هستی شناسی دیوان عبارت است از بررسی دیوان در حالتی که مینو و گیتی (روان و تن) آنان درهم تنیده شده؛ تنومند، دیدنی و پسودنی شده اند. زمینه هستی پذیری دیوان از هستی شناسی اورمزد، امشاسپندان و ایزدان است. زیرا در آموزه های مزدیسنایی دیوان نیز همانند اهریمن هستی ندارند، اما هستی دیوان در حماسه های ملی ساختار ویژه ای می یابد و در برابر هستی انسانی قرار می گیرد. هریک از دیوان، دارای نام، شناسه و ویژگی های فردی می شوند که سبب شخصیت پذیری و بازشناسی آنها از انسان ها و سایر دیوان می گردد؛ پیکرشناسی آنها (پیکر سیاه، بزرگ، بلند و چهره حیوانی و ...) نیز از ویژگی های اهریمن و تصورات انسان درباره دیوان مینوی، انسان های غول پیکر بیابانی، مهاجمین و عناصر جادویی سرچشمه گرفته است. همچنین آنها دارای توانایی پیکرگردانی؛ دگرگونی پیکر و هستی و کالبدپذیری؛ پنهان کردن خود در کالبد انسان و حیوانات هستند.