش گفتار کتاب، متذکر شده‏اند و آن توصیف نحوه برخورد هایدگر با متن پدیدارشناسی روح است.به نظر ایشان همان‏طور که ملاحظه می‏شود هایدگر با متن به عنوان یک اثر مکتوب یا حتی متنی که قابل تفسیر براساس زندگی هگل است، مواجه نمی‏شود بلکه در نظر وی متن، عبارت است از«فعل اندیشیدن»که تنها با مشارکت در این فعل، می‏توان با متن به عنوان امری زنده روبه‏رو شد (بر این اساس این زندگی هگل است که باید در پرتو اثرش مطالعه شود).به همین خاطر با این کتاب نمی‏توان به مثابه شرح جمله به جمله متن یا تفسیر کلی آن روبه‏رو شد بلکه هایدگر درپی آن است تا در این فعل اندیشیدن، پدیدار شدن روح را مرحله به مرحله، لایه‏برداری کرده و به ظهور برساند.همان‏طور که در طول کتاب نیز با آن برخورد می‏کنیم.پدیدارشناسی روح را معادل پدیدار شدن روح می‏داند، بنابراین در (*)مارتین هایدگر کتاب نیز بر آن است تا با بازگرداندن پرسش هگل به پرسش اصلی متافیزیک یعنی پرسش وجود و حرکت از آن سرآغاز این مراحل تدریجی و دقیق پدیدار شدن روح را یک‏به‏یک آشکار کند. پس از درآمد کوتاه شایسته است نگاهی گذرا به سرفصل‏های کتاب بیاندازیم.کتاب دو بخش اصلی دارد:1-آگاهی؛2-خودآگاهی.بدین ترتیب مباحث کتاب تا آغاز بخش«خرد»از کتاب پدیدارشناسی روح است که حدود یک سوم از کل کتاب می‏باشد.بخش آگاهی خود سه فصل دارد:1-یقین حسی؛2-ادراک؛ 3-نیرو و فاهمه.بنابراین در مجموع کتاب از چهار بخش اصلی تشکیل یافته است.لازم به ذکر است هایدگر پیش از شروع به تفسیر، ذیل یک پیش گفتار با مشخص کردن دو دستگاه فکری متفاوت در هگل (دستگاه پدیدارشناسی و دستگاه دانش‏نامه)به بررسی نقش دوگانه پدیدارشناسی روح در کل دستگاه فکری هگل می‏پردازد.در پایان پیش‏گفتار نیز با بیان پیش‏فرض‏های پدیدارشناسی و اینکه هر فلسفه‏ای در اصل آشکارکننده پیش‏فرض‏هایش است، چگونگی همدلی و خواندن متن هگل را توصیه می‏کند.بررسی مفاهیم مطلق، نسبی، دانش، دشتگاه دانش، تجربه و پدیدارشناسی نزد هگل از دیگر نکات خواندنی پیش‏گفتار است.

در بخش آگاهی با تأکید به معطوف به غیر یا معطوف به ابژه بودن آگاهی، نشان می‏دهد که این دانش در تمامی مراحلش از نسبی بودن خارج نمی‏شود.این بردگی برای آگاهی بس که همیشه را در دیگری می‏جوید. آگاهی در هر مرحله‏ای از خود امری را حقیقت می‏پندارد در یقین حسی این حقیقت، مشارالیه«این»است، (امری جزیی)اما«این»همیشه مورد اشاره واقع می‏شود بنابراین«قصد»و اشاره که امری ذهنی و کلی است نیز در این حقیقت نقش دارد و به عنوان آنتی‏تز«این»آن را رفع می‏کند تا در مرحله‏ای بالاتر آگاهی، حقیقت خود را در ادراک و ابژه آن یعنی«شی‏ء»و وحدت آن بجوید.در اینجا نیز آگاهی با نظر به شی‏ءو دریافت این مطلب که شی‏ء از کثرت بی‏نهایت صفات تشکیل یافته به«فریب»در ادراک آگاه می‏شود و با رفع وحدت و کثرت در مرحله‏ای بالاتر با فاهمه و حقیقت آن، که«نیرو»است روبه‏رو می‏شود.اینجاست که هایدگر برخاستن مفهوم نیرو را از «نسبت»و استقلال بخشیدن به نسبت در مقابل طرفین آن بلکه تعین بخشی نسبت به طرفین خود، گام جدیدی را در فلسفه برمی‏دارد.با تحلیل مفهوم نیروست که هگل پا را از جهان حسی فرامی‏نهد و به شناخت قلمرو همیشه ناشناختی نزد کانت، یعنی جهان فراحسی، جسارت می‏ورزد.نیرو نسبت است و دیگر امری مادی نیست با این همه خود را به عنوان حقیقت شی‏ء پدیدار شده در ادراک، معرفی می‏کند.اما با نیرو از آگاهی خارج نمی‏شویم زیرا فاهمه باز هم حقیقت را در ابژه می‏جوید و نه در خود.این شناخت گرچه کلی است اما هنوز مشروط به ابژه است در حالی که شناخت حقیقی آنگاه رخ می‏دهد که شناخت، مطلق باشد یعنی تبدیل به خودآگاهی شده باشد آنگاه که سوژه، ابژه را بسط خود می‏بیند و آن را در خود می‏یابد.از دیگر نکات مهم کتاب بررسی مفاهیم مهم فلسفه هایدگر نزد هگل است.این مفاهیم عبارتند از:زمان‏مندی، تمایز هستی شناسانه، دیالکتیک، هستی و زمان.

 

تبلیغات