مطالب مرتبط با کلیدواژه

فلسفه


۴۸۱.

خاستگاه ارسطویی نظریه تمایز بوردیو (تأملی در جامعه شناسی فلسفی هنر)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جامعه شناسی هنر بوردیو ارسطو نظریه تمایز فلسفه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۵۰
پی یر بوردیو فرانسوی (1930-2002) یکی از برجسته ترین جامعه شناسان معاصر در کتاب مهم خود با عنوان تمایز، نقد اجتماعی و قضاوت های ذوقی، معتقد است همچنان که گروه های اجتماعی از نظر سرمایه اقتصادی با هم متفاوتند از نظر سرمایه فرهنگی نیز با هم تفاوت دارند وی این سرمایه فرهنگی را دانش درباره هنر، فرهنگ متعالی، فرهیختگی، دانش های فراوان و سخن های عالمانه می داند. سرمایه داران فرهنگی با برجسته کردن این تمایز تلاش می کنند مرزی نامرئی میان خود و طبقات پایین تر ترسیم نموده و بدین صورت تمایزهای طبقاتی را به صورت میان نسلی تداوم می بخشند. بوردیو با تأکید بر وجود میدان های فرهنگی متفاوت در جامعه، ذوق و سلیقه هنری صاحبان این میدان ها را متفاوت می داند. از دیدگاه او طبقه کارگر در انتخاب تابلوهای نقاشی، انتخاب موضوعاتی معمولی مانند منظره غروب و مواردی از این قبیل را مورد توجه قرار می دهد اما طبقات فرهنگی بالا از احساسات گرایی در باب موضوع های قراردادی پرهیز کرده و موضوعات چالش برانگیزی مانند تصادف اتومبیل را انتخاب می کنند. به عبارتی از دیدگاه این جامعه شناس برجسته فرانسوی دانش مردم در مورد هنر نسبت مستقیمی با سلیقه و طبقه اجتماعی آنها دارد و این دقیقاً همان چیزی است که از 2300 سال پیش ارسطو بدان اشاره کرده است. در متن مقاله نظرگاه ارسطو را دقیقاً بیان خواهیم کرد تا مشخص شود بنیاد فلسفی نظریه بوردیو چیست و چگونه در آرای ارسطو خانه دارد. این مقاله با بهره گرفتن از روش تحلیلی تفسیری به تبیین ریشه های فلسفی نظریه تمایز بوردیو می پردازد تا نشان دهد چگونه تأملات فلسفی می تواند در ایده پردازی های جامعه شناختی نقش بازی کند و چگونه جامعه شناسی فلسفی با فاصله گرفتن از جامعه شناسی صرف، تحلیل جامع تر و کامل تری از مفاهیم اجتماعی ارائه می دهد.
۴۸۲.

مطالعات آینده بر اساس فلسفه افلاطون، کانت و نیچه؛ پساآینده پژوهی و جایگاه آینده پژوهی در ساختارهای سازمانی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آینده پژوهی آینده اندیشی هرمنوتیک حقیقت فلسفه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۴۰
موضوع پژوهش، محورهای سه گانه آینده پژوهی (ابعاد زمانی، اجزا و ارکان) است. در ابتدا بر مبنای «هرمنوتیک»، به تاریخ فلسفه غرب پرداخته می شود که در آن «حقیقت» سه مرحله را طی کرده است؛ حقیقت افلاطونی، کانتی و نیچه ای. این سه، طیفی با دو کرانه مطلق و یک ناحیه میانی را تشکیل می دهند. در سه ناحیه آینده «ذهنی، بِینی و عینی» و سه رویکرد «نظری، نظری-عملی و عملی» ماتریسی 3*3 شکل گرفته و چینش پانزده حوزه مطالعات آینده، که همگی به عنوان زیرمجموعه «آینده اندیشی» به شمار می آیند، سامان می یابند. هدف؛ معرفت شناسی حوزه های مطالعات آینده است. در ادامه، با تبیین ارتباط آینده اندیشی با مدیریت و رهبری، جایگاه آینده اندیشی در ساختارهای سازمانی و سیاسی تعیین می شود. دو نقش آینده اندیشی (حلقه مفقوده مدیریت و رهبری)؛ نقش همگرا ساز و نقش هم راستاساز است. جایگاه آینده اندیشی در ساختارهای سازمانی و سیاسی، ماورای مدیریت و قوای سه گانه (مجریه، مقننه و قضاییه) و مادون رهبری است. درنهایت با تمایز «آینده آینده پژوهی» و «پساآینده پژوهی»؛ سیر روند برنامه ریزی، آینده پژوهی و پساآینده پژوهی طرح می شود. برنامه ریزی، ماهیتی مدیریتی و سیاسی؛ آینده پژوهی، ماهیتی اجتماعی و جامعه شناسی و پساآینده پژوهی، از ماهیتی حاکمیتی و سیاسی برخوردار است. هدف غایی آینده پژوهی، آینده آینده پژوهی (حلقه واسط مابین آینده پژوهی و پساآینده پژوهی) و پساآینده پژوهی به ترتیب عبارت است از ساختن جامعه آرمانی، جهانی ساختن آن و ساختن حکومت آرمانی جهانی.
۴۸۳.

فلسفه متقدم ویتگنشتاین: خوانش ها و کاربردها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه امر ناگفتنی سکوت نشان دادن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۴
بنیاد اندیشه متقدم ویتگنشتاین این است که مفاهیمی مثل خدا و ارزش ها نماینده ای در میان نام ها ندارند، یعنی هیچگاه نامیده نمی شوند، زیرا نام ها تنها در برابر اشیا قرار می گیرند که اجزای بسیط و صلب جهان هستند. از آنجا که این امور هیچگاه نامیده نمی شوند و نشانه های ساده درون گزاره ندارند که نماینده آنها در گزاره باشند، بنابراین هیچگاه گزاره ای معنادار درباره آنها شکل نمی گیرد و نمی توان درباره آنها سخنی معنادار گفت. اگر نظریه ویتگنشتاین به همین جا ختم می شد، ما حق داشتیم ویتگنشتاین را پوزیتیویست بنامیم. اما فقرات انتهایی رساله شواهدی در اختیار ما قرار می دهد دال بر اینکه تفسیر پوزیتیویستی از رساله نمی تواند آن چیزی باشد که ویتگنشتاین مد نظر داشت. ویتگنشتاین ادعا نمی کرد که خدایی در کار نیست و زندگی یک سره فاقد معنا است و ارزش ها توهم هستند، بلکه استدلالش متوجه حدود زبان بود. او می گفت درباره آنچه بیرون از حد زبان است باید سکوت اختیار کرد.
۴۸۴.

تحلیل انتقادی عقلانیت حاکم بر فلسفه علوم انسانی از منظر چارلز تیلور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقلانیت فلسفه علوم انسانی تفسیرگرایان چارلز تیلور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۸
علوم انسانی بدلیل اهمیت والای آن در زندگی انسانی امروزه بسیار مورد اقبال قرار گرفته است اما تعاریف و مبانی مختلف در آن موجب سردرگمی و ابهام در تعریف و تاثیر آن شده است،یکی از راه های برطرف کردن این چالش رجوع به مبانی فلسفی آن و بازتعریفش می باشد.در این میان چارلز تیلور به عنوان یکی از متفکران معاصر که سهم عمده ای در باز تولید علوم انسانی در غرب دارد،به خوانشی متفاوت از این بنیان پرداخته که خود بنیانی برای علوم انسانی غربی گردیده است،مساله این مقاله آن است که عقلانیت حاکم بر فلسفه علوم انسانی از منظر چارلز تیلورچیست؟روش استفاده شده در این تحقیق از نوع کیفی،با رویکرد تفسیری و با نگاه تحلیلی-انتقادی است.از نظرتیلورعقلانیت حاکم بر فلسفه علوم انسانی مفهومی ناسازگار و متناقض یا حتی نگرشی انتقادی نیست، بلکه عقلانیت شامل چیزی بیش از پرهیز از ناهماهنگی و فراتر از یک مفهوم رسمی است. لذا یک دیدگاه پراگماتیستی را در مورد برداشت خود از عقلانیت طرح می کند ،یعنی هر چه جامعه از نظر فناوری پیشرفته تر باشد عقلانی تر است. در واقع تاکید تیلور، بر زبان مقایسه فصیح و جهان مرجع مشترک و عقلانیتی پراگماتیستی می باشد و این مبنای فلسفی علوم انسانی مطلوب از نظر او می باشد.