آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۶

چکیده

این مقاله در پی آن است که شعار عدالت خواهی را در متن و بطن اعلامیه حقوق بشر و مکتب عاشورا بکاود. به این منظور به بررسی سه محور «مفهوم عدالت»، مبانی و مصادیق عدالت خواهی پرداخته می شود. فرضیه این نوشتار این است که به صرف اینکه بپذیریم عدالت خواهی، پایه و مایه در سرشت آدمیان دارد و همواره به صورت یک آرمان مطلوب و مورد مطالبه انسانها بوده است، باعث نمی شود که ادعا شود عدالت در قلمرو مفهوم، مبانی و مصادیق نیز مورد وفاق همگان بوده است، زیرا از یک سو حداقل تجلی آن اصل فطری، چنین چیزی را نشان نمی دهد. از سوی دیگر اگرچه عدل و حق همواره همراه هم بوده اند، اما تقارن این دو مفهوم به شکلی که در اعلامیه حقوق بشر دیده می شود عمر درازی ندارد. نگاه به ماهیت عدالت و حقوق بشر در اعلامیه غالباً رنگی اعتباری دارد، در حالی که در سنت های دینی و مکتب عاشورا این دو با هم پیوندی ناگسستنی دارند و جدای از واقعیت رنگی ندارند. از همین رو است که عدالت در سنن دینی همواره با شعور انسانی در بعد نظر و با شور و احساس در بعد عمل درهم تنیده اند و همه لایه های وجود آدمی را در نوردیده است.

تبلیغات