اندیشمندان علوم سیاسی و روابط بین المللی تا این زمان نتوانسته اند اتحادیه اروپا را در قالب واژه های سیاسی و حقوقی ـ به گونه ای که مورد پذیرش و اقبال همگان باشد ـ تعریف کنند. واقعیت این است که منشور اتحادیه همچنان ابهام هایی دارد و بی سبب نیست که بسیاری از مردم اروپا، هر از گاهی، خواستار خروج کشورشان از این اتحادیه از طریق همه پرسی می شوند. هدف این مقاله ارائه تفسیری نو درباره اتحادیه اروپا است. نگارنده معتقد است که این اتحادیه در شکل «اتحادیه سابسیدیری»(1) به تدریج جایگزین کشورهای دارای حاکمیت می شود. نویسنده مقاله مایل است این اندیشه و دیدگاه خود را با صاحب نظران و اندیشمندان سیاسی، مورد بحث و گفت وگو قرار دهد. در مورد اتحادیه اروپا عنوان هایی مانند فدراسیون، کنفدراسیون و حتی عناوینی مانند «امپراتوری» و «جمهوری» یا «مجموعه ای از کشورها» به کار رفته است، که هیچ کدام نتوانسته اند ماهیت این اتحادیه را به اندازه کافی روشن سازند. اتحادیه اروپا به هیچ وجه کشور نیست و نمی خواهد باشد؛ اتحادیه اروپا یک پدیده «منحصر به فرد» است.