فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۶٬۲۸۱ مورد.
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
653 - 680
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل وضعیت مدت بیکاری و مقایسه آن در بین زنان و مردان ایرانی مراجعه کننده به مراکز کاریابی است. مطالعه حاضر از نوع تحلیل ثانویه و جامعه آماری مورد مطالعه، شامل کلیه جویندگان کار 15 تا 45 ساله مراجعه کننده به کاریابی های سراسر کشور، از ابتدای سال 1392 تا پایان مهرماه سال 1398 است که با کمک تکنیک آماری تحلیل بقا انجام پذیرفته است. براساس یافته های این مطالعه، زنان دوره بیکاری طولانی تری از مردان دارند. جویندگان کار گروه های سنی 20 تا 24 سال، دارای میانگین دوره بیکاری کوتاه تری از سایر گروه های سنی هستند. کارجویان متأهل، مطلقه و بیوه، احتمال بقای بیکاری کمتری از افراد مجرد دارند. کارجویان بی سواد دارای بیشترین احتمال بیکاری هستند و افراد با سطح تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری در رده دوم بالاترین احتمال بیکاری قرار دارند. نتایج این مطالعه حاکی از آن است که در فرایند سیاست گذاری و مدیریت بازار کار کشور، توجه به تغییرات ساختار سنی و جنسی جمعیت، نیازمند اهتمام جدی است. زنان نیمی از جمعیت کشور هستند؛ بنابراین ضروری است استفاده از این ظرفیت، به ویژه در شرایط خروج از پنجره جمعیتی و نیز برنامه ریزی برای ایجاد اشتغال پایدار و کاهش طول دوره بیکاری، ضمن توجه به محدودیت تنوع شغلی و نقش آنان در تأهل و فرزندآوری و تربیت فرزندان، در اولویت قرار گیرد.
زنان و مصرف موسیقی رپ ناسزاگو (پژوهشی کیفی درباره دلالت های معنایی دختران شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
173 - 159
حوزههای تخصصی:
ناسزاگویی به عنوان بارزترین ویژگی موسیقی عامه پسند رپ، شاخص های زبانی اجتماعی را در ادبیات افراد جامعه تغییر می دهد. هدف این پژوهش کشف و بررسی دلالت های ذهنی و معنایی دختران هوادار تتلو از گوش دادن به آهنگ های ناسزاگوی اوست که با روش کیفی و تکنیک نظریه زمینه ای و استفاده از مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته با 25 نفر از طرفداران تتلو (تتلیتی ها) انجام گرفته است. نمونه ها براساس نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. مصاحبه ها با رسیدن به اشباع نظری متوقف شد. مدل پارادایمی حاصل از تفسیر نظرات دختران هوادار نشان می دهد مقبولیت آهنگ های ناسزاگو در ارتباط با مجموعه ای از شرایط علی (بستر اجتماعی-فرهنگی، موقعیت های خاص، همذات پنداری، جذابیت تجربه زیسته هنرمند، مجوزنگرفتن و طردشدن از جامعه، پیشینه خانوادگی خواننده)، شرایط زمینه ای (فقر، بیکاری، انزوا، نداشتن سرگرمی) و شرایط مداخله گر (سلطه صنعت موسیقی، گروه همسالان) معنا می یابد. دختران با بهره گیری از راهبرد های عادی بودن ناسزا در سبک رپ و دلنشین بودن ناسزا، ناسزاگویی در موسیقی خیابانی را توجیه می کنند که از پیامدهای آن تخلیه انرژی، ایجاد گفتمان ناسزاگویی در ادبیات جامعه، عادی شدن ناسزاگویی به اطرافیان، تشدید ناسزاگویی در آهنگ های جدید و گرایش به نیهیلیسم است. هواداران، خود و خواننده را طردشده از جامعه و قربانی ظلم و تبعیض احساس می کنند و به دلیل اینکه در برابر تبعیض ها فاقد قدرت عمل هستند، به افراد درمانده و ضعیفی می مانند که صرفاً با ناسزاگویی قادر به ابراز خشمشان هستند.
تحلیل و بررسی روزنامه های ندای ایران و ندای ایرانی، نخستین تجربه موفق روزنامه نگاری زنان در شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
399 - 416
حوزههای تخصصی:
در عصر مشروطه به تدریج زنان ایرانی به عرصه مطبوعات وارد شدند. ابتدا زنان پایتخت قدم به این عرصه نهادند. اندکی بعد زنان شهرستان ها نیز به تأسی از آن ها به این عرصه وارد شدند و به زودی موفق شدند در این زمینه فعالیت های قابل توجهی انجام دهند و نشریات مهمی را منتشر کنند. پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ می دهد که نشریات «ندای ایران» و «ندای ایرانی» در سال های 1326 تا 1331 در ایران به مسائل سیاسی و اجتماعی چگونه نگریسته اند. براساس یافته ها، روزنامه های ندای ایران و ندای ایرانی که در دهه 1320 در شهر شیراز توسط نصرت الملوک کشمیری زاده منتشر شدند، نگاهی انتقادی به مسائل سیاسی و اجتماعی عصر خود داشته اند. این روزنامه ها در زمینه امور سیاسی، با مقالات و تحلیل های تند و تیز انتقاداتی به عملکرد دولتمردان مطرح می کردند و به شدت با دولتمردان کم کار و بیگانه پرست مخالفت می ورزیدند. از سوی دیگر این روزنامه ها مسائل و معضلات اجتماعی شهر شیراز را نیز پیگیری و منعکس می کردند و با مطالبه از مدیران و مسئولان شیراز، خواهان رسیدگی به مشکلات شهر خویش بودند. مسائل زنان از دیگر موضوعات مدنظر این دو روزنامه بود و با به تصویرکشیدن دغدغه های زنان، بر ضرورت تغییر و تحول در جامعه برای بهبود وضعیت زنان تأکید داشتند. روش تحقیق در پژوهش حاضر مبتنی بر روش تاریخی و رویکرد توصیفی و تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به روش آرشیوی، کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه) است.
تغییرات و تعارض نقشی مادران شاغل در دوران پاندمی کرونا (مورد مطالعه: تجربه زیسته مادران شاغل در وزارت علوم تحقیقات و فناوری )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
17 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف: پاندمی کرونا باعث تغییرات زیادی در زندگی اجتماعی و خانوادگی شد که این موضوع بر روی شرح وظایف نقش های مادران شاغل تاثیر گذاشت. این مطالعه با هدف شناخت تجربه زیسته مادران شاغل و تمرکز بر تغییرات و تعارض نقش های خانوادگی و کاری مادران قبل از پاندمی و حین آن انجام شده است .روش : روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدار شناختی بوده و جامعه مورد مطالعه مادران شاغل در وزارت علوم (که قبل و حین بروز بیماری کرونا نقش مادری را تجربه کرده اند) می باشند که به روش نمونه گیری ترکیبی غیر تصادفی هدفمند و گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری 15 نفر از مادران شاغل مورد پرسش قرار گرفته اند. ابزار پژوهش مصاحبه حضوری نیمه ساختار یافته است که بر اساس سوالات تحقیق کلیه مصاحبه ها کدگذاری شده مقوله بندی و سپس دسته بندی شده و نتیجه گیری شده است .یافته ها: نتایج مطالعه نشان می دهد که در دوران پاندمی کرونا در نقش مادری و شغلی زنان تغییراتی رخ داده که گاها به تعارض و فشار نقش انجامیده است.کم رنگ شدن نقش مدارس، مهدکودک ها و مراکز گذران اوقات فراغت، امکان دورکاری و کاهش ساعات کار،کم شدن حمایت خانواده و کاهش ارتباطات اجتماعی به دلیل شیوع بیماری در این زمینه تاثیرگذار بوده است و حضور بیشتر مادر و گاها پدر به انجام کار مشارکتی بیشتر و شیوه ساماندهی جدیدی از زندگی خانوادگی و شغلی انجامیده که مراقبت ، آموزش و سرگرم کردن فرزندان از مهم ترین وظایف آن بوده است.نتیجه گیری: حمایت های سازمانی و شغلی به همراه حمایت های خانوادگی در روال عادی زندگی و شرایط خاص می تواند سبب آرامش بیشتر مادران، شادابی و سلامت خانواده و کارایی شغلی شود. نادیده گرفتن، تحقیر و کم ارزش دانستن انتظارات نقش های مادران شاغل ضمن ایجاد فشار و تعارض بر آنها در ادامه به طور مستقیم و غیرمستقیم بر خانواده و بهره وری کاری تاثیرگذار است.
رحم جایگزین: شبکه پیچیده اجتماعی برای فرزندآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
167-198
حوزههای تخصصی:
جایگزینی فرایندی است که در آن یک زن متعهد می شود نوزادی را برای زوج دیگری حمل و به دنیا آورد، در روند شکل گیری مناسبات جایگزینی ما شاهد مجموعه ای متشکل از یک شبکه پیچیده هستیم، مادرانی که مشتاق هستند از طریق جایگزینی صاحب فرزند شوند، در مقابل زنانی که حاضر به در اختیار قرارگذاشتن رحم خود هستند، واسطه ها، تیم پزشکی، بنگاههای حقوقی عقد قرارداد و اعضای خانواده های طرفین دیگر بازیگران در این فرآیند هستند. روابط مبادله که در طول مسیر فرایند جایگزینی شکل می گیرد تابعی از بازیگران مبادله است،که می تواند یک مبادله متقارن یا نامتقارن را نشان دهند. هدف مطالعه حاضر واکاوی مفهوم جایگزینی از سوی مادران جایگزین است. به این شکل زنانی که رحم خود را به اجاره می دهند، چگونه امر جایگزینی را معنا و تفسیر می کنند. روش پژوهش نظریه زمینه ای است. مشارکت کنندگان عبارتند از: زنانی در شهر کرمان که حداقل یکبار رحم خود را اجاره داده اند. مقوله های محوری بدست آمده کالایی شدن بدن در فرایند جایگزینی، استیگما در رحم اجاره ای، کنترل گری مادر سفارش دهنده، آشنازدایی از بارداری و انتقال بارداری ، هویت پاره پاره و مقوله هسته عبارت است از: بیگانگی از بارداری
"وقتی که او رفت" : روایت زندگی زنان معلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر مطالعه مردم نگارانه زنان معلقه با محوریت زمان در داستان زندگی آنها است. این مطالعه با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده غیرمشارکتی و به کمک نمونه گیری هدفمند ترکیبی انجام شده است و با 15 زن معلقه در بافت فرهنگی یکی از محلات حاشیه شهرستان خمینی شهر مصاحبه صورت گرفته است. چهارچوب روشی ملهم از نظریه ژرار ژنت خواهد بود. یافته ها نشان می دهد که زنان معلقه در برساخت داستان زندگی شان از تکنیک شتاب منفی استفاده می کنند و بیشترین عناصر کاربردی پس نگری، پیش نگری، توصیف و بسامد مکرر است. توجه به عنصر زمان در روایت زندگی باعث شد تا به دلایل فرهنگی زمان پریشی این زنان پی ببریم. این زنان از قومیت بختیاری هستند و در این فرهنگ افتخار به تاریخ گذشته قومی، احترام، توجه و مرجعیت گذشتگان و ریش سفیدان قوم، تعهد و پایبندی به سنت ها و ارزش های قومی به وضوح پاینده است به همین دلیل بافت فرهنگی که این زنان در آن رشد یافته و اجتماعی شده اند، همواره آنها را در پیوند با گذشته قومی و فرهنگی شان نگه داشته است. در نهایت، رابطه بین زمان و فرهنگ در روایت زندگی زنان معلقه، رابطه ای پس نگرانه و متعهد به آداب و ارزش های قومی است.
مقایسه میزان استرس و رضایت زناشویی در زنان نابارور با نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده ی ناباروری به عنوان یکی از مشکلات شایع در زنان عامل ایجاد استرس و نارضایتی زناشویی در آن ها است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان استرس و رضایت زناشویی در زنان نابارور دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی انجام شد.پژوهش حاضر یک مطالعه ی علی– مقایسه ای است که بر روی 80 زن با سابقه ی ناباروری تحت درمان با روش لقاح مصنوعی مراجعه کننده به مرکز ناباروری مهر شهر رشت در اسفندماه سال 1397 انجام شد.دو گروه زنان نابارور دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند.ابزارهای جمع آوری داده ها در این مطالعه به ترتیب عبارت بودند از: 1. پرسشنامه ی رضایت زناشویی اینریچ (1989): 2.پرسشنامه ی اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-21) لاویبوند و لاویبوند (1995). داده های جمع آوری شده وارد نرم افزار SPSS22 شده و توسط روش های آمار توصیفی مانند فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی مانند آزمون t گروه های مستقل و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) آنالیز شد. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین میزان استرس و نمره کل رضایت زناشویی و خرده مقیاس های رضایت زناشویی، ارتباط زناشویی، حل تعارض، فعالیت های مرتبط به اوقات فراغت، نقش های مساوات طلبی، خانواده و دوستان در دو گروه زنان نابارور دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0P<).بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که زنان دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت نسبت به زنان دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی منفی دارای استرس کمتر و رضایت زناشویی بیشتری هستند.
اثربخشی آموزش مهارت بازسازی زندگی پس از طلاق بر ناگویی هیجانی، خود ارزشمندی و سازگاری بعد از طلاق در زنان مطلقه مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
34 - 39
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت بازسازی زندگی پس از طلاق بر ناگویی هیجانی، خودارزشمندی و سازگاری بعد از طلاق در زنان مطلقه مبتلا به درد مزمن شهر اهواز بود. روش : طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان مطلقه مبتلا به درد مزمن شهر اهواز در سال 1401 بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن مطلقه مبتلا به درد مزمن بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دوگروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه ناگویی هیجانی تورنتو (1994)، پرسش نامه احساس خودارزشمندی دوستی و حسینی نیا (1399) و پرسش نامه سازگاری پس از طلاق فیشر (2004) بودند. یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد برنامه آموزش بازسازی زندگی پس از طلاق موجب کاهش ناگویی هیجانی و همچنین بر بهبود احساس خودارزشمندی و سازگاری پس از طلاق در زنان مطلقه دارای درد مزمن شد (05/0> P). نتیجه گیری: آموزش بازسازی زندگی پس از طلاق به عنوان شیوه ای برای کاهش ناگویی هیجانی و ارتقای شرایط زندگی از طریق افزایش احساس خودارزشمندی و سازگاری در زنان مطلقه دارای درد مزمن در کنار سایر آموزش ها می تواند نتایج مفیدی داشته باشد.
زیست جهان پستویی؛ مطالعه موردی دانشجویان دختر یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشگاه به عنوان یک فضای فرهنگی، نقش مهمی در فرآیندهای برساخت هویت اجتماعی دانشجویان دارد. این فرآیند بر حسب فرهنگ مبدأ و نوع تجربه هایی که در فضای دانشگاهی برای دانشجویان شکل می گیرد، می تواند صورت بندی های مختلفی داشته باشد. مسئله این پژوهش، تجربه هویت دختران یزدی در دانشگاه است و با این پرسش آغاز شده که دختران یزدی با توجه به بسترها و محیط هایی که در آن رشد کرده و تربیت شده اند، چگونه محیط دانشگاه را به مثابه بستر فرهنگی جدید، تجربه می کنند و همچنین از خلال این تجربه، هویت آن ها چگونه برساخت می شود؟ در این پژوهش از روش نظریه داده بنیاد برای فهم تجربه هویت دختران یزدی استفاده شده است. نمونه های مورد مطالعه در این تحقیق، دختران یزدی هستند که در دو بستر تهران و یزد به دانشگاه رفته اند. تأثیرات مدرسه، گروه های دوستی، خانواده و جامعه یزد بر هویت این دختران نیز بررسی شده است. مقوله اصلی ساخته شده برای این دو گروه، مقوله دوفضایی شدن هویت است. یافته ها نشان می دهد که دختران یزدی در دو فضای هویتی مبتنی بر اندرونی و بیرونی، هویت خود را برساخت می کنند و عمده عاملیت آن ها در فضای اندرونی رخ می دهد. آن ها در عین پایبندی به قوانین جمعی فرهنگ و خانواده یزدی، در زیست جهان پستویی خود تجربه های متفاوت و هنجارشکنانه دارند.
تأثیر پدیده صخره شیشه ای بر شکل گیری انسداد سازمانی و سکوت سازمانی با نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده (مورد مطالعه: کارکنان زن دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
271 - 292
حوزههای تخصصی:
عدم پیشرفت شغلی زنان در سازمان ها می تواند منجر به پیامدهای منفی متعددی مانند انسداد سازمانی، سکوت سازمانی و نظایر آن شود. این عدم پیشرفت شغلی زنان در سازمان ها، به پدیده صخره شیشه ای معروف است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر پدیده صخره شیشه ای بر شکل گیری انسداد سازمانی و سکوت سازمانی با نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده بود. نوع تحقیق، توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل کارکنان زن دانشگاه تهران به تعداد 412 نفر بود که 204 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از چهار پرسشنامه صخره شیشه ای، سکوت سازمانی، انسداد سازمانی و حمایت سازمانی استفاده شد. روایی پرسشنامه ها به صورت صوری، سازه، همگرا و واگرا بررسی شد. از طریق ضریب آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه صخره شیشه ای 89/0، سکوت سازمانی 85/0، انسداد سازمانی 72/0 و حمایت سازمانی ادراک شده 77/0 برآورد شد. نتایج نشان داد میانگین صخره شیشه ای، انسداد سازمانی و سکوت سازمانی، بالاتر از حد متوسط و میانگین حمایت سازمانی، پایین تر از حد متوسط بود. طبق نتایج، صخره شیشه ای روی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی، تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین حمایت سازمانی ادراک شده روی سکوت سازمانی و انسداد سازمانی، تأثیر منفی و معنادار دارد. به علاوه نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده در تأثیر صخره شیشه ای روی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی تأیید شد.
رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
59 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر بود. جامعه ی آماری تمامی زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر در شهر یزد بود. نمونه پژوهش ۱۵۰ نفر زن بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد.برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه رضایت زناشویی انریج (۱۹۸۹)، پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (۱۹۹۱) و پرسشنامه سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (۱۹۹۶) استفاده شد. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه هم زمان تجزیه وتحلیل شدند. نتایج یافته ها نشان داد که بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر قانون گذار، اجرایی، سلسله مراتبی، آنارشی ، جزئی نگر، درون نگر، برون نگر و نیز سبک حل مسئله کارآمد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک قضاوتی ، سبک الیگارشی و حل مسئله ناکارآمد همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد. و بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر مونارشی، کلی نگر، آزاداندیش و محافظه کار همبستگی معنی داری وجود ندارد. هم چنین نتایج نشان داد که سبک های تفکر قانون گذار، سلسله مراتبی، جزئی نگر، درون نگر و سبک های حل مسأله کارآمد و ناکارآمد توانسته اند ۹/۵۶ درصد از واریانس رضایت زناشویی را پیش بینی کنند(۰۰۱/۰p<). وسایر متغیرها توان پیش بینی رضایت زناشویی را نداشتند. بنابراین برخی از سبک های تفکر وسبک های حل مسئله در زنانی که مورد بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسران خود قرارگرفته اند می توانند با بهره گیری از زمینه های فرهنگی و اجتماعی مناسب موجب افزایش رضایت زناشویی شوند.
بررسی میزان آسیب پذیری زنان در مقایسه با مردان در دوران کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
539 - 563
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر با استفاده از مدل رگرسیون پروبیت تأثیر عوامل جمعیت شناختی بر وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال بعد از دوران کرونا نسبت به قبل از آن در مشهد براساس تفکیک جنسیتی، بین دو گروه زنان و مردان سنجش شد. داده ها به روش پرسشنامه ای و به صورت آنلاین جمع آوری و رگرسیون های مربوط به وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل شدند. حجم نمونه شامل 1093 نفر بود که از این تعداد 523 نفر زن و 570 نفر مرد بودند. نتایج پس از تحلیل رگرسیون در سطح اطمینان 95 درصد، حاکی از آن است که افراد با سن بالاتر، مستأجران و خانوارهایی که تعداد اعضای بیشتری دارند دچار کاهش درآمد و پس انداز بیشتری شدند که در این بین مردان بیش از زنان آسیب دیدند. با بهبود طبقه درآمدی، تحصیلات و موقعیت اقتصادی اجتماعی می توان از آسیب های ناشی از کرونا کاست که در این زمینه، میزان کاهش در آسیب زنان نسبت به مردان مقدار بیشتری است. مشاغل آزاد و حقوق بگیران بخش خصوصی کاهش بیشتری در درآمد، پس انداز و بدترشدن وضعیت شغلی خود مشاهده کردند که در بین شاغلان، زنان شاغل بیش از مردان شاغل دچار زیان ناشی از کرونا شدند. همچنین براساس نتایج مطالعه با ارتقای طبقه درآمدی، تحصیلات و بهبود موقعیت اقتصادی-اجتماعی، زنان نسبت به مردان، بهبود بیشتری در وضعیت شغلی، درآمدی و پس اندازی خود مشاهده می کنند.
مطالعه پدیدارشناختی تجارب زیسته سالمندان از آشیانه خالی و مولفه های سازگاری با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مطالعه پدیدارشناختی تجارب زیسته سالمندان از آشیانه خالی و مولفه های سازگاری با آن بود. نمونه گیری به صورت هدفمند تا اشباع داده ها ادامه یافت. در نهایت 17 نفر شامل 11 زن و 6 مرد انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق استفاده شد و تحلیل داده ها با روش کلایزی صورت گرفت.یافته های حاصل از پژوهش در بخش تجارب زیسته شامل 4 مضمون اصلی «بحران وجودی، بروز آشفتگی هیجانی ،اختلال در روابط بین فردی و تجارب مثبت بود. همچنین مولفه های سازگاری با آشانه خالی شامل ، هشیاری و اراده بر سازگاری، تجربه رشد هدفمند، از خود فراروی و تقویت ارتباط با مبدا هستی است. در بخش تجارب زیسته مضمون بحران وجودی دارای 4 مضمون فرعی «احساس خلاء، بروز هراس از مرگ ، مواجهه با اضطراب وجودی و مواجهه با احساس تنهایی» بود. مضمون بروز آشفتگی هیجانی دارای 4 مضمون فرعی تجربه احساسات متضاد، تجربه افسردگی واکنشی، کاهش لذت از زندگی » بود. مضمون اختلال درروابط بین فردی در بردارنده سه مضمون فرعی «عدم درک متقابل زوجی، تجربه تعارضات زناشویی و بریدگی از اجتماع»بود. مضمون تجارب مثبت در برگیرنده مضامین فرعی «افزایش اوقات فراغت و آزادی عمل و بهبود ارتباط با همسر» بود.. همچنین در بخش مولفه های سازگاری مضمون هشیاری و اراده بر سازگاری شامل «تامل مجدد بر خود و اتکا بر توانمندی خود»، مضمون تجربه رشد هدفمند شامل «از سرگیری فعالیت علمی و شغلی، معنایابی مجدد و افزایش سرسختی و تاب آوری »؛ مضمون از خودفراروی شامل «توجه به شادی و رضایت فرزند، کمک به فردی مشابه و پرورش نوه ها»، مضمون تقویت ارتباط با مبدا هستی شامل «شکرگذاری و توکل، و تقویت ارتباط معنوی و فعالیت های مذهبی» بود. تجارب روانشناختی از مواجهه با آشیانه خالی حاکی از احساسات و واکنش های متضاد است که سالمندان آشیانه خالی هم تجارب مثبت و هم تجارب منفی را در این مرحله تجربه می کنند و سالمندان در راستای سازگاری با آشیانه خالی از ابعاد درون فردی و فرافردی بهره می جویند . درنتیجه پیشنهاد می گردد از یافته های پژوهش حاضر در برنامه ریزی ها و اق دامات پیشگیرانه و مداخلات در خصوص سالمندان آشیانه خالی مورد استفاده قرار گیرد.
نگرش به هویت مادری و قصد فرزندآوری: مطالعه ای در میان زنان دارای حداقل یک فرزند مناطق شهری شهرستان کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
245 - 270
حوزههای تخصصی:
مادر شدن جنبه مهمی از زندگی زنان است که با دو کارکرد مهم زایش و پرورش فرزند، نمود پیدا می کند. با ظهور مدرنیته، مادرشدن و مادری کردن به عنوان نقش اصلی زنان مورد پرسش و بازتعریف قرار گرفته است. بررسی نگرش به هویت مادری در ارتباط با تمایلات فرزندآوری زنان می تواند در شناخت تحولات باروری در ایران کمک کننده باشد. در این راستا 385 نفر از زنان 18-44 سال دارای حداقل یک فرزند ساکن در مناطق شهری کاشان به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بیانگر میانگین 2/2 فرزند قصد شده در زنان مطالعه است. میانگین نمره نگرش به هویت مادری پاسخگویان، بالاتر از میانگین مورد انتظار است. این موضوع بیانگر آن است که هنوز هویت مادری برای بخش قابل توجهی از زنان در اولویت و اهمیت قرار دارد. نتایج تحلیل چند متغیره بیانگر آن است که با کنترل همه متغیرها، متغیر نگرش به هویت مادری به صورت مثبت و نگرش به برابر طلبی جنسیتی و تحصیلات به صورت منفی بر قصد فرزندآوری زنان تأثیرگذار هستند. از سوی دیگر نتایج تحلیل مسیر بیانگر نقش میانجی و واسطه ای نگرش به هویت مادری در ارتباط با تأثیرگذاری متغیرهای برابرطلبی جنسیتی و تحصیلات بر قصد فرزندآوری زنان است. با توجه به تغییراتی که در مولفه های گفته شده در حال وقوع است، پیشنهاد می شود سیاست گذاران گسترش تسهیلات و برنامه های حمایتی که منجر به کاهش تعارض بین مؤلفه های توانمندی و استقلال زنان با هویت مادری می گردند را در سیاست های جدید جمعیتی در نظر بگیرند.
اثربخشی طرحواره درمانی معنویت محور بر پشیمانی از انتخاب همسر و دلزدگی زناشویی در زنان قربانی خشونت خانگی با تأکید فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
1 - 17
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی طرحواره درمانی معنویت محور بر پشیمانی از انتخاب همسر و دلزدگی زناشویی در زنان قربانی خشونت خانگی با تاکید فرهنگی بود. جامعه آماری تمامی زنان قربانی خشونت خانگی در شهر اصفهان در پاییز سال 1401 بود. نمونه شامل 30 نفر از زنان قربانی خشونت بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت طرحواره درمانی معنویت محور قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. داده های پژوهش با کمک پرسشنامه پشیمانی از انتخاب همسر (شوارتز، 2002) و مقیاس دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جمع آوری و با آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری انجام شد. نتایج نشان داد که طرحواره درمانی معنویت محور، پشیمانی از انتخاب همسر و دلزدگی زناشویی در زنان قربانی خشونت خانگی در سطح معناداری کاهش داده است(05/0p<). همچنین نتایج نشان داد که طرحواره درمانی معنویت محور بر پشیمانی از انتخاب همسر و دلزدگی زناشویی در زنان قربانی خشونت خانگی با تاکید فرهنگی اثربخش بود. بنابراین از این درمان می توان درجهت یاری به زنان قربانی خشونت خانگی استفاده شود.
تدوین مدل مفهومی تبیین کننده کیفیت های طراحی اتاق های واحدهای مسکونی آپارتمانی مرتبط با سبک زندگی زنان جوان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
85 - 110
حوزههای تخصصی:
زنان به واسطه حضور پررنگ تر در خانه، بیشتر تحت تأثیر شرایط نامطلوب سکونتی قرار می گیرند؛ بنابراین توجه به سبک زندگی، نیازها و ترجیحات این افراد در طراحی مسکن ضرورت دارد. با رویکرد اکتشافی از روش تحقیق کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده برای جمع آوری اطلاعات مدنظر استفاده شد. نمونه مورد بررسی، بیست زن بین 20 تا 40 ساله ساکن استان تهران هستند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، متن مصاحبه ها در نرم افزار مکس کیو دی ای کدگذاری شد و دیاگرام های رفتارمحور و فضامحوری براساس بررسی های میدانی از واحدهای مسکونی ترسیم شد. شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی معاصر جامعه ایرانی، سبک زندگی خاصی در این گروه اجتماعی ایجاد کرده است که بر خواسته ها و ترجیحات این افراد درمورد مسکن اثرگذار بوده است. به ترتیب مشخصه های ادراک محیطی «کارایی و عملکرد، زیبایی و نظم، محرمیت، انعطاف پذیری و تنوع پذیری، تمیزی و بهداشت» و مشخصه های فیزیکی «تعداد و اندازه کمد و انباری، نور، مساحت و تناسبات اتاق ها، پیکره بندی فضایی، آلودگی صوتی، مبلمان داخل اتاق و نحوه چینش آن ها، بافت و رنگ مصالح و متریال، دید و منظر پنجره ها و میزان اشراف به آن، شرایط تهویه، گرمایش و سرمایش، تعداد اتاق های خواب، فرم و هندسه، و عناصر سازه ای» از مهم ترین مؤلفه های طراحی اتاق های واحدهای مسکونی آپارتمانی مبتنی بر دیدگاه های زنان جوان است. در نظرگیری فضای مناسب برای خواب، کار و تفریح، تأمین خلوت شخصی، توجه به سلایق فردی و حساسیت های فرهنگی در طراحی اتاق ها، از راهکارهای تطبیق مسکن با سبک زندگی این افراد است.
تاثیر شاخص توسعه انسانی بر نرخ ازدواج در کشورهای منتخب عضو OECD و غیر OECD(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
159 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر شاخص توسعه انسانی بر نرخ ازدواج در کشورهای منتخب عضو OECD و غیر OECD انجام گرفته است.
روش : روش این پژوهش از نوع پانل دیتا و جامعه آماری شامل 66 کشور طی دوره زمانی 2000-2018 بوده است. با توجه به هدف پژوهش، کشورها به2 گروه کشورهای عضو OECD و غیر OECD تقسیم شده اند. تحلیل داده ها و برآورد ضرایب با استفاده از روش «گشتاور تعمیم یافته سیستمی دو مرحله ای» و نرم افزار STATA16 انجام گرفته است. سازگاری تخمین زن GMM به فرض معتبر بودن متغیرهای ابزاری و عدم همبستگی جملات خطا بستگی دارد که در این تحقیق از آزمون هانسن-جی و آرلانو-باند به منظور بررسی این دو فرض استفاده شده است.
یافته ها: نتایج نشان داد شاخص توسعه انسانی تاثیر منفی و معناداری بر نرخ ازدواج در دو گروه کشورهای مورد مطالعه طی دوره زمانی 2018-2000 داشته است. همچنین ضرایب زیرشاخص های درآمد و امید به زندگی نیز در هر دو گروه منفی و معنادار بوده است. نتایج تکمیلی نیز حاکی از تاثیر منفی و معنادار زیر شاخص آموزش در گروه کشورهای غیرOECD می باشد؛ اما معناداری این زیرشاخص در گروه کشورهای عضو OECD تأیید نشده است.
جمع بندی: تصمیم به ازدواج تنها زمانی اتفاق می افتد که از نظر اقتصادی، اجتماعی و یا حتی فرهنگی منطقی به نظر برسد. با توجه به نتایج این تحقیق، شاخص توسعه انسانی و زیرشاخص های آن تاثیر منفی و معناداری بر نرخ ازدواج در هر دو گروه کشورهای مورد مطالعه داشته است و تفاوت معناداری از این منظر بین دو گروه کشور وجود ندارد.
بررسی کیفی گفتمان های غالب در روایت زوج های متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعارض جزء گریزناپذیر هر رابطه صمیمی به ویژه رابطه زوجها می باشد. روایتی که زوجها از تعارض ارائه می دهند، انعکاس جهان بینی و نگرش آنها نسبت به مسائل بوده و نقش حائز اهمیتی در نحوه مقابله آنها با تعارض دارد. مداخله درمانی مناسب تعارضات زناشویی نیز توجه نقادانه به گفتمان های غالب در روایت زوج های متعارض را می طلبد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفی گفتمان های غالب در روایت زوجهای متعارض انجام شد. داده ها به روش نمونه گیری هدفمند و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 26 زوج گردآوری شد. پس از تحلیل داده ها به روش تحلیل مضمون، گفتمان های دگرمحور، خودمحور و موقعیت محور به عنوان گفتمان های غالب شناسایی شدند. نتایج نشان داد از میان مؤلفه های ارتباطیِ خود، موقعیت و دیگری، عمده گفتمان ها به ترتیب معطوف به دیگری، خود و موقعیت است. به این معنا که در تعریف زوجهای متعارض از تعارض، از میان عوامل بیرونی، فرد و رابطه، نسبت به موقعیت از اهمیت بیشتری برخوردار است. در گفتمان های دگر محور، زبان ابزاری برای مطالبه گری و شکایت از همسر به عنوان کانون اصلی تعارضات بوده و در گفتمان های خودمحور، زبان به مثابه ابزاری برای سلب مسئولیت از خویش و ابراز سلطه گری، خودستایی و قدرت استفاده می شود. در گفتمان های موقعیت محور نیز کارکرد زبان شکوه از تحولات استرس زا می باشد. در نتیجه، گفتمان های غالب زوج های متعارض با گرایش به ارائه تصویری منفی و نامطلوب از همسر و موقعیت و نادیده انگاشتن نقش خویش در تعارض ها عجین است. به طور کلی، روایت زوج های متعارض، به جای زبان راه حل مدار، آکنده از زبان مشکل مدار است و زوج ها به جای تعریف تعاملی از تعارض، تمایل به ارائه تعاریف فردی خویش و اتخاذ رویکرد من مدار یا تو مدار نسبت به مسائل دارند.
شناخت مؤلفه های تأثیرگذار بر کارآفرینی زنان بر مبنای تحلیل کتاب سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه پژوهشی به بررسی مولفه های تاثیرگذار بر کارآفرینی زنان می پردازد. ابتدا از یک تحلیل آماری به روش کتاب سنجی، مجموعه داده ای متشکل از 1416 پژوهش در مورد زنان، فرهنگ و کارآفرینی منتشر شده بین سال های 1995 تا 2022 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. سپس روی واژگان حاصل از تحلیل هم رخدادی بررسی جهت دستیابی به یک چارچوب انجام شد. یافته ها نشان می دهد که با وجود دیدگاه های اجتماعی غالب در مورد کارآفرینی به عنوان یک حوزه مردانه، زنان می توانند در کارآفرینی اجتماعی پیشرفت کنند. کلیشه های جنسیتی و نقش های اجتماعی تأثیرگذارترین عوامل بر اقدامات کارآفرینانه و انتظارات اجتماعی زنان دارند که می توانند از طریق منتورینگ یا کوچینگ تعدیل شوند. همچنین عوامل فردی از جمله انگیزه، سلامت روان، سلامت جسمانی و خودکارآمدی به دلیل تاثیر زیاد در شبکه دانش، می تواند بر کارآفرینی زنان تأثیرگذار باشد. این تحقیق نقش احتمالی مربیگری را به عنوان یک عامل تعدیل کننده در فعالیت های کارآفرینی زنان پیشنهاد می دهد. این مقاله بر نیاز به مطالعات آینده در مورد نقش خودکارآمدی کارآفرینانه در میان زنان و تفاوت های فرهنگی آن تاکید می کند.
طراحی و اعتباریابی مدل تعالی شغل- خانواده و بررسی مشاوره شغلی مبتنی بر مدل بر تسهیل تعارض شغل- خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش شغلی از جمله نقشهایی است که در کنار نقشهای خانوادگی در سالهای اخیر برای غالب افراد جامعه حایز اهمیت شده است. بر این اساس برقراری توازن بین نقشهای شغلی و خانوادگی همواره مورد توجه محققان بوده است. لذا پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی مدل تعالی شغل- خانواده و بررسی مشاوره شغلی مبتنی بر مدل بر تسهیل تعارض شغل- خانواده انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل کلیه اعضا هیآت علمی و کارمندان شاغل در دانشگاه اصفهان و کلیه مطالعات داخلی و خارجی انجام شده در خصوص تعالی شغل-خانواده از سال 2001 تا سال 2022بود. پژوهش به روش طرح تحقیق آمیخته اکتشافی(کیفی-کمی) انجام گرفت. دادهها در بخش کیفی با روش تحلیل محتوا (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) با استفاده نرم افزار مکس.کیو.دا.24 و در بخش کمی با روش مدلسازی معادلات ساختاری و روش تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزارآماری اموس- 21 و اس.پی.اس.اس-25 تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان داد که مدل تعالی شغل-خانواده دارای هشت بعد برجستگی نقش شغلی، برجستگی نقش خانوادگی، برنامه شغلی انعطافپذیر، سرریزی مثبت، رضایت خانوادگی، رضایت شغلی، رضایت از مسیر شغلی و حمایت با واسطهگری متغیر دلبستگی است. همچنین نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که مشاوره شغلی مبتنی بر مدل طراحی شده بر تسهیل تعارض شغل-خانواده و خانواده-شغل مؤثر است(05/0>P).