مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
ولع مصرف
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
205-226
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه افراد دارای سوءمصرف مواد بود که در سال 1398 به مرکز ترک اعتیاد آزادی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. از میان آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، هر دو گروه به پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی و مقیاس وسوسه مصرف مواد پس از ترک پاسخ دادند. گروه آزمایش هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث افزایش یکی از مولفه های انعطاف پذیری شناختی (شامل مولفه ادراک گزینه های مختلف) گروه آزمایش شد، ولی تاثیر معناداری بر دیگر مولفه های انعطاف پذیری شناختی شامل ادراک کنترل پذیری و ادراک توجیه رفتار نداشت. همچنین، این مداخله موجب کاهش ولع مصرف در گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند منجر به افزایش انعطاف پذیری شاختی و همچنین کاهش ولع مصرف در افراد وابسته به مواد تحت درمان شود. همچنین، می توان از این شیوه درمانی در کنار سایر درمان های دارویی و غیر دارویی استفاده نمود.
مقایسه مداخلات ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی بر کاهش ولع مصرف و بدتنظیمی هیجانی در سوء مصرف کنندگان مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
205-230
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه درمان ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی بر ولع مصرف و بدتنظیمی هیجانی در مصرف کنندگان مواد شهر تهران بود. روش: این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش سوء مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی درمان سوءمصرف مواد در شهر تهران بود. تعداد 47 نفر از میان این جامعه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه ذهن آگاهی=16 نفر و گروه بازتوانی شناختی=15 نفر) و یک گروه کنترل (16 نفر) به عنوان نمونه مطالعه گمارده شدند. یک گروه آزمایش 8 جلسه درمان ذهن آگاهی و گروه دیگر آزمایش 12 جلسه بازتوانی شناختی را دریافت کردند. گروه ها با مقیاس ولع مصرف و مقیاس دشواری در تنظیم عواطف مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مختلط تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی بدتنظیمی هیجانی و ولع مصرف را در دو گروه آزمایش به طور معنا داری کاهش دادند و ذهن آگاهی درکاهش ولع مصرف اثربخشی بالاتری داشت. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی با کاهش وسوسه مصرف و دشواری در تنظیم هیجان می توانند مداخلات درمانی مناسبی جهت بهبودی افراد وابسته به مواد باشند.
تاثیر ترکیب تصویرسازی ذهنی هدایت شده با دارو درمانی برکاهش ولع و گرایش مجدد به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۲۲۰-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر ترکیب تصویرسازی ذهنی هدایت شده با دارودرمانی برکاهش ولع و گرایش مجدد به مصرف مواد مخدر در مردان وابسته به مواد شهر تهران بود. روش: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه افراد وابسته به مواد در مراکز ترک اعتیاد منطقه تهران پارس در شهر تهران بود که از مهر ماه سال 1396 تا اسفند ماه سال 1397 تحت درمان بوده و دارای پرونده درمانی بودند. 45 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه مطالعه انتخاب شدند و به طور مساوی و تصادفی در سه گروه تصویرسازی ذهنی هدایت شده، تصویرسازی ذهنی هدایت شده همراه با دارودرمانی و گروه کنترل قرار داده شدند. ولع مصرف و گرایش مجدد به مصرف به ترتیب با استفاده از مقیاس ولع مصرف لحظه ای و مقیاس عقاید وسوسه انگیز اندازه گیری شدند. یافته ها: نتایج نشان داد ولع مصرف و گرایش مجدد به مصرف در گروه تصویرسازی ذهنی هدایت شده و گروه تصویرسازی ذهنی هدایت شده همراه با دارودرمانی در مرحله پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون به طور معناداری کمتر بود. همچنین، بین گروه تصویرسازی ذهنی هدایت شده و تصویرسازی ذهنی هدایت شده به همراه دارودرمانی در کاهش ولع و گرایش مجدد به مصرف اختلاف معنی داری وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق می توان بیان کرد که تصویرسازی ذهنی هدایت شده و تصویرسازی ذهنی هدایت شده همراه با دارودرمانی برکاهش ولع و گرایش مجدد به مصرف تاثیر معناداری دارند، ولی بین اثربخشی آن ها تفاوتی وجود ندارد. از این رو، می توان از تصویرسازی ذهنی هدایت شده و تصویرسازی ذهنی هدایت شده همراه با دارودرمانی به عنوان روشی مناسب در کاهش ولع و گرایش مجدد به مصرف در مردان وابسته به مواد استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در افراد سوءمصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۱۴۰-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به شیوع روزافزون اعتیاد، هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در افراد سوء مصرف کننده مواد بود. روش: این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل در انتظار درمان بود. جامعه آماری این پژوهش سوء مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی درمان سوء مصرف مواد در شهر مشهد در سال 1399 بود. پژوهش حاضر بر روی 45 فرد در سه گروه طرحواره درمانی (15نفر؛20جلسه؛ جلسه90دقیقه؛ هفته ای یکبار)، رفتاردرمانی شناختی (15نفر؛ 12جلسه؛ جلسه90دقیقه؛ هفته ای یکبار) و کنترل در انتظار درمان (15نفر) انجام گردید. گروه ها با استفاده از مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنسفکی (2001)، تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد (1995) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در دو گروه آزمایش به طور معناداری موثر بودند و رفتاردرمانی شناختی در پس آزمون تاثیر بیشتری بر تاب آوری و ولع مصرف مواد و طرحواره درمانی تاثیر بیشتری در مرحله پیگیری در تنظیم شناختی هیجان، تاب آوری و ولع مصرف افراد داشت (0/05>P). نتیجه گیری: بنابراین، هر دو روش طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر متغیرهای پژوهش در افراد سوء مصرف کننده مواد موثر هستند. اما، طرحواره درمانی اثر موثرتری در پیشگیری از بازگشت نشانگان در دراز مدت دارد.
بررسی اثربخشی آموزش مضرات الکل مبتنی بر آموزه های اسلامی در کاهش ولع مصرف آن و بازگشت در افراد با سابقه اعتیاد به الکل در انجمن الکلی های گمنام شهر تهران در سال 1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
36-46
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: الکل یکی از شایع ترین مواد اعتیادآور در دنیا است. امروزه با وجود مطالعات گسترده در این زمینه، درمان های نگهدارنده برای جلوگیری از بازگشت پس از ترک، چندان موفقیت آمیز عمل نکرده است. دین که یکی از ارکان اصلی فرهنگ یک ملت محسوب می شود، دارای ظرفیت قدرتمند در پیشگیری از اختلالات روانی و عامل بازدارنده مؤثر در جلوگیری از بازگشت مصرف الکل است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مضرات الکل مبتنی بر آموزه های اسلامی بر کاهش ولع مصرف آن و بازگشت در افراد با سابقه اعتیاد به الکل در انجمن الکلی های گمنام شهر تهران در سال 1396 بود. روش کار: این پژوهش به شیوه شبه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه اعضای انجمن الکلی های گمنام شهر تهران در سال 1396 بود که تعداد 30 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری دردسترس و مبتنی بر هدف انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه سنجش ولع مصرف مواد پس از ترک بود. مداخله به صورت شش جلسه آموزش دو ساعته با موضوع بیان نگرش دین اسلام به مصرف الکل و انطباق با یافته های علمی برگزار شد و برای تعیین اثربخشی آموزش از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها اثربخشی این نوع آموزش را بر کاهش ولع مصرف الکل و بازگشت آن را در افراد با سابقه اعتیاد به الکل در مقدار 05/0>P نشان داده است. نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش مضرات الکل مبتنی بر آموزه های اسلامی می تواند موجب کاهش ولع مصرف الکل در افراد با سابقه اعتیاد به آن شود. ازاین رو، توصیه می شود با توجه به مؤثر و به صرفه بودن این روش و اهمیت آن، افراد و سازمان های مربوط و رسانه ها آن را به کار گیرند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری مدل ماتریکس با و بدون هیپنوتیزم بر وسوسه مصرف بیماران وابسته به - متامفتامین
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۴۸
202 - 212
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری مدل ماتریکس با و بدون هیپنوتیزم بر ولع مصرف بیماران وابسته به متامفتامین انجام شده است. این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون است. در این پژوهش 26 مرد وابسته به متامفتامین که به صورت غیر تصادفی از بین مراجعین در دسترس انتخاب شدند، به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی 13 نفر قرار داده شدند. این افراد که حداقل 18 ماه از سوءمصرفشان به این ماده می گذشت به مدت دو هفته تحت درمان بستری با داروهای روان پزشکی قرار گرفتند و پس ازآن با معیارهای ورود به پژوهش تحت رواندرمانی قرار گرفتند. در گروه آزمایشی 1 درمان جویان به مدت 24 جلسه تحت روان درمانی به شیوه شناختی – رفتاری مدل ماتریکس قرار گرفتند و گروه آزمایشی 2 طی 24 جلسه تحت رواندرمانی ماتریکس هیپنوتیزمی قرار گرفتند. در هر دو گروه بیماران با پرسشنامه سنجش ولع مصرف مواد (DDQ) یک هفته قبل از شروع روان درمانی و همچنین بلافاصله بعد از پایان جلسات مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به کمک روش آماری کوواریانس، کای دو و آزمون U مان - ویتنی برای هر دو گروه مستقل تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که درمان مدل ماتریکس به طور معناداری در کاهش وسوسه مصرف بیماران وابسته به متامفتامین تحت درمان موثر است همچنین درمان ماتریکس هیپنوتیزمی نیز به طور معناداری در کاهش وسوسه مصرف بیماران وابسته به متامفتامین تحت درمان موثر است و تفاوت متغیر وسوسه مصرف و مولفه های آن بین دو گروه معنادار می باشد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی – رفتاری مدل ماتریکس در کنترل ولع مصرف بیماران همزمان با افزوده شدن درمان هیپنوتیزمی افزایش می یابد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر ولع مصرف و خودکارآمدی ترک اعتیاد در بیماران تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۵۸-۲۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر ولع مصرف و خودکارآمدی ترک اعتیاد در بیماران تحت درمان با متادون بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران تحت درمان با متادون مراجعه کننده به مرکز ماهان شهر بجنورد در سال 1400 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه ولع مصرف دوره ای و پرسشنامه خودکارآمدی ترک بود. درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات در 12 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات توانست باعث کاهش ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک اعتیاد بیماران تحت درمان با متادون گردد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که برنامه شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات می تواند ضمن ارتقای توانمندی های بیماران، به اثر بخشی بیشتر متادون درمانی کمک نماید و نقش پیشگیرانه ای در عود بیماری داشته باشد.
رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سرسختی روانشناختی در میزان ولع مصرف کنندگان مت آمفتامین: نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵۰
37 - 54
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سرسختی روانشناختی در میزان ولع مصرف کنندگان مت آمفتامین: نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در سال 400-1399 انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. حجم نمونه شامل 100 نفر از مراجعه کنندگان مرکز اقامتی ترک اعتیاد شهر تهران بودند که به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه طرحواره های ناسازگاراولیه یانگ (1998)، پرسشنامه سرسختی روانشناختی کوباسا و مددی (1982)، پرسشنامه کوتاه ولع مصرف مواد مخدر سوموزا و همکاران (1995) و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان CERQ-P گارنفسکی و همکاران (2001) جمع آوری شدند و با روش آماری ماتریس همبستگی و تحلیل مسیر با نرم افزار SPSS-25مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتیجه ماتریس همبستگی نشان داد طرحوراده های ناسازگار اولیه به صورت مثبت، سرسختی روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان به صورت منفی با ولع مصرف رابطه دارند. نتایج ماتریس همبستگی نشان داد رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سرسختی روانشناختی با ولع مصرف توسط تنظیم شناختی هیجان واسطه می شود، یعنی تنظیم هیجان رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ولع مصرف را کاهش می دهد، همچنین تنظیم شناختی هیجان زمینه را برای افزایش سرسختی روانشناختی و کاهش ولع مصرف فراهم می کند. بنابراین با توجه به رابطه بین متغیرهای پیشنهاد می شود توجه ویژه ای به تنظیم شناختی هیجان در مراکز ترک اعتیاد شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ولع مصرف و تنظیم هیجان در زنان دارای سوء مصرف مواد مخدر شهر کرمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
73 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ولع مصرف و تنظیم هیجان در زنان دارای سوء مصرف مواد مخدر شهر کرمان انجام شد. روش : پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان وابسته به مواد مخدر که از دی ماه تا اسفند ماه سال 1397به کلینیکهای ترک اعتیاد سپید و مهر شهر کرمان مراجعه کرده بودند. با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه [آزمایش 15 نفر و کنترل 15 نفر] قرار گرفتند. گروه آزمایشی در 8 جلسه 60 دقیقه ای هفته ای یک جلسه، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند ولی در مورد گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. پرسشنامه های ولع مصرف مواد مزینسکیس و همکاران (1995) و تنظیم هیجانی شات و همکاران (1998) قبل و بعد از اجرای مداخله اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: میانگین و انحراف استاندارد نمرات پیش آزمون متغیر ولع مصرف در گروه آزمایش به ترتیب (5/33 و 91/13) و در گروه کنترل (9/20 و 33/29)، در پس آزمون برای گروه آزمایش (6/19 و 36/73) و برای گروه کنترل (8/29 و 32/13)، میانگین و انحراف استاندارد نمرات پیش آزمون متغیر تنظیم هیجانی در گروه آزمایش به ترتیب (11/99 و 06/86) و در گروه کنترل (11/99 و 86/13)، در پس آزمون برای گروه آزمایش (12/66 و 67/20) و برای گروه کنترل (11/97 و 54/73) به دست آمد. بین ولع مصرف و تنظیم هیجانی پس از ارائه مداخله آموزشی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی دار بود (05/0P<). نتیجه گیری: بنا بر نتایج پژوهش حاضر، می توان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به عنوان روش درمانی کارآمد در کاهش ولع مصرف و تنظیم هیجان در زنان دارای سوء مصرف مواد پیشنهاد کرد.
اثربخشی مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی بر ولع مصرف و پردازش هیجانی در افراد وابسته به مواد در مرحله بازتوانی غیر دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۹۶-۷۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی بر ولع مصرف و پردازش هیجانی افراد وابسته به مواد در مرحله بازتوانی غیر دارویی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مردان وابسته به مواد در کلینیک های ترک اعتیاد شهر ارومیه، در سال 1399 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد و پرسشنامه پردازش هیجانی را در پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری تکمیل کردند. گروه آزمایش، در 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند و گروه کنترل در طول مدت درمان هیچ آموزشی دریافت نکردند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش ولع مصرف و پردازش هیجانی تاثیر معنی دار داشت و این اثربخشی در دوره پیگیری دو ماهه نیز پایدار ماند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با مداخله پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی فراهم می کند و مشاوران و روان شناسان می توانند برای بهبود ولع مصرف و پردازش هیجانی افراد وابسته به مواد در مرحله بازتوانی غیر دارویی از این مداخله استفاده نمایند.
اثربخشی آموزش قدم های دوازده گانه انجمن معتادان گمنام بر پذیرش اجتماعی، بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی، و ولع مصرف افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۱۰-۲۸۷
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش قدم های دوازده گانه انجمن معتادان گمنام بر پذیرش اجتماعی، بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی، و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد وابسته به مواد گمنام مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر ابرکوه در سال 1399 بود. از این بین، 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه پذیرش اجتماعی، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی، پرسشنامه کیفیت زندگی، و پرسشنامه ولع مصرف را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. جلسات دوازده گام انجمن معتادان گمنام بر اساس کتاب انجمن ان ای جهانی(1387) در 12 جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تاثیر آموزش قدم های دوازده گانه در گروه آزمایش بر پذیرش اجتماعی، بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی، و ولع مصرف معنی دار بود و این برنامه آموزشی به طور معناداری باعث بهبود پذیرش اجتماعی، بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی، و کاهش ولع مصرف در افراد وابسته به مواد شد. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر می توان از جلسات انجمن معتادان گمنام برای بهبود مسائل اجتماعی و روان شناختی و کاهش ولع افراد وابسته به مواد استفاده نمود.
اثربخشی معنویت درمانی مبتنی بر مهارتهای ارتباطی بر ولع مصرف مواد، امید به زندگی و بهزیستی روانشناختی معتادان تحت درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
249 - 257
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر معنویت درمانی مبتنی بر مهارت های ارتباطی بر ولع مصرف مواد، امید به زندگی و بهزیستی روانشناختی معتادان تحت درمان پرداخته است. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی بر اساس طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری، افراد مرد معتاد مراجعه کننده به کمپ ترک اعتیاد ندای امید بودند (N=40) که از بین آنها 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم-بندی شد. در این تحقیق، از سه پرسشنامه ولع مصرف مواد فدردی، برعرفان و ضیایی (2008)، پرسشنامه امیدواری اشنایدر و همکاران (1991) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1995) برای گردآوری داده های تحقیق استفاده شده است. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره و تک متغیره نشان داد که معنویت درمانی بر بهزیستی روانشناختی و مولفه های آن، و بر امید به زندگی و مولفه های آن، و ولع مصرف در بین معتادان تحت درمان تاثیر مثبت داشته است. روانشناسان و مشاوران حوزه درمان اعتیاد می توانند از معنویت درمانی به عنوان درمان مکمل در درمان اعتیاد و جلوگیری از وسوسه و عود دوباره استفاده کنند.
طراحی و اعتبارسنجی پروتکل توان بخشی شناختی و تأثیر آن بر سوگیری توجه، خودتنظیمی و ولع مصرف زنان مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: مشکلات شناختی و روان شناختی در سیر، پیش آگاهی و درمان بیماری چاقی نقش ویژه ای دارند. پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبار سنجی پروتکل توان بخشی شناختی و تأثیر آن بر سوگیری توجه، خودتنظیمی و ولع مصرف زنان چاق انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر در قالب یک طرح آزمایشی با پیش آزمون_پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری انجام شد. شرکت کنندگان در این مطالعه شامل 40 بیمار زن مبتلا به چاقی ساکن شهر ارومیه بودند که به طور تصادفی در دو گروه توان بخشی شناختی و کنترل گمارش شدند (هر گروه 20 نفر). گروه آزمایش 16 جلسه مداخله توان بخشی شناختی را دریافت کرد. تکلیف dot-probe مقیاس خودتنظیمی و مقیاس ولع مصرف در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری برای دو گروه اجرا و یافته های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دهنده تفاوت معنادار بین گروه آزمایش و کنترل در سوگیری توجه، خودتنظیمی و ولع مصرف در مرحله پس آزمون بود. بدین معنا که گروه آزمایش که مداخله توان بخشی شناختی را دریافت کردند، در مرحله پس آزمون در مؤلفه های مطرح شده عملکرد بهتری نشان دادند و نتایج در مرحله پیگیری نیز بادوام بود. نتیجه گیری: متخصصین، پژوهشگران و درمان گران می توانند از مداخله توان بخشی شناختی به عنوان یک گزینه مؤثر درمانی جهت ارتقاء کارکردهای شناختی و عصب روان شناختی بیماران چاق و به تبع آن بهبود شاخص های سلامت روان و کیفیت زندگی این بیماران استفاده کنند.
روابط ساختاری طرحواره های ناسازگار اولیه با ولع مصرف در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون: نقش میانجی شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
70-47
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین نقش میانجی شفقت به خود در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با ولع مصرف در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. از میان بیماران وابسته به مواد تحت درمان با متادون مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر شاهرود، 250 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ولع مصرف، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه، و مقیاس شفقت به خود بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش، از روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آموس-24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه بر ولع مصرف اثر مستقیم و معنادار داشتند و شفقت به خود در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و ولع مصرف نقش واسطه ای معناداری داشت. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد که افراد در معرض خطر برگشت، دارای طرحواره های ناسازگار اولیه بودند و با توجه به اینکه این طرحواره ها در سال های اولیه زندگی شکل می گیرد و نقش عمده ای در آسیب پذیری افراد دارند، توصیه می شود که طرحواره های ناسازگار در طرح ریزی روش های پیشگیری و همچنین برنامه های درمانی برای افراد وابسته به مواد مورد توجه قرار گیرد. لذا، هر دو متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه و شفقت به خود نقش مهمی در ولع مصرف دارند. بنابراین، توجه به این متغیرها در کاهش ولع مصرف از اهمیت ویژه ای برخوردار است .
اثربخشی درمان ساختارمند ماتریکس بر خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف، خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در مصرف کنندگان مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۲۲۸-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان ساختارمند ماتریکس بر خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف، خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در مصرف کنندگان مواد محرک انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران وابسته به مواد محرک مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اهواز در سال 1400 بود. از این بین، 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه خودشیفتگی مرضی، پرسشنامه ولع مصرف لحظه ای، پرسشنامه خودکارآمدی ترک اعتیاد، مقیاس تحمل پریشانی و مقیاس ذهن آگاهی را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه تکمیل کردند. درمان ساختارمند ماتریکس در 14 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ساختارمند ماتریکس موجب کاهش خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در گروه آزمایش شد. نتایج به دست آمده در مرحله پیگیری دوماهه نیز پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمان ساختارمند ماتریکس در کاهش خودشیفتگی مرضی، ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی مؤثر است.
اثر بخشی آموزش تنظیم هیجان بر ذهن آگاهی و ولع مصرف سربازان با اختلال مصرف مواد افیونی
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۶ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲۲
5 - 21
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اینکه جوانان آسیب پذیرترین قشر در مقابل اختلال های مصرف مواد شناخته می شوند، بنابراین شناسایی موقعیت هایی که در فرایند پیشگیری و درمان آنها نقش دارد، ضرورت پیدا می کند. یکی از موقعیت هایی که اکثر جوانان قشر مذکر جامعه در آن قرار می گیرند خدمت سربازی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس در ذهن آگاهی و ولع مصرف سربازان با اختلال مصرف مواد افیونی انجام شده است. روش : پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است که در قالب یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پپگیری انجام شده است. جامعه آماری را کلیه سربازان با اختلال مصرف مواد افیونی تشکیل می دهد که در درمانگاه یک واحد نظامی تحت درمان نگهدارنده متادون قرار داشتند. نمونه مورد مطالعه نیز شامل40 نفر از سربازانی بودند که از بین افراد در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. پس از تفکیک گروه ها، افراد مورد مطالعه به پرسشنامه های پنج عاملی ذهن آگاهی و عقاید ولع مصرف در طول سه دوره پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پاسخ دادند؛ همچنین گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس را دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس مختلط مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج: نتایج حاصل از تحلیل بیانگر آن است که آموزش تنظیم هیجان در افزایش ذهن آگاهی(p
نقش واسطه ای خودمهارگری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و ولع مصرف مواد در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
31 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خودمهارگری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و ولع مصرف مواد در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل بیماران وابسته به مواد تحت درمان با متادون مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کوچصفهان در سال 1402 بود که از این میان 300 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تجارب آسیب زای دوران کودکی، مقیاس خودمهارگری و پرسشنامه ولع مصرف بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تجارب آسیب زای کودکی بر ولع مصرف و خودمهارگری اثر مستقیم و معناداری داشت. همچنین، خودمهارگری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و ولع مصرف نقش واسطه ای معناداری داشت و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، تجارب آسیب زای دوران کودکی با اثرگذاری بر خودمهارگری، نقش مهمی را در ولع مصرف بیماران تحت درمان با متادون داشت. این یافته ها می تواند به عنوان یک مدل سودمند مورد استفاده قرار گیرد و در درمان مصرف و ولع مصرف مواد به نقش تجارب آسیب زای کودکی و خودمهارگری توجه بیشتری شود.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی بر آشفتگی روانشناختی و ولع مصرف مواد در افراد وابسته به مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
107 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی بر آشفتگی روانشناختی و ولع مصرف مواد در افراد وابسته به مواد محرک بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران وابسته به مواد محرک مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کاشان در سال 1402 بود. از این بین، 32 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس آشفتگی روانشناختی و پرسشنامه ولع مصرف را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی باعث کاهش آشفتگی روانشناختی و بهبود ولع مصرف مواد در افراد وابسته به مواد محرک شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، متخصصین حوزه اعتیاد می توانند با استفاده از آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقت ورزی بر بهبود آشفتگی روانشناختی و ولع مصرف مواد تأکید کنند.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر ولع مصرف و سبک های تصمیم گیری در افراد مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
31 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر ولع مصرف و سبک های تصمیم گیری در افراد مصرف کننده مواد انجام شد. روش: روش این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و با گروه کنترل بود. جامعه آم اری ای ن پژوهش شامل افراد مصرف کننده مواد شهر اردبیل در سال 1400 بود که به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش تحت 15 جلسه 20 دقیقه ای تحریک آندی منطقه F3 و تحریک کاتدی منطقه F4 قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد و پرسشنامه سبک های تصمیم گیری کلی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای سبک های تصمیم گیری عقلایی، شهودی، وابستگی، آنی و اجتنابی و همچنین ولع مصرف وجود داشت. نتیجه گیری: این نتایج حاکی از اختلال عملکردی مناطق پیش پیشانی در ولع مصرف و فرایندهای تصمیم گیری در مصرف کنندگان مواد است و تحریک الکتریکی این مناطق نیز می تواند مداخله ای اثربخش در کاهش این نارسایی ها باشد.
اثر ترکیب آموزش حافظه کاری و کنترل توجه به ولع مصرف کنترل تکانه وحافظه کاری معتادان به اپیوئید ها: کارآزمایی بالینی تصادفی سازی شده و کنترل شده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر باهدف پاسخگویی به این پرسش انجام شد که آیا مداخله ترکیب آموزش حافظه کاری با آموزش کنترل توجه بر کاهش ولع مصرف،کاهش تکانش گری و افزایش حافظه کاری بیماران مبتلابه مصرف اپیوئید تحت درمان نگهدارنده با متادون مؤثر است؟
مواد و روش ها این پژوهش یک کارآزمایی بالینی تصادفی سازی شده و کنترل شده بود. از مراجعین کلینیک های ترک اعتیاد سطح شهر مشهد، تعداد 50 نفر که واجد معیارهای ورود بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش و اهداف مطالعه قبل از امضای فرم رضایت آگاهانه به طور کامل برای آن ها توضیح داده شد. شرکت کنندگان به طور تصادفی تعداد 25 نفر در گروه آزمایش و تعداد 25 نفر در گروه کنترل جایگذاری شدند. برای گروه آزمایش نحوه استفاده از مداخله توضیح داده شد و اپلیکیشن موبایل در اختیار آن ها قرار گرفت. برای ارزیابی این افراد پیش از مداخله و پس از پایان مداخله از ابزارهای اندازه گیری برای سنجش ولع مصرف از پرسش نامه سنجش وسوسه مصرف مواد پس از ترک، برای سنجش تکانش گری از مقیاس تکانش گری بارات و برای سنجش حافظه کاری از خرده مقیاس فراخنای ارقام از حافظه کاری وکسلر استفاده شد. از درصد و توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار برای پردازش اطلاعات توصیفی و از آزمون پارامتریک تحلیل کوواریانس چندمتغیره برای تحلیل های استنباطی استفاده شد.
یافته ها ترکیب آموزش حافظه کاری با آموزش کنترل توجه تأثیر معناداری بر کاهش ولع مصرف و تکانش گری بیماران در گروه آزمایش نسبت گروه کنترل داشته است و تأثیر معناداری بر افزایش حافظه کاری گروه آزمایش نسبت گروه کنترل نداشته است (0/05>P).
نتیجه گیری یافته های پژوهش حاضر حاکی از این است که مداخله ترکیب آموزش حافظه کاری با آموزش کنترل توجه می تواند مداخله کمکی مؤثری در افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون باشد. کاهش تکانش گری و ولع مصرف را در بازه زمانی 4 هفته و صرف زمانی کوتاه برای این تمرین جدید شناختی نیز می توان مشاهده کرد. باتوجه به اینکه در این نوع درمان کمکی درمانگر یا پژوهشگر در کنار شرکت کنندگان هنگام انجام تمرین، حضور فیزیکی ندارد، لازم است به ایجاد ویژگی هایی که باعث جذابیت بیشتر اپلیکیشن های بازتوانی شناختی و کاربری آسان تر برای افراد می شود توجه بیشتری کرد. می توان در پژوهش های آینده اپلیکیشن بازتوانی عصبی را در اختیار جوامع پژوهشی غیرمبتلا به اعتیاد که دارای نقص شناختی می باشند، قرار داد تا تأثیر آن مورد سنجش قرار گیرد.