اگرچه شمار بازیگران داخلی و بین المللی افزایش یافته است ولی دولتها همواره ماهیت محوری و مرکزی در صحنه بین الملل دارند . همین امر به شکل گیری سیستم بین الملل در پنج دوره تاریخی انجامید . در همه این دوران ، نیازهای بازیگران بین المللی تعیین کننده روشها و فعالیتهای هر دوره بوده است . این تاثیر وابسته به ظرفیت و توانمندی مادی و معنوی بازیگران بوده است . در این زمینه پیاده سازی صلح یا همکاری و یا هر نیت دیگری نیازمند به قدرت است . بدون در دست داشتن قدرت ، حرکت به سوی صلح و همکاری محدود می شود . نویسنده این فرضه را به آزمون میگذارد که نیات خوب و ساختارهای انسانی تصمیم گیری در نظام بین الملل پاسخگو نمی باشند و برای دستیابی به آرمانهای دموکراتیک و مقدس همکاری به انباشت قدرت نیازمندیم...