مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۹.
۴۰.
بخش صنعت
منبع:
مطالعات و سیاست های اقتصادی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱
111 - 136
حوزه های تخصصی:
حجم بالای یارانه انرژی در اقتصاد کشور به همراه سایر انحرافات قیمتی با بر هم زدن قیمت های نسبی نهاده ها موجب تخصیص غیربهینه منابع گردیده و از این جهت هزینه های قابل توجهی را بر اقتصاد کشور وارد می کند. این مطالعه با هدف ارزیابی بخشی از این هزینه ها، به دنبال برآورد هزینه های عدم کارایی تخصیصی، ناشی از انحراف در قیمت حامل های انرژی در بخش صنعت است. در این مطالعه با لحاظ انحرافات قیمتی در یک سیستم معادلات غیرخطی و با استفاده از رویکرد تابع هزینه سایه ای، عدم کارایی تخصیصی محاسبه شده است. مدل مورد نظر برای داده ها و نمونه های مورد نظر و صنایع منتخب به روش ISUR برآورد شد. طبق نتایج به دست آمده به صورت متوسط و در سطح کل صنعت، هزینه های عدم کارایی تخصیصی ناشی از انحراف در قیمت همه نهاده های تولید به میزان 45 درصد هزینه های تولید بنگاه هاست. اندازه عدم کارایی تخصیصی که فقط از انحراف قیمت انرژی ناشی می شود معادل 34 درصد هزینه های تولید است. ضمن اینکه با لحاظ روابط جانشینی و مکملی بین نهاده ها پس از حذف کامل انحراف قیمتی نهاده انرژی، سهم انرژی در هزینه های تولید از 7/5 درصد به 10 درصد افزایش می یابد.
بررسی نحوه اثرگذاری پیچیدگی اقتصادی بر مصرف انرژی در بخش صنعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه فناوری با مصرف انرژی یکی از موضوع های چالش برانگیز در حوزه سیاستگذاری اقتصاد انرژی است. تاکنون پژوهش های متعددی این رابطه را بررسی می کنند که نتایج یکسانی را به دست نمی دهند. در این پژوهش، با استفاده از شاخص پیچیدگی اقتصادی، این ارتباط برای مصرف انرژی در بخش صنعت ایران در دوره 1395-1355 مورد ارزیابی قرار می گیرد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که افزایش پیچیدگی اقتصاد به طور مستقیم به افزایش مصرف انرژی در بخش صنعت منجر می شود که می تواند به دو دلیلِ غلبه آثار بازگشتی فناوری و همچنین، انتقال تولید به بخش صنعت به سبب تغییر ساختار تولید به سمت کالاهای فناورانه، باشد. از سوی دیگر، با در نظرگرفتن اثرهای تعاملی، پیچیدگی اقتصادی باعث کاهش ضریب مثبت ارزش افزوده بر مصرف انرژی می شود که نشان می دهد هرچه سطح فناوری بالاتر باشد، افزایش تولید، مصرف انرژی را کم تر از پیش افزایش می دهد. در نتیجه، از این منظر پیچیدگی اقتصادی می تواند نتایج مثبتی بر مصرف انرژی در بخش صنعت به دنبال داشته باشد.
شناسایی و اولویت بندی سیاست های توسعه کارآفرینی بین المللی در بخش صنعت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
با توسعه جهانی شدن، محیط رقابتی کسب وکارها از سطوح محلی و ملی به سطح جهانی گسترش یافته است. کشورهایی موفق می شوند بازارها را در سطح بین المللی در اختیار بگیرند که توانایی تولید کالاها و خدمات رقابتی را در این سطح دارند. در غیر این صورت اگر کشوری توانایی رقابت نداشته باشد، کشورهای پیشگام، بازار آن را تصاحب می کنند. بنابراین، نقش و مأموریت دولت ها در این فرایند برای بهره گیری از فرصت های بین المللی تعیین کننده است. توسعه کارآفرینی بین المللی یکی از حوزه های مهم سیاستگذاری است که کشور را قادر خواهد ساخت با تولید و عرضه کالاها و خدمات در سطح بین المللی، از فرصت ها بهره ببرد. با توجه به این که فعالیت های کارآفرینی بر محوریت نوآوری، خطرپذیری و نااطمینانی، فرصت و اطلاعات استوار است، نقش دولت در این زمینه اهمیتی ویژه دارد. دولت برای آموزش و تربیت کارآفرینان و فراهم کردن زیرساخت های لازم به منظور توسعه کارآفرینی بین المللی، مسئولیتی منحصربه فرد برعهده دارد؛ به خصوص این که سازوکار بازار قادر به تأمین آن نیست.هدف این مقاله شناسایی و اولویت بندی سیاست های توسعه کارآفرینی بین لمللی در بخش صنعت ایران است. براساس ادبیات موضوع، سیاست ها و ابزارهای سیاستی متعددی وجود دارد تا دولت ها برای توسعه فعالیت های کارآفرینانه از آنها استفاده کنند و از این طریق از فرصت های کارآفرینانه بین المللی بهره ببرند. در این مقاله، براساس یافته های مرور ادبیات، چارچوب فکری نظری توسعه سیاستگذاری کارآفرینی بین المللی با محوریت صنعت ایران و محورهای سیاستگذاری در حوزه های آموزشی، شبکه سازی، فناوری، قانونی و مالی استخراج و ابزارهای سیاستی هر حوزه، از ادبیات موضوع و حقایق آشکارشده ایران، تبیین شده است. نتایج این پژوهش می تواند به دولت جمهوری اسلامی ایران کمک کند تا در حوزه های گفته شده سیاست های اولی را در جهت توسعه کارآفرینی بین المللی انتخاب و اجرا کند.
بررسی اثر تحریم های اقتصادی بر تولید و اشتغال بخش صنعت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست های راهبردی و کلان سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۹
38 - 65
حوزه های تخصصی:
بررسی اثر تحریم های اقتصادی بر تولید و اشتغال بخش صنعت ایران بخش صنعت از نظر تنوع و فراوانی محصولات تولیدی و نیز قدرت اشتغال زایی در تحولات اقتصادی کشور نقش کلیدی ایفا می کند و امکان رشد و توسعه سایر بخش ها را فراهم می کند. در سال های اخیر سهم اشتغال صنعتی کاهش یافته است و به نظر می رسد که در میان عوامل متعددی که بر میزان اشتغال بخش صنعت موثرند، تحریم های اقتصادی اثرات مخرب بیشتری بر میزان اشتغال داشته است. این مقاله در پی بررسی این مساله است که تحریم های اقتصادی چه اثری بر اشتغال بخش صنعت ایران داشته است. برای دستیابی به پاسخ، از داده های بانک مرکزی و مرکز آمار ایران در سال های 1355 تا 1395 استفاده شده و با روش سیستم معادلات همزمان 3SLS تجزیه و تحلیل انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که تحریم های اقتصادی از کانال کاهش تولید صنعتی، سطح اشتغال در بخش صنعت را کاهش داده است.
تاثیر شوک های سیاست پولی بر پویایی قیمت گروه کالاهای صنعتی منتخب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های کاربردی اقتصاد سال هفتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
129-154
حوزه های تخصصی:
بررسی پویایی قیمت کالاهای صنعتی در دوره های زمانی مختلف از اهمیت ویژه ای برخوردار است، چراکه وجود نوسان در قیمت کالاها می تواند به عنوان یک مشکل جدی در سیاست گذاری ها مطرح شود و تولید بخش های مختلف اقتصاد را نیز تحت تاثیر قرار دهد. شوک های سیاست پولی از جمله عواملی هستند که می توانند بر قیمت کالاهای صنعتی اثرگذار باشند. هدف مطالعه ی حاضر در واقع بررسی تاثیر شوک های سیاست پولی بر پویایی قیمت گروه کالاهای صنعتی در ایران با استفاده از رویکرد خود توضیح برداری ساختاری(SVAR) در باز ه ی زمانی 1387-1 تا 1396-4 است. جامعه آماری مورد بررسی پژوهش بخش اقتصاد کلان ایران است و کالاهای مورد بررسی در این پژوهش شامل آلومینیوم، مس، طلا، میلگرد، تیرآهن و روی می باشند. نتایج بررسی ها نشان داد که در بلندمدت بیش ترین تاثیر بر کالاهای مورد بررسی توسط اعتبارات پرداختی صورت می پذیرد. در نهایت می توان گفت افزایش میزان اعتبارات پرداختی برای بخش صنعت به منظور تامین سرمایه های لازم برای گسترش مراکز تولید صنعت و رسیدن به یک شرایط با ثبات در قیمت کالای صنعتی از جمله سیاست هایی است که می تواند برای بهبود وضعیت تاثیرگذار باشد.
سیاست گذاری پولی و رشد بخش صنعت (بررسی وضع موجود و ارائه الگوی مطلوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اقتصادی سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳
5 - 36
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش های تحلیلی و مدل سازی، به بررسی تاثیر سیاستهای پولی بر ارزش افزوده بخش صنعت با زیربخش های صنعت، معدن، ساختمان، آب، برق و گاز در اقتصاد ایران طی دوره زمانی 1370- 1398 بپردازد. بر این اساس ابتدا با استفاده از روش اقتصادسنجی گشتاورهای تعمیم یافته (GMM)، نسبت به شناسایی وضع موجود اقدام گردیده و سپس با بررسی متغیرهای مورد استفاده در این تحقیق شامل ارزش افزوده زیربخش صنعت ، ارزش افزوده زیربخش معدن ، ارزش افزوده زیر بخش ساختمان ، ارزش افزوده زیربخش آب، برق و گاز، ارزش افزوده کل بخش صنعت ، سرمایه گذاری (اعم از خصوصی و دولتی)، نقدینگی و تورم می باشند که آمار آن ها از مرکز آمار ایران و بانک مرکزی طی دوره مورد مطالعه، جمع آوری شده و مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که سرمایه گذاری یکی از ملزومات اصلی رشد ارزش افزوده بخش صنعت و معدن و زیر بخش های آن محسوب می شود به طوری که کشش ارزش افزوده بخش صنعت و معدن نسبت به یک واحد تغییر در میزان موجودی سرمایه این بخش برابر 0.238 است، همچنین تغییرات یک واحدی در عامل نقدینگی، سبب تغییرات در میزان ارزش افزوده بخش صنعت و معدن به اندازه 0.405 واحد میشود. به عبارتی دیگر می توان گفت که سیاست های پولی از طریق ساز و کار افزایش قیمت کالاها، موجبات افزایش درامد بخش صنعت را فراهم نموده و به دنبال آن میزان تولید بخش صنعت افزایش می یابد.
کارایی فنی بخش صنعت ایران: رهیافت تحلیل مرزی تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مهم ترین عامل موثر بر تولید، کارایی است که با اثرگذاری بر سطح تولیدباعث عملکردبهتر اقتصادی، زمینه ساز اصلاح قیمت ها، افزایش توان رقابتی، افزایش سطح رفاه اجتماعی، و پایداری رشدمی شود. هدف این پژوهش، برآوردکارایی فنی تولیددر بخش صنعت ایران با استفاده از تحلیل های مرزی تصادفی است که با استفاده از تابع ترانسلاگ، تولیدو کارایی فنی بخش صنعت ایران را به تفکیک کدهای چهار رقمی ISIC در دوره 1396-1388 برآوردمی نماید. برای تخمین کارایی فنی و تابع تولید، با کاربردتکنیک پانل دیتا، از توابع مرزی تصادفی و برآوردگر بیشینه درست نمایی و متغیرهای ارزش افزوده، نیروی کار، سرمایه، و انرژی به تفکیک کدهای چهار رقمی ISIC دارای 10 نفر کارکن و بیش تر استفاده می شود. نتایج نشان می دهدکه صنایع شیمیایی، نفت، و زغال سنگ در رتبه اول کارایی؛ صنایع نساجی، پوشاک، و چرم، چوب و محصولات چوبی، کاغذ و مقوا و چاپ و انتشار در رتبه دوم؛ صنایع شیمیایی، نفت، زغال سنگ، لاستیک، و پلاستیک صنایع محصولات کانی غیرفلزی به جز نفت و زغال سنگ در رتبه سوم؛ و صنایع تولیدفلزات اساسی صنایع ماشین آلات و تجهیزات و ابزار و محصولات فلزی در رتبه چهارم کارایی قرار دارند.
بررسی مقایسه ای تأثیر رشد بخش های خدمات، صنعت و کشاورزی بر بیکاری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه و سرمایه سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۸)
187 - 203
حوزه های تخصصی:
هدف:در سال های اخیر بیکاری به عنوان یک چالش جدی در اقتصاد ایران مطرح است. بر اساس مطالعات بین المللی رشد بخش خدمات به علت کاربری بالا می تواند بیکاری را کاهش دهد. درحالی که بخش های کشاورزی و صنعت به دلیل مکانیزه شدن و استفاده از تکنولوژی بالا نیاز بیشتری به سرمایه دارند، هدف این مقاله بررسی تاثیر رشد هر یک از بخش های اصلی اقتصاد (خدمات، صنعت و کشاورزی) بر بیکاری در ایران می باشد. روش: این مطالعه با داده های تجربی اقتصاد ایران و با استفاده از رهیافت آزمون کرانه ها به هم جمعی و مدل های ARDL و ECM در دوره زمانی 1350 تا 1396 موضوع فوق را مورد آزمون قرارداد. یافته ها: در کوتاه مدت با رشد بخش صنعت به تعداد بیکاران افزوده می شود، و در بلندمدت رشد بخش صنعت بر بیکاری بی تأثیر است. تأثیر رشد بخش کشاورزی بر بیکاری در بلندمدت منفی، و در کوتاه مدت مثبت ولی هیچکدام معنا دار نیست. اما رشد بخش خدمات هم در بلندمدت و هم در کوتاه مدت بصورت معنی دار باعث کاهش بیکاری می شود. نتیجه گیری:رشد بخش خدمات در کوتاه مدت و بلندمدت موجب کاهش بیکاری می گردد. درحالی که رشد بخش های کشاورزی و صنعت بر بیکاری تأثیر معنا دار ندارد. ضمناً، تورم در بلندمدت برخلاف دیدگاه منحنی فیلیپس کوتاه مدت بیکاری را افزایش می دهد.
تعیین بخش مسلط درتولید ناخالص داخلی ایران و اثر آن بر رشد اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه و سرمایه سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۹)
193 - 210
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین عوامل موثر در تسلط بخشی در تولید ناخالص داخلی در بین بخش های کشاورزی، صنعت، خدمات و نفت و اثر آن ها بر رشد اقتصاد ایران با استفاده از الگوی خودرگرسیونی با وقفه ی توزیعی (ARDL) در طی دوره ی زمانی1396-1357 می باشد. نتایج حاصل از شاخص هرفیندال نشان می دهد که بخش خدمات به لحاظ اندازه، بخش مسلط در اقتصاد ایران می باشد، همچنین به ترتیب بعد از بخش خدمات به لحاظ سهمی به ترتیب بخش نفت، صنعت و کشاورزی سایر بخش های اقتصاد ایران را تشکیل داده اند. در حالیکه نتایج حاصل از برآورد نشان می هد که یک رابطه ی مثبت و معناداری بین ارزش افزوده ی بخش خدمات، صنعت، کشاورزی و نفت با رشد اقتصادی در کوتاه مدت و بلند مدت برقرار است. از طرف دیگر یافته های الگوی خودرگرسیونی با وقفه ی توزیعی (ARDL) نشان می دهد که اثر بخش نفت در کوتاه مدت و خدمات در بلند مدت بر رشد اقتصادی ایران از سایر بخش ها بیشتر بوده است، به طوریکه حتی به ترتیب در کوتاه مدت و بلندمدت، بخش خدمات و نفت در جایگاه دوم به لحاظ اثر گذاری بعد از بخش خدمات و نفت بر رشد اقتصادی قرار گرفته است
تأثیر ویژگیهای شخصیتی افراد در توسعه رفتار شهروندی سازمانی (مطالعه موردی اعضای تعاونیهای فعال بخش صنعت شهرستان سنندج)
منبع:
تعاون دوره جدید سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۸
17 - 37
حوزه های تخصصی:
رفتار شهروندی سازمانی از جمله مفاهیم نوین مدیریتی است که تأثیرات فردی و سازمانی متعددی دارد. شناخت وضعیت این نوع رفتار و راهکارهای توسعه آن در بهبود فعالیتهای سازمانی نقش مهمی ایفا می کند. بر این اساس، در پژوهش حاضر تلاش شده است تا ضمن شناسایی رفتار شهروندی سازمانی در تعاونیهای تولیدی بخش صنعت شهرستان سنندج در سال 1389، ارتباط آن با ویژگیهای شخصیتی اعضای تعاونیها به عنوان ابزاری برای توسعه رفتار شهروندی سازمانی، مطالعه و بررسی شود. به این منظور تعداد 100 نفر از اعضای هیئت مدیره شرکتهای تعاونی بخش صنعت شهرستان سنندج به عنوان نمونه آماری به شیوه طبقه ای تصادفی ساده انتخاب شدند.
پژوهش حاضر بر حسب هدف، کاربردی و از نوع توصیفی و همبستگی بوده و در آن از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است.
نتایج این پژوهش نشان می دهد رابطه معناداری بین ویژگیهای شخصیتی (پنج عامل مارتینز) افراد مورد مطالعه و ابعاد رفتار شهروندی سازمانی در شرکتهای تعاونی مورد بررسی وجود دارد. همچنین رفتار شهروندی سازمانی در تعاونیهای صنایع دستی و صنایع چوبی بالاست و در تعاونیهای تولید انواع پوشاک ، ملامین و پلاستیک و در نهایت دانه بندی شن و ماسه پایین است.
نیازسنجی آموزش های مهارتی بر اساس سند آمایش سرزمین در بخش صنعت (مطالعه موردی: شهرستان های ساری و قائم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۴ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
102-83
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، نیازسنجی آموزش های مهارتی بر اساس آمایش سرزمین در بخش صنعت استان مازندران بوده که به صورت موردی در شهرستان های ساری و قائم شهر اجرا شده است. در این راستا از روش دلفی ( Delphi ) و ابزار پرسشنامه محقق ساخته برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارشناسان، اساتید و صاحبان صنایع استان مازندران تشکیل می دهند که از میان آنها 50 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند در مطالعه شرکت کردند. برای انجام این تحقیق، ابتدا فرصت ها، تهدیدها و نقاط قوت و ضعف صنایع شهرستان های ساری و قائم شهر از سند آمایش سرزمین استان با استفاده از مدل SWOT استخراج شد و نظر اساتید و کارشناسان درباره این مشکلات و دوره های آموزشی مورد نیاز برای رفع آن، در قالب پرسشنامه ساختارنیافته جمع آوری شد. در پرسشنامه دوم، اهمیت و اولویت دوره های آموزشی (که از پرسشنامه اول به دست آمده و مورد تأیید کارشناسان بود) بررسی شد و در نهایت در مرحله سوم اولویت دوره های آموزشی در قالب پرسشنامه ماتریس زوجی بر اساس روش AHP تحلیل شد. نتایج تحقیق، دوره های مورد نیاز بخش صنعت شهرستان های ساری و قائم شهر را بر اساس سند آمایش سرزمین استان نشان داد که از میان دوره های استخراج شده ، به ترتیب دوره های آموزشی اصول بازاریابی، حسابداری مالی، بهینه سازی مصرف انرژی و نگهداری تجهیزات در واحدهای صنعتی از دیدگاه صاحبان صنایع، اساتید و کارشناسان دارای بیشترین اولویت بوده اند.
تاثیر شوک های سیاست پولی بر قیمت کالاهای صنعتی منتخب در ایران با روش بیزین ور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اقتصاد صنعتی سال چهارم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
57 - 72
حوزه های تخصصی:
شوک های سیاست پولی از جمله عواملی هستند که می توانند بر قیمت کالاهای صنعتی اثرگذار باشند. بنابراین شناسایی هر چه دقیق تر عوامل موثر بر تغییرات قیمتی می تواند کمک بسزایی به سیاست گذاران نماید. با توجه به این مهم، هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر شوک های سیاست پولی بر پویایی قیمت کالاهای صنعتی منتخب در ایران با استفاده از بیزین ور در باز ه ی زمانی 1387-1 تا 1396-4 است. به دلیل محدودیت آماری کالاهای صنعتی منتخب شامل آلومینیوم، مس، طلا، تیرآهن و روی می باشند. نتایج بررسی ها نشان داد که در بلندمدت نرخ ارز بیش ترین اثرگذاری را در قیمت کالاهای آلومینیوم، طلا و تیرآهن، داشته است و کالاهای مس و روی بیشترین اثر را از قیمت های خود پذیرفته اند. کم ترین میزان اثرگذاری بر روی همه کالاها به جز تیرآهن، از طریق قیمت تیرآهن و کم ترین میزان تاثیر قیمت تیرآهن از قیمت روی صورت پذیرفت.
تشخیص اثرات نامتقارن شوک های نفت خام بر روی اقتصاد ایران در رژیم های اقتصادی: مدل راه گزینی مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۴۶ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
119 - 149
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت بررسی دقیق نوسانات بازار نفت خام بر روی اقتصاد ایران، در این تحقیق اثرات نامتقارن شوک های بازار نفت خام بر روی اقتصادی ایران بررسی شده است؛ به طوری که با استفاده از یک مدل چند متغیره ی تعمیم یافته ی راه گزینی مارکوف با عنوان مدل تصحیح خطای برداری راه گزینی مارکوف MS-VECM)) و به کارگیری داده های فصلی سال های 1368 تا 1386 متغیرهای ارزش افزوده ی واقعی بخش صنعت، نرخ ارز مؤثر واقعی، نرخ تورم، مخارج مصرف دولتی واقعی، واردات واقعی و قیمت نفت واقعی، به مدل سازی و بررسی اثرات نامتقارن شوک های بازار نفت خام در رژیم های رکود و رونق بخش صنعت ایران پرداخته شده است. نتایج مقاله نشان دهنده ی رفتار نامتقارن متغیرهای مدل به نوسانات قیمت نفت واقعی در رژیم های متفاوت بخش صنعت ایران می باشد؛ به طوری که با حرکت از فاز رکود به فاز رونق شدید بخش صنعت، مکانیزم های اثرگذاری منفی افزایش قیمت نفت بر روی اقتصاد ایران افزایش می یابد.
طبقه بندی JEL: E31, E32, G14, Q41, Q43
بررسی عوامل مؤثر در کارایی فنی بخش صنعت استان های کشور با رویکرد تحلیل پوششی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۴۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۶)
173 - 188
حوزه های تخصصی:
برای تصمیم گیری ها و سیاست گذاری های اقتصادی، اطلاع از کارایی فنی بخش های مختلف کشور از اهمیت خاصی برخوردار است. این مقاله، ابتدا هر استان را به منزله واحد تصمیم گیر در نظر گرفته و سپس به اندازه گیری کارایی فنی بخش صنعت استان های کشور و در ادامه به بررسی عوامل مؤثر در کارایی فنی بخش صنعت پرداخته است. عوامل مؤثر در کارایی فنی را می توان به دو قسمت عمده تقسیم کرد: عوامل پایه ای تولید که به طور مستقیم در کارایی فنی تأثیر گذارند ( این عوامل در تابع تولید وارد می شوند)، عوامل محیطی مؤثر در کارایی که به طور غیرمستقیم در کارایی فنی مؤثرند. نتیجه تحقیق حاکی از آن است که هر سه عامل نیروی کار، سرمایه و حامل های انرژی در نقش عوامل تولید در کارایی مؤثرند و تعداد کارگاه و جمعیت استان، همچنین وضعیت حقوقی کارکنان عوامل محیطی مؤثر در کارایی فنی بخش صنعت استان های کشور به شمار می روند. از ویژگی بارز این مقاله نسبت به دیگر مطالعات، استفاده از روش اندرسون و پترسون است.
حل معماهای بهره وری با تخمین نااریب تابع تولید صنعتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۵۱ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۷)
801 - 830
حوزه های تخصصی:
استفاده می کنند. در این مدل معمولا ضرایب تابع تولید با برآوردگر حداقل مربعات تخمین زده می شود، اما چون این برآوردگر تورش ناشی از همزمانی انتخاب نهاده های تولید و شوک بهره وری را در نظر نمی گیرد، ضرایب تابع تولید تورش دار شده و در نتیجه تخمین درستی از بهره وری ارائه نمی دهد. مطالعات انجام شده بر اساس تخمین ساده بهره وری نشان می دهد اولا بنگاه های کوچکتر بهره ورتر هستند و میانگین بهره وری در بخش دولتی بیش تر از بخش صنعتی است. در ثانی ادعا می کند که سهم نیروی کار در تابع تولید کم تر از 40% است. ما در این مقاله ادعا می کنیم بهره وری سولو علامت های غلط به سیاست گذار می دهد. در این تحقیق ضمن بررسی روش شناسی تخمین بهره وری، بهره وری را در 6 رشته فعالیت بخش صنعت ایران طی سال های 90-1384 برآورد می کنیم. پارامترهای تابع تولید را که با روش حداقل مربعات معمولی،گشتاورهای تعمیم یافته و روش های نیمه پارامتریک برآورد شده، مقایسه کرده و با انتخاب روش لوینسون و پترین (2003) به عنوان مناسب ترین روش، بهره وری را در سطح بنگاه برآورد کرده ایم. . نتایج این تحقیق نشان می دهد سهم نیروی کار از تولید در سطح داده های خرد برای این 6 رشته فعالیت بین 6/0 تا 8/0 و سهم سرمایه کم تر از 2/0 است. همچنین بر خلاف نتایج مطالعات پیشین. پس از بررسی رابطه اندازه بنگاه با بهره وری دریافتیم که این دو متغیر رابطه مستقیم با یکدیگر دارند، علاوه بر آن بهره وری بنگاه های بزرگ با مالکیت خصوصی و دولتی تقریبا یکسان است
مطالعه ی تأثیر ارزش افزوده بخش صنعت برتقاضای برق این بخش و پیش بینی تقاضای برق صنعت با توجه به اصلاحات قیمتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۵۲ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۹)
311 - 322
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت انرژی برق به عنوان یکی از ارکان مهم رشد و توسعه ی اقتصادی، مطالعات گسترده ای به منظور برآورد و پیش بینی تقاضای برق انجام گرفته است. در این مقاله با استفاده از از روش ARDL ، تقاضای برق در بخش صنعت کشور ایران برآورد و پیش بینی شده است. نتایج توابع برآورد شده حاکی از آن است که ارزش افزوده بخش صنعت تأثیر مثبت و معناداری بر تقاضای برق این بخش دارد. کشش درآمدی در بخش صنعت کوچک تر از یک بوده که بیانگر ضروری بودن کالای برق می باشد. نتایج حاصل از تخمین، بیانگر وجود رابطه ی بلندمدت میان متغیرهای بخش صنعت است. در این مقاله بر اساس اصلاحات قیمتی مربوط به قانون هدفمند کردن یارانه ها و تخمین های به دست آمده، پیش بینی تقاضای برق تا پایان برنامه ی پنجم توسعه انجام شده که نتایج بیانگر افزایش مصرف برق در بخش صنعت می باشد. در پایان پیشنهادات سیاستی جهت ایجاد تغیرات اساسی در ساختار صنعت برای بهبود تکنولوژی ماشین آلات و تجهیزات صنایع مختلف ارائه می کند که در این راستا توصیه می شود دولت پس از تدوین ضوابط و استانداردهای کارائی تجهیزات و ماشین آلات، بر اجرای آن نظارت داشته باشد. طبقه بندی Q31 , E64 ,L16 , C32: JEL
تخصیص منطقه ای یارانه های بخش صنعت بر اساس مدل ترکیبی تحلیل پوششی داده ها و نظریه بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۶ تابستان ۱۰ شماره ۱۰۳
1 - 28
حوزه های تخصصی:
از منظر تاریخی، یارانه صنعتی به عنوان یک سیاست صنعتی سابقه ای به قدمت علم اقتصاد داشته و در طول دوره های مختلف به عنوان یک ابزار حمایتی از بخش صنعت توسط کشورهای مختلف به کار گرفته شده است. این در حالی است که چگونگی توزیع اثربخش و مطلوب این یارانه ها در کنار محدودیت این منابع مالی عمومی همواره به عنوان مسئله ای اساسی پیش روی برنامه ریزان و سیاست گذاران قرار داشته است. در این راستا پژوهش حاضر می کوشد ضمن بررسی یارانه صنعتی از بعد نظری و شواهد تجربی مدلی برای تخصیص یارانه های صنعتی به 31 استان کشور با توجه به چهار معیار مؤثر در تخصیص این منابع عمومی ارائه نماید. بدین منظور از مدل ZSG-DEA مبتنی بر تلفیق مدل تحلیل پوششی داده ها با مفاهیم تئوری بازی ها استفاده شده است. نتایج مدل پیشنهادی ضمن تعیین سهم بهینه هر استان بیانگر این است که استان تهران با سهم 25/23 درصدی دارای بالاترین سهم بهینه و در مقابل استان های ایلام و کهگیلویه و بویراحمد با سهم 2/0 درصدی دارای پایین ترین سهم بهینه از یارانه های صنعتی هستند. پس از مشخص شدن سهم بهینه هر استان از اعتبارات حمایتی بخش صنعت پیشنهاد می شود نحوه پرداخت این منابع با توجه به آثار انواع حمایت ها و نوع صنایع هر استان تعیین شود.
عوامل مؤثر بر مصرف آب بخش صنعت در استان های ایران: شواهدی از فرضیه منحنی زیست محیطی کوزنتس(مقاله علمی وزارت علوم)
تدوین سیاست های ملی و نظارت بر مقررات مدیریت آب باید از نظر اجتماعی مطلوب، از نظر محیط زیستی پایدار و از نظر اقتصادی برای دولت و صنعت مناسب باشد. در این پژوهش با استفاده از داده های دوره 1381 تا 1394 و روش گشتاورهای تعمیم یافته ( GMM ) علاوه بر بررسی فرضیه زیست محیطی کوزنتس با در نظر گرفتن مصرف آب در استان های ایران، به بررسی تأثیر متغیرهای ارزش افزوده صنعت و تجارت (به عنوان عوامل اقتصادی)، شهرنشینی، اندازه دولت (به عنوان عوامل اجتماعی)، میزان بارش و دمای سالانه (به عنوان عوامل اکولوژی) بر مصرف آب بخش صنعت پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاکی از عدم رابطه معنادار بین میزان تجارت، ارزش افزوده بخش صنعت و مجذور آن با مصرف آب بخش صنعت و عدم تائید فرضیه زیست محیطی کوزنتس در بخش صنعت است. نتایج همچنین نشان دهنده تأثیر معکوس و معنادار اندازه دولت و میزان دما و تأثیر مثبت و معنادار شهرنشینی و میزان بارش بر مصرف آب بخش صنعت است، بنابراین لازم است صنایع هر استان متناسب با شرایط طبیعی، اجتماعی و اقتصادی محلی خود به فناوری های مدیریت سهمیه آب مجهز شوند و سهمیه بندی آب تحت نظارت دقیق قانونی انجام شود و مجازات سخت تری برای استفاده فراتر از سهمیه آب اعمال شود و صرفه جویی در مصرف آب مورد تشویق قرار گیرد.
تخمین تابع تقاضای گاز طبیعی بخش صنعت ایران با استفاده از مدل سری زمانی ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصادی کاربردی ایران سال ۳ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۱
129 - 157
حوزه های تخصصی:
بخش صنعت به عنوان یکی از مولدترین بخش های اقتصادی از عمده ترین متقاضیان انرژی و مخصوصاً گازطبیعی است، از این رو در این مطالعه تابع تقاضای گازطبیعی در بخش صنعت ایران با استفاده از مدل سری زمانی ساختاری برآورد می شود. مدل سری زمانی ساختاری دارای جزء غیرقابل مشاهده ی روند است که پس از تبدیل این مدل به صورت فضاحالت و با به کارگیری الگوریتم فیلتر کالمن از طریق روش حداکثر راستنمایی برای دوره ی زمانی 1390-1360 برآورد شده است. نتایج این مطالعه حاکی از آن است که اولاً ماهیت روند ازنوع روند هموار است و ثانیاً به صورت غیرخطی حرکت می کند. همچنین با توجه به تابع تقاضای برآورد شده، کشش قیمتی تقاضای گازطبیعی در بخش صنعت در کوتاه مدت و بلندمدت به ترتیب برابر با 16/0- و 33/0- است که نشان می دهد قیمت گاز در کوتاه مدت و بلندمدت کم کشش و حتی افق زمانی که یکی از عوامل مؤثر بر مقدار کشش است در مورد این کالا تأثیرگذار نبوده است. لذا، پیشنهاد می شود سیاست های غیرقیمتی نظیر هدایت بخش تولید از طریق معافیت استهلاک مالیاتی و تأمین منابع از طریق نظام بانکی برای صنایع مورد توجه قرار گیرد. کشش تولیدی گازطبیعی در کوتاه مدت 08/2 و در بلندمدت 99/0 می باشد که نشان می دهد در کوتاه مدت در بخش صنعت همگام با افزایش تولید، با شدت بیشتری مصرف گاز طبیعی مشاهده می شو د. کشش متقاطع قیمتی برای برق نیز در کوتاه مدت و بلندمدت به ترتیب 76/0 و 64/1 است در نتیجه در بلندمدت امکان تغییر شیوه ی تولید و یا جایگزینی دستگاه ها زیاد است. نتایج حاصل از در نظرگرفتن اثر اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها نیز نشان می دهد که برخلاف انتظار اجرای این قانون اثری روی تقاضای گاز طبیعی در بخش صنعت ندارد.