مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۲۱.
۴۲۲.
۴۲۳.
۴۲۴.
۴۲۵.
۴۲۶.
۴۲۷.
۴۲۸.
۴۲۹.
۴۳۰.
۴۳۱.
۴۳۲.
۴۳۳.
۴۳۴.
۴۳۵.
۴۳۶.
۴۳۷.
۴۳۸.
۴۳۹.
۴۴۰.
یادگیری
منبع:
آموزش پژوهی دوره ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
85 - 95
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر بر یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هشتم در درس علوم تجربی بود. روش پژوهش، شبه آزمابشی و با توجه به ماهیت موضوع، اهداف و فرضیه های آن از نوع کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر پایه هشتم منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می دادند و نمونه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه هشتم مدرسه توحید به تعداد 50 نفر که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفنتد. به منظور سنجش آزمودنی ها، آزمون یادگیری و پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی مورد استفاده قرار گرفتند. در این پژوهش، گروه آزمایش به روش مدل طراحی آموزشی انگیزشی کلر و گروه کنترل به شیوه مرسوم آموزش دیدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس چند متغیره) انجام گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد، میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که با استفاده از الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر آموزش دیده بودند، بیشتر از گروه کنترل بود.
نقش چیدمان عرصه بندی فعالیت ها و گردش در فضا بر کاهش استرس و ارتقای کیفیت یادگیری
منبع:
آموزش پژوهی دوره هفتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
49 - 60
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی سیستم های آموزشی پروراندن انسان و آماده سازی ذهن او برای یادگیری مباحث آموزشی است. همواره در طول نظام آموزش یادگیری تجربه ای همراه با استرس بوده است، بدین صورت که اگر میزان استرس افراد زیاد و تهدید کننده باشد می تواند موجب بروز مشکلات جدی بر سلامت، عملکرد و موفقیت تحصیلی دانشجویان شود. در دانشگاه ها و فضاهای آموزشی عوامل گوناگونی بر اضطراب و استرس دانشجویان تأثیر دارند که یکی از مهمترین آن ها محیط اطراف بوده است. در پژوهش حاضر استرس به عنوان یک تعامل پیچیده و پویا بین انسان و محیط اطرافش در نظر گرفته شده و با بهره گیری از فاکتورها و عوامل کالبدی محیطی مژثر بر ایجاد تنش و اضطراب یا کاهش آن، کارایی کیفیت فضاهای آموزشی مورد بررسی قرار داده شده است. روش پژوهش حاضر در مرحله اول کیفی بوده، سپس با استفاده از ضریب پیرسون میزان همبستگی دو متغیر استرس و کیفیت یادگیری دانشجویان سنجیده شده است و ضریب همبستگی پیرسون عدد -0.703 محاسبه شده که نشان دهنده ی رابطه ی همبستگی منفی بین این دو متغیر بوده. همچنین با شناخت معیارهای محیطی مؤثر بر کاهش استرس و عوامل مزاحم یادگیری، سعی در طراحی بهینه ی محیط های آموزشی و یادگیری شده است.
آموزش به سبک چندرسانه ای و تاثیرآن بر میزان یادگیری واژگان زبان انگلیسی
منبع:
آموزش پژوهی دوره دوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۶)
67 - 84
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر چندرسانه ای آموزشی بریادگیری واژگان زبان انگلیسی دانشجویان دانشگاه پیام نورکرمانشاه انجام شد. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و در شیوه و روش اجرا جزء مطالعات تجربی است. در این پژوهش از طرح چهارگروهی سولومون با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در نیمسال اول تحصیلی سال 96-95 دانشگاه پیام نورکرمانشاه بودکه درس زبان تخصصی داشتند. از جامعه مذکور با استفاده از نمونه گیری در دسترس 60 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی درگروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند و با استفاده از چندرسانه ای آموزشی و روش معمول به مدت یک ترم تحت آموزش قرارگرفتند. در این پژوهش برای سنجش میزان یادگیری دانشجویان ازآزمون محقق ساخته استفاده شدکه اعتبارآزمون با استفاده از روش کودر ریچاردسون معادل82./. اعلام شد. برای انجام محاسبات آماری از نرم افزار spss و برای بررسی فرضیه ها ی پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد بین میانگین نمرات گروه های آزمایش وکنترل، در مولفه های دیداری(68.26=F ، 01/0≥P)، نوشتاری(64.07=F ،01/0≥P)، شنیداری(66.15=F ،01/0≥P)وگفتاری(77.82=F ، 01/0≥P) تفاوت معنی داری وجود دارد.
مقایسه تاثیر آموزش چندرسانه ای مبتنی بر رویکرد رفتاری و چندرسانه ای مبتنی بر رویکرد شناختی بر میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان
منبع:
آموزش پژوهی دوره دوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۶)
103 - 125
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر آموزش چندرسانه ای مبتنی بر رویکرد رفتاری و چندرسانه ای مبتنی بر رویکرد شناختی برمیزان یادگیری و یادداری دانش آموزان دختر، در درس تعلیمات اجتماعی پایه ی هشتم انجام گرفت.روش پژوهش، شبه آزمایشی و ازنظر هدف، از نوع کاربردی بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر پایه هشتم شهر تهران که در سال تحصیلی 94-1393مشغول به تحصیل بودند،تشکیل می دادند و نمونه، شامل30 نفر از دانش آموزان دختر پایه هشتم مدرسه غیردولتی سنا بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی، در دو گروه آزمایشی 1 و گروه آزمایشی 2، قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل 3 آزمون محقق ساخته و همچنین 2 نرم افزار چندرسانه ای محقق ساخته که یکی از آنها مبتنی بر رویکردرفتاری و دیگری مبتنی بر رویکرد شناختی بود، بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمونt مستقل، انجام گرفت. نتایج نشان داد که میان آموزش چندرسانه ای مبتنی بر رویکردرفتاری و چندرسانه ای مبتنی بررویکرد شناختی، تفاوت معناداری وجود دارد و آموزش چندرسانه ای مبتنی بر رویکرد شناختی در مقایسه با آموزش چندرسانه ای مبتنی بر رویکرد رفتاری،بر میزان یادگیری ویادداری دانش آموزان دختردر درس تعلیمات اجتماعی،تاثیر بیشتری دارد.
تاثیر آموزش تلفیقی تربیت بدنی و علوم تجربی برمبنای بازی های گروهی بر یادگیری، روحیه ی رقابت و همکاری و نگرش های صمیمانه
منبع:
آموزش پژوهی دوره سوم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۹)
87 - 109
حوزه های تخصصی:
روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه هفتم متوسطه اول به تعداد 304 نفر بود که در سال تحصیلی 95-1394 در منطقه بیستون مشغول به تحصیل بودند.نمونه آماری شامل دو کلاس 20 نفره از دانش آموزان دختر پایه هفتم دبیرستان های متوسطه اول صدیقه کبری(س) و سمیه منطقه بیستون که از بین تمام مدارس متوسطه اول دخترانه منطقه که شامل 18 آموزشگاه بود که به روش خوشه ای در دسترس انتخاب شده بودند.ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه یادگیری محقق ساخته ، پرسشنامه حس رقابت و همکاری (مارتین، 1976) و پرسشنامه نگرش های صمیمانه (الکسیس جی. واکر و لیندا تامپسون (IS) بود.برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دهنده این مطلب بود که آموزش تلفیقی برمبنای بازی های گروهی بر میزان یادگیری ،روحیه ی رقابت- همکاری و نگرش های صمیمانه دانش آموزان تأثیر معنی داری داشت.
تأثیر تدریس به روش آزمایشگاهی بر یادگیری مفاهیم زیست شناسی و مقایسه بین دانش آموزان دختر و پسر
منبع:
آموزش پژوهی دوره چهارم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
53 - 68
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیر تدریس به روش آزمایشگاه بر یادگیری مفاهیم زیست شناسی است. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان پسر و دختر پایه هفتم سال تحصیلی 96-95 شهرستان دامغان بود. نمونه آماری شامل 4 کلاس 28 نفری و به صورت تصادفی از هر گروه پسران و دختران یک کلاس به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر به عنوان گروه گواه انتخاب شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی و ابزار پژوهش، آزمون محقق ساخته 10 سوالی بود. روایی صوری و محتوایی سوالات پژوهش با اعمال نظر دست اندرکارن علوم زیستی بررسی شد. طرح پژوهش به صورت پیش آزمون-پس آزمون و برای گروه آزمایش از تدریس به روش آزمایش و برای گروه گواه از تدریس به روش سخنرانی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گواه به طور معنا داری نمره بالاتری کسب کردند و همچنین مشخص شد که پسران نسبت به دختران نمره بالاتری را کسب نمودند اما تفاوت معنادار نبود و اثر تعاملی وجود نداشت؛ یعنی جنسیت تاثیر زیادی در یادگیری نداشته است.
تحلیل محتوای کتاب زیست شناسی دهم بر اساس تئوری هوش های چندگانه گاردنر و تأثیر تدریس مبتنی بر آن در میزان یادگیری
منبع:
آموزش پژوهی دوره پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
47 - 67
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان به کارگیری مؤلفه های هوش در محتوای کتاب زیست شناسی دهم و اثر بخشی تدریس مبتنی بر آن صورت گرفته است. در بخش تحلیل محتوا تمام محتوای کتاب شامل متن، شکل و فعالیت در مقوله های معین نشانه گذاری و بررسی شد. برای بررسی میزان اثربخشی تدریس مبتنی بر انواع هوش در پیشرفت تحصیلی از روش شبه آزمایشی استفاده شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه دهم شهر تهران و نمونه آماری شامل 2 کلاس 24 نفری بود. ابزار اندازه گیری پیشرفت تحصیلی، آزمون محقق ساخته 16 سوالی بود که روایی صوری سؤالات مورد تأیید اساتید حوزه زیست شناسی قرار گرفت. طرح به صورت پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه شاهد و آزمایش انجام شد. نتایج تحلیل محتوا نشان می دهد که در این کتاب ، بیشتر به هوش کلامی-زبانی و در مرتبه بعدی به هوش منطقی-ریاضی توجه شده است. همچنین میزان استفاده از مؤلفه های هوش در قالب های ارائه محتوا و میزان کاربست آنها در فصول مختلف کتاب به یک اندازه نیست. نتایج تدریس بر اساس هوش های چندگانه نشان می دهد گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد نمرات بالاتری کسب کردند که نشان از مؤثر بودن مداخله آزمایشی دارد.
ارزیابی تأثیر الگوی طراحی آموزشی بایبی (5E)بر یادگیری دانش آموزان در درس زبان انگلیسی
منبع:
آموزش پژوهی دوره پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
82 - 90
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر الگوی طراحی آموزشی بایبی(5E)بر یادگیری در درس زبان انگلیسی انجام گرفت.مطالعه به روش شبه تجربی انجام شد. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان پسر سال سوم دوره متوسطه اول شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 96- 1395 بود. به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، تعداد66 نفر به عنوان نمونه آماری(33 آزمایش،33کنترل) انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون محقق ساخته میزان یادگیری بود. برای تعیین روایی آزمون محقق ساخته یادگیری از نظر متخصصان استفاده شد که روایی صوری آزمون مورد تأیید قرار گرفت و جهت پایایی آزمون از روش کودر و ریجاردسون استفاده شده است که پایایی این آزمون با این روش78/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های میانگین و انحراف معیار و آزمون تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات یادگیری دانش آموزان گروه آزمایش که از الگوی طراحی آموزشی بایبی برای آموزش آنها استفاده شده بود به شکل معنی دار آماری از گروه کنترل که به شکل متداول آموزش دیده بودند در پس آزمون، بیشتر بود(p=0.001). همچنین بین میانگین نمرات گروه های آزمایش و کنترل در آزمون یادگیری تفاوت معنی دار آماری یافت شد(p<0/05).
بررسی تأثیر تسهیم دانش بر فرایند یادگیری سازمانی با تأکید بر فناوری و تعامل اجتماعی (مطالعه موردی: صندوق بازنشستگی صنعت نفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در محیط های پیچیده و مبهم امروزی، سازمانها به منظور پایداری ورشد و ارایه خدمات بهتر در محیط خود، ناچار به یادگیری و توجه به مدیریت دانش می باشند.بدین منظور یکی از مهم ترین ابزارهای ایجاد مستمر دانش، به اشتراک گذاری آن در میان همه واحد ها و اعضای سازمان با تاکید بر فناوری و تعامل اجتماعی می باشد؛ که توجه به این امر نقش ارزنده ای در یادگیری سازمان ودر نتیجه ایجاد یک سازمان موثر دارد. با توجه به اهمیت صنعت نفت در ایران، هدف اصلی این پژوهش، نشان دادن نقش و اهمیت تسهیم دانش بر فرایند یادگیری سازمانی با تاکید بر دو متغیر میانجی فناوری و تعامل اجتماعی در صندوق بازنشستگی صنعت نفت است، پژوهش حاضر از نظر روش انجام، پیمایشی واز نظر هدف، کاربردی است. بر این اساس، کلیه کارکنان صندوق بازنشتگی وزارت نفت، جامعه آماری تحقیق را تشکیل می دهند. از روش نمونه گیری تصادفی ساده برای انتخاب نمونه مورد مطالعه استفاده شده است، که حجم نمونه آماری بر اساس فرمول های برآورد 112 نفرتعیین شد. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسش نامه و مطالعه کتابخانه ای استفاده شده است.همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها نرم افزار spss به کار گرفته شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که اشتراک گذاری(تسهیم) دانش و ابعاد آن بر یادگیری سازمانی تاثیر معناداری دارد و همچنین فناوری و تعامل اجتماعی به عنوان دو متغیر میانجی در امر یادگیری سازمانی موثر می باشند.
بررسی تأثیر مدیریت شادمان سازی (نشاط) بر عملکرد کارکنان شرکت گاز منطقه دو اصفهان بر مبنای مدل استیرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شادمان سازی پرسنل به عنوان یک حوزه مطالعاتی در روانشناسی و مدیریت منابع انسانی، اهمیت زیادی برای مدیران و کارکنان پیدا کرده است. شادی در محیط کار زمانی حاصل می شود که فرد جهت دستیابی به اهداف کاری ، از توانایی ها و استعدادهای خود استفاده نماید. هدف این تحقیق پاسخگویی به این سوال است که آیا شادمان سازی (نشاط) پرسنل بر عملکرد شغلی آنها تاثیر دارد. در این پژوهش از مدل ریچارد ام. استیرز استفاده شده است. روش انجام این تحقیق از نوع توصیفی همبستگی از شاخه میدانی، از لحاظ ماهیت، کاربردی و از لحاظ زمان، مقطعی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کارکنان شرکت گاز منطقه دو اصفهان با 800 نفر کارمند و انتخاب نمونه ای 256 نفره بر اساس فرمول تعیین حجم نمونه و به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی بود. شیوه گرد آ وری اطلاعات شامل مطالعات کتابخانه ای و ابزار پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی محتوائی و صوری توسط صاحب نظران و پایایی ابزار تحقیق با ضریب آلفای کرونباخ (082/) محاسبه گردید. در نهایت، هر ده فرضیه مربوط به تاثیر مولفه های شادمان سازی بر عملکرد مورد تائید قرارگرفته و در رتبه بندی متغیرها عامل یادگیری و علاقه به کار به ترتیب با 6/38 و 6/09 رتبه ، بیشترین میانگین را داشته اند.
اثر بخشی آموزش با رویکرد استقرایی وقیاسی بر یادگیری دانش آموزان در درس ریاضی پایه هفتم متوسطه اول شهر ازنا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
115 - 144
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثر بخشی آموزش بارویکرد استقرایی وقیاسی بر یادگیری دانش آموزان در درس ریاضی پایه هفتم متوسطه اول بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانش آموزان دختر پایه هفتم مدارس متوسطه اول شهرستان ازنا ، به تعداد 519 نفر بود که تعداد 45 نفر از این دانش آموزان به روش تصادفی خوشه ای تک مرحله ای در سه کلاس 15 نفری ( یک کلاس با رویکرد استقرایی، یک کلاس با رویکرد قیاسی ویک کلاس با رویکرد سنتی) بعنوان نمونه آماری انتخاب گردید.روش تحقیق تجربی و از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود.دو گروه آزمایش و گروه کنترل از آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته در درس ریاضی استفاده شد. در گروههای آزمایش، تدریس درس ریاضی در یک کلاس با رویکرد استقرایی و در کلاس دیگر با رویکرد قیاسی طی یک ماه به مدت 8 جلسه از سال تحصیلی ارائه شد وبه طور همزمان گروه کنترل با روش تدریس معمول وسنتی آموزش دیدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t مستقل وتحلیل کوواریانس) استفاده شد. نتایج نشان داد گروه آزمایشی اول با رویکرد استقرایی نمرات پیشرفت تحصیلی بهتری نسبت به دو گروه دیگر (گروه آزمایشی دوم با رویکرد قیاسی و گروه کنترل) داشتند. علاوه برآن ،نتایج فرعی نشان داد که رویکرد استقرایی که در آن ابتدا مثالهای مناسب آورده می شود و سپس قاعده بیان می گردد (مثال به قاعده) تاثیر بیشتری در یادگیری دانش آموزان در درس ریاضی داشته است.
تنگناها و راهبردهای به کارگیری شبکه اجتماعی دانش آموزی (شاد) در تدریس و یادگیری دانش آموزان در دوران شیوع کرونا: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال بیستم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
35 - 60
حوزه های تخصصی:
آموزش برخط (الکترونیکی) و امکان برگزاری کلاسِ درس در فضای مجازی فرصتی بی بدیل برای مقابله با محدودیت های آموزش حضوری، تحقق آرمان آموزش برای همه و زمینه سازی برای توسعه پایدار و متوازن در کشور است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل و درک تجربه زیسته معلمان، دانش آموزان و والدینِ نواحی سه گانه شهرستان کرمانشاه، از تنگناها و راهبردهای به کارگیری شبکه اجتماعی دانش آموزی (شاد) در تدریس و یادگیری دانش آموزان، در دوران شیوع ویروس کرونا، انجام شده است. بدین منظور از روش کیفی بهره گرفته شده است و با رویکرد پدیدارشناسی به شناسایی و بازنمایی پدیده مورد بررسی پرداخته شد. داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند و مصاحبه عمیقِ نیمه ساختاریافته با بیست ودو نفر از معلمان، مدیران، دانش آموزان و والدین فعال در سامانه شاد گردآوری و بر اساس الگوی کلایزی تحلیل شده است. در چهاردهمین مصاحبه، اشباع نظری داده ها حاصل شد اما به منظور اعتباربخشی یافته ها، مصاحبه ها تا بیست ودومین نفر ادامه یافت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها به شناسایی دو مقوله (تنگناها و راهبردها) و بیست مضمون اصلی منجر شد. تنگناهای سامانه شاد در دو دسته «ادراکِ معلمان و مدیران» و «ادراکِ دانش آموزان و والدین» شناسایی شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که به کارگیری سامانه شاد در تدریس و یادگیری دانش آموزان تنگناهای متعدد و متفاوتی دارد. بنابراین تا رسیدن به وضعیتِ مطلوب بسیار فاصله است و بهبود کیفیت آن مستلزم نگاه متولیان و دوری از طرز تلقی آموزش موقت، پاره وقت و درجه دو به این قبیل آموزش هاست.
نظریه سازنده گرایی اجتماعی و دلالتهای آن برای فرایند یادگیری و تدریس
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردها در آموزش نوین استفاده از نظریه های جدید یادگیری در تدریس می باشد. نظریه پردازان یادگیری نظریه های گوناگونی ارائه نموده اند. یکی از جدیدترین آنها نظریه سازنده گرایی است که یک تغییر پارادایم در معرفت شناسی و نظریه های یادگیری قلمداد می شود. طبق این دیدگاه فلسفی – روان شناختی، واقعیت و معنی به طور فعال توسط خود افراد و در ذهن آنها ساخته می شود، و افراد بیشتر آنچه را که یاد می گیرند، خود می سازند. اصول اساسی سازنده گرایی به نظریه های یادگیری جان دیویی، ژان پیاژه و جروم برونر، و ویگوتسکی بر می گردد. یکی از بانفوذ ترین نظریه های سازنده گرا که توسط ویگوتسکی ارائه شده است، سازنده گرایی اجتماعی است. امروزه سازنده گرایی به عنوان یک نیروی با نفوذ و قوی در اصلاح فرایند یاددهی- یادگیری مطرح است. هدف این مقاله تشریح دلالت های این نظریه برای تدریس و یادگیری بود. در این راستا پس از مرور مبانی نظری پژوهش، نظریه یادگیری سازنده گرایی اجتماعی بررسی و تشریح شد. یافته نشان داد، این نظریه دلالتهای زیادی برای تدریس یادگیرنده – محور دارد. در نتیجه ویژگیهای کلاس درس سازنده نگر، راهبرد های تدریس مبتنی برآن، نقش معلمان و دانش آموزان درآن مشخص گردید. نتایج نشان داد این نظریه مزایای بالایی داشته و برای همه جنبه های زندگی آموزشگاهی، فرصتهایی فراهم می کند.
رویکرد میان رشته ای در حوزه یادگیری و آموزش زبان عربی
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به پیشرفت جوامع و رشد روزافزون دانش و علوم موجب گردیده که شیوه های آموزش سنتی محور دیگر جوابگوی یادگیرندگان نباشد. از اینرو روی آوردن به رویکردهای نوین آموزشی و تفکر میان رشته ای که طی آن مرزبندی میان حوزه های دانش کنارگذاشته و فرصت های یادگیری به شیوه های متفاوت با رویکردهای میان رشته-ای تنظیم می شود، ضروری به نظر می رسد. استفاده از روش های سنتی در آموزش زبان عربی و تخصص گرایی آن موجب شده است که فراگیران از ظرافت ها و قابلیت های آن باز بمانند و با چالش هایی در یادگیری روبرو شوند. بر این اساس، یکی از ضرورت های یاددهندگان، پرورش مهارت های میان رشته ای در زمینه آموزشی است. مقاله حاضر ضمن بررسی پیشینه و چیستی و چرایی میان-رشته ای، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی می کوشد ضمن درهم آمیختن دو رویکرد نظری و کاربردی، آن را در آموزش زبان عربی مورد بررسی قرار دهد و نقاط ضعف و قوت آن را بیان کند. هدف مقاله ارتقای کیفیت یادگیری در آموزش زبان از خلال برنامه های میان رشته ای است و براین باور است که می توان از تخصص گرایی و تفکر میان رشته ای به عنوان راهبردی برای آموزش زبان عربی نام برد که تجارب کلیدی برای فراگیران در یادگیری فراهم می کند و به این نتیجه می رسد که میان رشته ای بر وحدت علوم در حوزه های مختلف تاکید می ورزد و در حوزه یادگیری و آموزش زبان عربی، محدودیت ها و کاستی های روش تخصصی گرایی را برطرف می کند، و می تواند امکانات پژوهشی جدیدی برای حوزه های آموزشی فراهم آورد. و در انتها ملاحظاتی که می بایست در آموزش زبان عربی مورد لحاظ قرارگیرد، در قالب پیشنهادات کاربردی ارائه می کند.
تبیین رابطه بین دو مفهوم هوش و فرهنگ و اثرات آن بر شناخت و یادگیری
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد بررسی دو مفهوم هوش و فرهنگ و تعاملات بین آن دو بوده است. در این راستا، تعریف دو مفهوم هوش و فرهنگ به عنوان دو سازه اساسی در این مطالعه، با روش تحلیلی – توصیفی و با استفاده از مقالات و کتاب های مرتبط با موضوع و جستجو در پایگاه فارسی اطلاعات جهاد دانشگاهی و کتب روانشناسی تربیتی فارسی(از سال 1389 تا 1398 هجری شمسی) و جستجو در پایگاه داده گوگل اسکولار و ساینس دایرکت (از سال 1995 تا 2020 میلادی)و ایجاد یک فهرست اولیه از مقاله ها و کتب مرتبط آغاز شد و مقالات فارسی و انگلیسی و کتاب ها مطالعه و در صورت ارتباط وثیق با موضوع در فهرست اصلی منابع و مقالات مورد استفاده قرار گرفتند.در منابع انگلیسی زبان، مقالات و آثار اشترنبرگ به جهت برخورداری از دسته بندی نظریه های هوش به دو دسته صریح و ضمنی و توجه به ابعاد مختلف ارتباط هوش و فرهنگ جزو منابع اصلی تحلیل بررسی و در این مقاله مورد استناد قرار گرفته اند. نظریات ضمنی که حاوی پنداشت افراد فرهنگ های گوناگون از هوش است، به استناد یافته های پژوهشی مورد تحلیل قرار گرفته است. افزون بر این، نظریه نسبیت و جبر زبانی ورف در رابطه با روشن نمودن برخی ابعاد زبان به عنوان ابزار تاثیرگذار فرهنگ بر هوش و شناخت افراد، تشریح شده و در بین این مباحث از گزاره های مرتبط موجود در کتب فارسی روان شناسی تربیتی و یافته های موجود در مقالات فارسی و انگلیسی استفاده شده است.
تاثیر فیلم های آموزشی بر یادگیری اصطلاحات جغرافیایی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تاثیر فیلم های آموزشی بر یادگیری بیشتر و یادگیری بهتر دانش آموزان ابتدایی، با دو روش نیمه تجربی و مقایسه ای در منطقه 5 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 1395-94 انجام شد که طی آن آزمودنی ها به ترتیب با دو روش نمایشی (با استفاده از فیلم )و روش توضیحی(بااستفاده از تصاویر) مورد آموزش قرار گرفتند. نمرات آنان با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد میانگین نمرات آزمون یادگیری بیشتر بین مرحله ی پیش آزمون وپس آزمون افزایش یافته و روند تغییر میانگین نمرات، بین پیش آزمون و پس آزمون یادگیری بهتراندکی افزایش داشته که نشانگر تاثیر بیشتر آموزش جغرافیا با استفاده ازفیلم دریادگیری بیشتر نسبت به یادگیری بهتر دانش آموزان است. همچنین روند افزایش میانگین نمرات آزمون ماندگاری در یادگیری بهتر نسبت به یادگیری بیشتر، حاکی از تسهیل یادگیری، معنادارتر شدن آن و فراهم آوردن یادآوری دقیق تر از طریق آموزش فیلم بود .
تاثیر دو روش تدریس سنتی وتلفیقی درس تربیت بدنی بر یادگیری درس ریاضی ومهارت های بنیادی دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر روش های تدریس سنتی (متداول) وتلفیقی درس تربیت بدنی بر یادگیری درس ریاضی و مهارت های بنیادی دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و جامعه آماری متشکل از تمام دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی شهرستان خوی به تعداد 1250 نفر در سال تحصیلی 97-1396 بود؛ که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای نمونه ای به تعداد 30 نفر از این دانش آموزان به صورت تصادفی انتخاب شده و در دو گروه (گروه تدریس سنتی15 نفر و گروه تدریس تلفیقی15 نفر) قرار گرفتند. در طول این دوره ده هفته ای در گروه سنتی، دروس تربیت بدنی وریاضی و مهارت های بنیادی به شیوه رایج (مجزا از هم) تدریس شدند در حالی که در گروه تلفیقی،دروس ریاضی و مهارت های بنیادی با برنامه های تربیت بدنی تلفیق وتدریس شدند. برای گردآوری اطلاعات از آزمون های یومن ویتنی، و تی برای توزیع طبیعی داده ها، استفاده شد. نتایج نشان داد که در سطح 5./.>p تفاوت معنا داری بین میزان یادگیری دروس ریاضی در دو گروه سنتی وتلفیقی وجود دارد. همچنین نتایج آزمون تی نشان داد که تفاوت معنا داری بین میانگین نمره های آمادگی جسمانی آزمونی ها در روش تلفیقی نسبت به روش سنتی در سطح5./.> p وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که روش تلفیقی می تواند جایگزین مناسبی برای روش تدریس سنتی باشد.
بررسی رابطه ی مکانیسم یادگیری دانش آموزان دوره ی متوسطه و فناوری اطلاعات با نقش میانجی گری مدیریت کلان
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه ی مکانیسم یادگیری دانش آموزان دوره ی متوسطه و فناوری اطلاعات با نقش میانجی گری مدیریت کلان است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی . و همچنین کتابخانه ای بود. بدین منظور، نمونه ای تصادفی از دانش آموزان مدارس شهرستان اصفهان، به حجم2970 نفر از 31 مدرسه در نواحی 1، 2 و 3 بر اساس فرمول کوکران انتخاب و اطلاعات جمع آوری شده با ابزار پرسشنامه محقق ساخته و استفاده ازضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.روایی محتوایی پرسشنامه توسط اساتید مورد تأیید قرار گرفت. برای بررسی پایایی پرسشنامه نیز، به دست آمدن مقدار82/0 برای آلفای کرونباخ، حاکی از پایایی قابل قبول پرسشنامه بود. نتایج نشان داد که بین نظرات دانش آموزان دختر و پسر، تفاوت معنادار وجود دارد. علاوه بر این، نتایج نشان می دهد علاوه بر نقش میانجی مدیریت کلان، بین میزان مشارکت، نحوه مشارکت، فعالیت های فوق برنامه و خارج از کلاس و پرورش و بهره گیری دانش آموزان مبتنی بر فناوری اطلاعات با مکانیسم یادگیری آنان ارتباط مستقیم وجود دارد. بنابراین پیشنهاد می گردد برای توانمند سازی دانش آموزان لازم است مدیران و برنامه ریزان آموزشی از فناوری های نوین اطلاعات به طور هدفمند و در جریان مکانیسم یادگیری استفاده نمایند.
بررسی تاثیر عشق به مدرسه بر یادگیری دانش آموزان ابتدایی با استفاده از مدل وانگ و همکاران
حوزه های تخصصی:
یکی از روابطی که دانش آموزان با مدرسه برقرار می کنند، احساس عشق به مدرسه است. عشق به مدرسه می تواند با ایجاد حالات روحی/روانی خاص در ذهن دانش آموز و ایجاد رابطه ای قوی میان دانش آموز و مدرسه، شرایط را به سمتی ببرد که دانش آموز بدون مدرسه، احساس کمبود نموده و به شیوه های مختلف اعم از توجه، تمکین، تعلق به مدرسه، ارزش گذاشتن به آموزش مدرسه ای، خودتنظیمی و کاربرد راهبردشناختی بر میزان یادگیری خود بیافزاید. لذا تحقیق حاضر تلاش نموده است تا اهمیت عشق به مدرسه را بر یادگیری دانش آموزان ابتدایی تبیین نماید. جامعه آماری در این تحقیق را دانش آموزان دختر چهارم ابتدایی شهر اصفهان تشکیل داده اند. روش نمونه گیری خوشه ای و ابزار مورد استفاده پرسش نامه استاندارد بوده است. برای اطمینان از کسب محتوای روایی از نظر اساتید و صاحب نظران و برای اطمینان از پایایی ابزار اندازه گیری، از روش های آلفای کرونباخ و بازآزمایی استفاده شده است. داده های جمع آوری شده به کمک نرم افزارهایSPSS و Lisrel تجزیه وتحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که خرده مقیاس توجه و تمکین از جنبه رفتاری عشق به مدرسه، خرده مقیاس تعلق به مدرسه و ارزش گذاشتن به آموزش مدرسه ای از جنبه هیجانی عشق به مدرسه، خرده مقیاس خودتنظیمی و کاربرد راهبردشناختی از جنبه شناختی عشق به مدرسه؛ منجر به یادگیری بهتر دانش آموزان ابتدایی شده است.
تدریس به منزله ی عملی فرهنگی
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف فهم تدریس به منزله عملی فرهنگی انجام شده است. در این راستا، با توجه به هدف، رویکرد مطالعه کیفی است و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده، از روش تحلیلی توصیفی استفاده شده است. نمونه پژوهش، نمونه هدفمند منابع در دسترس بوده و روش گردآوری اطلاعات، جستجو در منابع پایگاه داده ها شامل یافته های حاصل از پیشینه مطالعات و مقالات مرتبط در منابع انگلیسی در پایگاه داده گوگل اسکولار و ساینس دایرکت (با جستجوی مفاهیم تدریس، فرهنگ، تدریس و فرهنگ، تدریس به مثابه فرهنگ) و جستجو در مقالات و کتب مرتبط با موضوع به زبان فارسی با همین مفاهیم بود. روند انجام تحلیل نیز ابتدا بررسی مفاهیم فرهنگ و تدریس و سپس ارائه یافته ها و مصادیق مرتبط با موضوع این مطالعه در مطالعات تطبیقی و تحلیل پیشینه پژوهش برای فهم تاثیرات فرهنگی بر مفهوم تدریس و فرایند یاددهی/ یادگیری بوده است. یافته ها نشان می دهد سه مولفه ارتباط،انگیزش و راهبردهای شناختی یاددهنده و یادگیرنده که در فرایند تدریس و یاددهی یادگیری نقش عمده ای ایفا می کنند صرفا مفاهیمی روانشناختی نبوده و متاثر از فرهنگ هستند، و تدریس را به منزله عملی فرهنگی نیز می توان در نظر گرفت که در اینصورت علاوه بر عوامل موثر بر تدریس از حیث مبانی روانشناختی، ضرورت دارد به این عوامل از حیث خاستگاه جامعه شناختی و فرهنگی نیز توجه داشت که در نتیجه سبب درک موسّع و فهم بهتر از مفهوم تدریس خواهد شد.