مطالب مرتبط با کلیدواژه

ترکیب پذیری


۱.

بررسی انگیختگی واژگانی در واژه های مرکب زبان فارسی در دو مقطع زمانی با فاصله دویست سال (دویست سال پیش و مقطع کنونی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنا صورت انگیختگی ترکیب پذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲۴ تعداد دانلود : ۶۰۱
انگیختگی به معنی وجود سر نخی در صورت، برای رسیدن به معناست و به طور مستقیم، ما را از صورت به معنا رهنمون می شود؛ بدان معنا که رابطه صورت و معنا همواره یا تنها قرار دادی نیست و یا اینکه گاه رابطه قرار دادی به رابطه تصویر گونه مبدل می شود. یکی از انواع انگیختگی ، انگیختگی در سطح واژه های مرکب است . واژه مرکب شفاف، واژه ای است که از مجموع معنای اجزای آن بتوان به معنای کلی دست یافت. درباره انگیختگی، گروهی بر این باورند که واژگان ابتدایی بشر انگیخته بوده اند و با گذشت زمان، به دلیل روی دادن تغییر های آوایی و یا دگرگونی های دیگر، درجه انگیختگی واژگان کاهش یافته است. در این پژوهش، به صورتی عمیق تر و دقیق تر به این پدیده نگریسته ایم و برای بررسی این فرضیه، با انتخاب چهار متن سفر نامه از زمان حال و استخراج 2800 واژه محتوایی از آنها، انگیختگی واژگان مرکب را در این متن ها بررسی کرده ایم؛ سپس این واژه ها را با 2800 واژه استخراج شده از چهار متن در دویست سال پیش مقایسه کردیم تا با بررسی ها و مقایسه های آماری دریابیم که از دویست سال گذشته تاکنون ، واژگان مرکب زبان فارسی به سمت انگیختگی رفته اند یا نا انگیختگی. مقایسه نتایج حاصل از بررسی این دو دوره نشان می-دهد که در شمار واژگان مرکب نیمه انگیخته در زبان فارسی ، در زمان حال، افزایشی معنا دار نسبت به دویست سال پیش صورت گرفته است؛ اما در شمار واژگان مرکب انگیخته ، نا انگیخته و در مجموع واژگان مرکب ، تغییری معنا دار روی نداده است؛ بنابر این شاید بتوان گفت از دویست سال گذشته تاکنون، واژگان مرکب نیمه انگیخته در زبان فارسی، بیشتر به سمت شفافیت پیش رفته اند تا تیرگی.
۲.

چندمعنایی نظام مند در رویکرد شناختی، تحلیل چندمعنایی فعل حسّ دیدن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بسط معنایی ترکیب پذیری جسم انگاری شبکه معنایی فعل حسی معناشناسی شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۲ تعداد دانلود : ۵۱۳
پژوهشِ توصیفی- تحلیلیِ حاضر با استفاده از الگوی جسم انگاری (آنتونانو، 1999 و 2002) و شبکه معناییِ افعال حسّی (افراشی و عسگری، 1396) چندمعنایی فعل حسّی دیدن را توصیف و تحلیل کرده است. بدین منظور، معانی فعل دیدن در زبان فارسی با استفاده از لغت نامه دهخدا ، فرهنگ معین و پایگاه دادگان زبان فارسی جمع آوری شدند. در این مرحله (4500) جمله از پایگاه دادگان زبان فارسی استفاده شد که برمبنای معانی بسط یافته دسته بندی شدند. تحلیل های نوشتار پیش رو که بیشتر با مدّ نظر قراردادن قابلیت های حواس بشری و شیوه دریافت ما از جهان اطراف صورت می گیرد، نشان می دهد که جسم انگاری سرچشمه مفهوم سازی استعاری و بسط معنایی فعل دیدن است و چندمعنایی فعل دیدن حاصل تعامل محتوای معنایی این فعل با دیگر عناصر سطح جمله است. یافته های پژوهش حاضر در راستای آنتونانو (1999) و افراشی و عسگری (1396) است. مواردی نیز یافت شد که آنتونانو (1999 و 2002) به آن ها اشاره ای نکرده است. از طرفی، یافته های نوشتار پیش رو درراستای اظهاراتِ آنتونانو (2002)، ایوانز و ویلکینز (2000) و کووچش (2005) است که ایده جهانی بودن بسط معنایی افعال حسّی سویتزر (1990) را مورد تردید قرار داده بودند.