روش تفسیر قرآن در دوره معاصر با روشهاى سنتى تفسى در سدههاى پیشین تفاوت هایى آشکار دارد. از جمله وجوه تمایز آنها، رهیافتى نوین در تفسیر آیات و سورههاى قرآن که نظریه انسجام در قرآن نام گرفته است؛ بدین معنا که میان آیات و سورههاى قرآن یکپارچگى و وحدت محتوایى و مضمونى وجود دارد. هر چند نظیر این دیدگاه در برخى تفاسیر سنتى ذیل عنوان تناسب آیات و سورههاى قرآن قابل ردیابى است. ولى تلقى مفسران پیشین از این موضوع اساساً متفاوت بوده و بدین سبب در گذشته هیچ گاه به منزله یکى از اصول و مبانى در تفسیر قرآن بدان توجه نشده است. در مقاله حاضر نخست با مرورى اجمالى بر تاریخچه این موضوع، جایگاه این نظریه در سنت تفسیرى اسلامى و تفاوت تلقى سنتى و نوین از آن تبیین شده است و آنگاه با معرفى و تحلیل آراى تفسیرى حمید الدین فراهى و امین احسن اصلاحى از مفسران و اندیشمندان دوره معاصر از شبه قاره هند، رهیافت ایشان به مثابه روشى تازه در تفسیر قرآن شناسایى شده است. در این مقاله نشان داده شده است که این دو، یکپارچگى و انسجام سورههاى قرآن را اصل اولیه در تفسیر قرآن تلقى کردهاند و در نتیجه دیدگاه تفسیرى نظامیافتهتر و جامعهنگرترى نسبت به دیگران عرضه کردهاند