مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
مهارت های ارتباطی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: وجود کودک کم توان ذهنی در یک خانواده پیامدهای منفی فراوانی برای والدین به همراه دارد. بر همین اساس استفاده از مداخلات روان شناختی مؤثر در جهت کاهش این اثرات اهمیت فراوانی دارد. بنابراین هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی زوج درمانی گاتمن بر مهارت های ارتباطی و عملکرد خانواده در زوجین دارای فرزند کم توان ذهنی بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه والدین دارای فرزند کم توان جسمی و کم توان ذهنی شهر یزد در سال 1400 شامل می شد که از بین آنها تعداد 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی ) 15 نفر ( و گواه ) 15 نفر ( قرار گرفتند؛ گروه آزمایشی 8 جلسه 90 دقیقه ای زوج درمانی گاتمن را به صورت مجازی دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مهارت های ارتباطی جرابک ) 2004 ( و عملکرد خانواده مک مستر اپشتاین و همکاران ) 1983 ( به صورت الکترونیکی استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری در SPSS-26 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مداخله زوج درمانی گاتمن بر مهارت های ارتباطی و عملکرد خانواده در زوجین دارای فرزند کم توان ذهنی تأثیر دارد ) 05 / .)p>0 نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، می توان از مداخله زوج درمانی گاتمن به عنوان یک روش توانمندسازی زوجین دارای فرزند کم توان ذهنی بهره گرفت.
مقایسه اثربخشی روش های تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی بر بهبود مهارت های ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین شهرستان مسجد سلیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۱۲۳-۱۰۳
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی روش های تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی بر بهبود مهارت های ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین شهرستان مسجد سلیمان بود. روش پژوهش: روش این پژوهش آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره مسجد سلیمان در سال 1398 بود. از بین جامعه آماری ابتدا به روش نمونه گیری تصادفی 4 مرکز مشاوره انتخاب، و در ادامه تعداد 20 زوج (40 نفر) از این مراکز به روش تصادفی در قالب سه گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند (10زوج برای هر گروه). گروه های آزمایش به مدت 10 جلسه یک ساعت و نیمه تحت آموزش قرار گرفتند، اما گروه کنترل آموزشی را دریافت نکردند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه مهارت های ارتباطی کویین دام، پرسشنامه استاندارد حساسیت به طرد (RSQ) و پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ)استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیره استفاده شد. یافته های پژوهش: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که روش تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی هر دو بر متغیرهای مهارت های ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین اثر داشته است (P<0/05). نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که روش های تحلیل رفتار متقابل و ایماگوتراپی در بهبود مهارت های ارتباطی، حل تعارض و حساسیت به طرد زوجین موثر است، با این حال روش تحلیل رفتار متقابل نسبت به ایماگوتراپی دارای اثربخشی بیشتری بود.
بررسی نقش واسطه گری مهارت های ارتباطی و مهارت های تحصیلی در رابطه هیجان خواهی و باورهای فراشناختی با ریسک پذیری دانش آموزان نوجوان دارای رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری مهارت های ارتباطی و مهارت های تحصیلی در رابطه هیجان خواهی و باورهای فراشناختی با ریسک پذیری دانش آموزان نوجوان دارای رفتارهای پرخطر بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره ی متوسطه ی دوم شهر کرج و در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 300 نفر از میان آن ها انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های رفتارهای پرخطر (RBH) زاده محمدی و همکاران (1390)، رفتارهای ریسک پذیری اجتماعی، تحصیلی و هیجانی (SAEBRS) کیلگوس و همکاران (2016)، هیجان خواهی (SS) زاکرمن و همکاران (1981)، باورهای فراشناختی (MB) ولز و کارترایت- هاتون (2004)، مهارت های ارتباطی بین فردی (AICS) فترو (2000) و مهارت های تحصیلی (AS) شعبانی و همکاران(1397) استفاد شد. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون بوت استراپ استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار بوده است. هیجان خواهی با سح معنی داری (1/0) و باورهای فراشناختی با سطح معنی داری (1/0) به صورت مستقیم با ریسک پذیری اجتماعی، تحصیلی و هیجانی رابطه دارند. هیجان خو.اهی به صورت غیرمستقیم و با واسطه متغیر مهارت های ارتباطی بین فردی با ریسک پذیری اجتماعی، تحصیلی و هیجانی ارتباط دارند (03/0). رابطه غیرمستقیم باورهای فراشناختی با ریسک پذیری اجتماعی، تحصیلی و هیجانی از طریق مهارت های ارتباطی بین فردی تأیید نشد (35/0). همچنین نتایج نشان داد هیجان خواهی به صورت غیرمستقیم و با واسطه متغیر مهارت های تحصیلی با ریسک پذیری اجتماعی، تحصیلی و هیجانی ارتباط دارند (04/0). باورهای فراشناختی به صورت غیرمستقیم و با واسطه متغیر مهارت های تحصیلی با ریسک پذیری اجتماعی، تحصیلی و هیجانی رابطه دارد (01/0).
رابطه سواد اطلاعاتی و مهارتهای ارتباطی معلمان با خودکارآمدی تحصیلی با نقش تعدیلگر باورهای هوشی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سواد اطلاعاتی و مهارتهای ارتباطی معلمان با خودکارآمدی تحصیلی با نقش تعدیلگر باورهای هوشی دانش آموزان انجام شد. روش تحقیق به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی بود. جامعه آماری تحقیق را معلمان مدارس دخترانه متوسطه شهرستان رودسر به تعداد 295 نفر و با نمونه آماری 167 نفر و دانش آموزان مدارس دخترانه متوسطه شهرستان رودسر به تعداد 4006 نفر و با نمونه آماری 216 نفر تشکیل دادند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های باورهای هوشی بابایی (1377)، خودکارآمدی تحصیلی جینگ و مورگان (1999)، سواد اطلاعاتی یزدانی (1391) و مهارتهای ارتباطی کوئین دام (2004) استفاده گردید. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد بین سواد اطلاعاتی معلمان با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مهارتهای ارتباطی معلمان با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحقیق نشان داد باورهای هوشی در رابطه سواد اطلاعاتی و مهارتهای ارتباطی معلمان با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان نقش تعدیلگر دارد.
تأثیر مؤلفه های هویت ملی مربیان زن پیش دبستانی بر میزان یادگیری مهارت های زبان آموزی نوآموزان استان سمنان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مؤلفه های هویت ملی مربیان پیش دبستانی بر میزان یادگیری مهارت های زبان آموزی نوآموزان استان سمنان انجام شده است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی است و جامعه آماری این پژوهش شامل مربیان (خانم)پیش دبستانی در سال تحصیلی 1400-1399به تعداد 91نفر می باشدکه به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند . ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته مهارت زبان آموزی با 9خرده مقیاس و هویت ملی با 4 خرده مقیاس است.جهت روایی صوری و محتوایی آن از نظر صاحب نظران و متخصصان حوزه کودک و تعلیم و تربیت و پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد. داده های گرده آوری شده به کمک آمار توصیفی(فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی(همبستگی اسپیرمن و آزمون کای دو)مورد بررسی قرار گرفتند. ارتباط آماری قوی بین "تاثیر آشنایی و احترام گذاردن به آداب و رسوم و مناسبت های دینی و ملی مربیان" با ”شکل گیری کسب توانش نسبی زبانی و ارتباطی نوآموزان (مهارت های زبان آموزی نو آموزان )"مشاهده شد (p valeu<0.05) به عبارت دیگر با افزایش آشنایی و احترام گذاردن به آداب و رسوم و مناسبت های دینی و ملی مربیان مولفه شکل گیری کسب توانش نسبی زبانی و ارتباطی نوآموزان افزایش پیدا میکند؛همچنین بین تحصیلات مربیان و هویت ملی آنها و مهارت زبان آموزی نوآموزان ارتباط معناداری وجود ندارد .(p valeu>0.05)
اثربخشی آموزش شایستگی اجتماعی بر مهارت های ارتباطی و تنظیم هیجان دانش آموزان پرخاشگر دوره دوم ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر آموزش شایستگی اجتماعی بر مهارت های ارتباطی و تنظیم هیجان در بین دانش آموزان پرخاشگر دوره دوم ابتدایی شهر اشنویه بود. پژوهش حاضر طرحی نیمه آزمایشی از نوع آزمایش و کنترل بود. نمونه آزمایشی شامل تعداد 40 نفر از دانش اموزان پرخاشگر دوره دوم ابتدایی در سال 1399 بودند. با روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند، گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه ی 60 دقیقه ای تحت آموزش شایستگی اجتماعی به صورت گروهی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس مهارت های ارتباطی و تنظیم هیجان استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره در دو مرحله آزمایش و کنترل، سطح معناداری p<0/05 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که گروه آموزش شایستگی اجتماعی به طور معناداری بر مؤلفه های تنظیم هیجان و مهارت های ارتباطی اثر بخش بود. بر اساس نتایج این مطالعه، به نظر می رسد با آموزش شایستگی اجتماعی می توان میزان تنظیم هیجان و مهارت های ارتباطی را در بین دانش آموزان دوره ابتدایی را بهبود بخشید.
رابطه نظام های فعالساز رفتار/ بازداری رفتار با مهارت های ارتباطی در دانش اموزان دارای اختلال اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی ADHD
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۹
200 - 212
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر رابطه نظام های فعالساز رفتار/ بازداری رفتار با مهارت های ارتباطی در دانش اموزان دارای اختلال اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی ADHD می باشد. پژوهش حاضر ازنظر هدف بنیادی وازنظر شیوه گردآوری اطلاعات تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دوره ی متوسطه دوم داری اختلال نارسایی توجه/بیش مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت نظر آموزش و پرورش شهرستان سمنان می باشند که حجم نمونه با تخصیص مناسب بر اساس جدول مورگان 103 نفر برآورد شد. در این پژوهش برای بررسی نظام های بازداری رفتاری، فعال سازی رفتار از پرسشنامه فعال ساز، بازداری رفتاری(کارور و وایت) و پرسشنامه مهارت های ارتباطی کوئین دامCSTR استفاده شده است. در این تحقیق به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون گام به گام استفاده شد. تحلیل داده ها حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار بین متغیر متغیر بازداری، فعال سازی با مهارت های ارتباطی می باشد. این بدین معنا می باشد که سیستم فعال ساز رفتار مهارت های بالا ارتباطی را تبیین می کند و سیستم بازداری رفتار با مهارت های پایین ارتباطی ارتباط دارد.
اثربخشی آموزش شایستگی اجتماعی بر کنترل خشم و مهارت های ارتباطی دانش آموزان پرخاشگر دوره دوم ابتدایی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۵۱
52 - 70
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر آموزش شایستگی اجتماعی بر کنترل خشم و مهارت های ارتباطی در بین دانش آموزان پرخاشگر دوره دوم ابتدایی شهر اشنویه بود. پژوهش حاضر طرحی نیمه آزمایشی از نوع آزمایش و کنترل بود. نمونه آزمایشی شامل تعداد 40 نفر از دانش اموزان پرخاشگر دوره دوم ابتدایی در سال 1399 بودند. با روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند، گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه ی 60 دقیقه ای تحت آموزش شایستگی اجتماعی به صورت گروهی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کنترل خشم و مهارت های ارتباطی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که گروه آموزش شایستگی اجتماعی به طور معناداری بر مؤلفه های کنترل خشم و مهارت های ارتباطی اثر بخش بود. بر اساس نتایج این مطالعه، به نظر می رسد با آموزش شایستگی اجتماعی می توان میزان خشم و مهارت های ارتباط را در بین دانش آموزان دوره ابتدایی را بهبود پیدا کنند.
قصه گویی دیالوگی بر مهارت های ارتباطی و عزت نفس کودکان دارای افت عملکرد تحصیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
101 - 113
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بررسی تاثیر قصه گویی دیالوگی بر مهارت های ارتباطی و عزت نفس کودکان دارای افت عملکرد تحصیلی شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 بود. روش: جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دارای عملکرد تحصیلی ضعیف در شهر تهران بود که 30 دانش آموز بصورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایشی(15نفر) و کنترل(15نفر) گمارده شدند. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. مداخلات قصه درمانی به روش دیالوگی به مدت 12 جلسه 50 دقیقه ای طی 2 جلسه در هفته روی کودکان گروه آزمایش انجام گرفت. ابزار مورد استفاده درجه بندی مهارت های اجتماعی مخصوص کودکان دبستانی و آزمون عزت نفس کوپر اسمیت بود. داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس (Mancova) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تحلیل دادهای پژوهش نشان داد که قصه درمانی منجر به افزایش معنادار عملکرد در سازه های عزت نفس و مهارت های ارتباطی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون گردیده است. این روش درمان به ترتیب 45 و 59 درصد واریانس تغییرات را تبیین می نماید(05/0>(P. نتیجه گیری ˸ مداخله قصه درمانی به روش دیالوگی توانست عملکرد گروه ازمایشی را در سازه های عزت نفس و مهارت های ارتباطی ارتقا دهد
اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر مهارت های ارتباطی و اعتیاد به اینترنت دانش آموزان مقطع دوم متوسطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
87 - 98
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر مهارت های ارتباطی و اعتیاد به اینترنت دانش آموزان شهر اصفهان بود. روش: روشپژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری پژوهش تمام دانش آموزان مقطع دوم متوسطه دبیرستان های اصفهان بود که تعداد 40 نفر از دانش آموزانی که واجد ملاک های ورود به پژوهش بودند، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار داده شدند (20 دانش آموز در گروه آزمایش و 20 دانش آموز در گروه کنترل). ابزار: ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1996) و پرسشنامه مهارت های ارتباطی (کوئین دام، 2004) بود. سپس گروه آزمایش مداخله درمانی شناختی رفتاری گروهی را نه جلسه 90 دقیقه ای در طی دوماه و نیم به صورت هفته ای یک جلسه در طی دو ماه و نیم دریافت کردند. در حالی که گروه گواه از دریافت این مداخله بی بهره بود. سپس از افراد هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. مرحله پیگیری نیز پس از 45 روز اجرا شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و استخراج داده های خام، تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش توسط نرم افزار (SPSS) ورژن 23 با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری گروهی بر اعتیاد به اینترنت و مهارت های ارتباطی دانش آموزان در مراحل پس آزمون و پیگیری اثر معنادار دارد (001/0> p ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش به نظر می رسد که با درمان های شناختی رفتاری می توان اعتیاد به اینترنت دانش آموزان را کاهش و مهارت های ارتباطی آنها را افزایش داد.
پژوهش تک آزمودنی بهبود مهارت های ارتباطی و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع ۲ (HSAN2) با روش درمان غیرفعال سازی ذهنیت (MDT)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۷)
111 - 122
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان غیرفعال سازی ذهنیت (MDT) در بهبود مهارت های ارتباطی و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خود مختار نوع ۲ (HSAN2) بود. طرح پژوهش حاضر، طرح شبه آزمایشی تک موردی با طرح خط پایه ی چندگانه بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل 50 بیمار دچار اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع 2 در سطح جهان بود. نمونه ی آماری این پژوهش شامل 2 نفر بود که با روش نمونه گیری هدفمند یک نفر از ایران و یک نفر از کانادا با ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به پرسشنامه ی مهارت های میان فردی (ICSQ) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (RSES) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از معناداری بالینی، ترسیم دیداری، بهبود تشخیصی و شاخص های ششگانه کارایی تجزیه و تحلیل شدند. براساس نتایج، درصد بهبودی کلی پس از درمان برای مهارت های ارتباطی 65/52 و برای عزت نفس 57/53 بود. براساس نتایج می توان نتیجه گرفت که درمان غیرفعال سازی ذهنیت با شناسایی باورهای هسته ای ناسازگار و جایگزین ساختن آنها با جایگزین های سازنده از راه فرآیند اعتباردهی، شفاف سازی و مسیردهی مجدد به طور معناداری در بهبود مهارت ارتباطی و عزت نفس بیماران دچار اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع 2 (HSAN2) موثر بود.
بررسی رابطه برنامه درسی پنهان با درگیری تحصیلی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه برنامه درسی پنهان با درگیری تحصیلی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها، از نوع توصیفی- همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 230 نفر از دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان ایوان غرب، از جامعه آماری 550 نفر، است که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و براساس جدول مورگان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ی محقق ساخته برنامه درسی پنهان پاشازاده، پرسشنامه مهارت های ارتباطی جرابک، و پرسشنامه های راهبردهای یادگیری خود تنظیمی تحصیلی پینتریچ و دی گروت به همراه پرسشنامه دوپی رایت و مارین برای سنجش میزان درگیری تحصیلی، می باشند. یافته های حاصل از آزمون همبستگی کانونی حاکی از تأیید رابطه معنادار بین برنامه ی درسی پنهان با درگیری تحصیلی دانش آموزان و عدم رابطه معنادار با مهارت های ارتباطی آنان است. همچنین، در بررسی سهم هر یک از مؤلفه های برنامه درسی پنهان در پیش بینی درگیری تحصیلی و مهارت های ارتباطی، بر اساس نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام، کنش متقابل (دانش آموز - معلم) تنها مؤلفه پیش بین از برنامه درسی پنهان بود که با 10 درصد قدرت تبیین با درگیری تحصیلی دانش آموزان رابطه دارد و به همین شیوه، مؤلفه های کنش متقابل و ساختار سازمانی از برنامه درسی پنهان، به یک اندازه، با 4 درصد قدرت تبیین ( 8 درصد در مجموع) با مهارت های ارتباطی دانش آموزان رابطه دارند.
پیش بینی طلاق براساس طرحواره های ناسازگار اولیه، مهارت ارتباط و الگوی ارتباط در زوجین عادی و متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۷۷۸-۱۷۶۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: مهارت ارتباط، الگوهای ارتباط و طرحواره های ناسازگار اولیه ازجمله عوامل پیش بینی کننده طلاق هستند که پژوهش های متعددی نقش آن ها را به تنهایی در طلاق بررسی کرده اند. اما تاکنون پژوهشی که نقش این سه عامل را همزمان در زوجین متقاضی طلاق و عادی مقایسه کند، انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی طلاق براساس طرحواره های ناسازگار اولیه، مهارت ارتباط و الگوی ارتباط در زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره پیش از طلاق و زوجین عادی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علّی - مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 400 نفر زوج متقاضی طلاق منطقه 4 تهران بود که در شش ماهه نخست سال 1399 توسط محاکم خانواده به مراکز مشاوره پیش از طلاق ارجاع شدند و 400 زوج عادی نیز به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره یانگ (FS-QS) 1998، مهارت های ارتباطی کوئین دام (CSTR) 2004 و الگوهای ارتباطی (CPQ) 1991 بود که توسط نمونه های پژوهش پاسخ داده و با استفاده از آزمون مانوا و رگرسیون لجستیک تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 53 تا 70 درصد واریانس طلاق توسط طرحواره های ناسازگار اولیه، 45 تا 61 درصد توسط مهارت ارتباط و 17 تا 22 درصد طلاق توسط الگوهای ارتباط تبیین می شود. مهارت ارتباط زوجین متقاضی طلاق ضعیف تر از زوجین عادی بود و الگوهای ارتباطی کناره گیری - توقع و اجتناب متقابل در زوجین متقاضی طلاق بیشتر از زوجین عادی بود. طرحواره های زوجین متقاضی طلاق تنها در دو طرحواره ناسازگار اولیه بی اعتمادی و خودکنترلی ناکافی کمتر از زوجین عادی بود و میانگین 13 طرحواره دیگر آن ها بیش تر بود. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده می توان بیان کرد در مشاوره های پیش از ازدواج، با آموزش و ارتقاء مهارت ارتباط و الگوی ارتباط، همچنین طرحواره درمانی می توان میزان تقاضای طلاق را کاهش داد.
مرجعیت «استاد» در میدان فرهنگی دانشگاه با تاکید بر متغیر سرمایه اجتماعی دانشگاهی (مطالعه موردی دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک و شناخت گروه های مرجع بویژه گروه مرجع جوانان و دانشجویان از مهمترین و ضروری ترین داده های اجتماعی و فرهنگی برای سیاست گذاری و مدیریت برنامه ریزی فرهنگی و اجتماعی مراکز آموزش و دانشگاهی بوده و مورد توجه و اهتمام پژوهش های علوم اجتماعی و انسانی است.هدف این مقاله بررسی میزان مرجعیت فرهنگی اساتید و میزان اعتماد دانشجویان به استاد برای کنشگری فرهنگی و اجتماعی در میدان فرهنگی دانشگاه است.چارچوب نظری این پژوهش مبتنی بر نظریه گروه مرجع مرتن و مظفر شریف است. این پژوهش در سال۱۳۹۸ در دانشگاه اصفهان با جامعه آماری 14500نفر و با نمونه آماری۵۵۰ نفری انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در میدان فرهنگی دانشگاه، اساتید به عنوان مهمترین گروه مرجع توسط دانشجویان انتخاب شدند و ۶۴ درصد دانشجویان اظهار داشته ترجیح می دهند که در امور مختلف شخصی و اجتماعی و فرهنگی و ازدواج با استادان مشورت نموده و نظر آنها را به عنوان معیار و مهم می دانند. همچنین ۷۳ درصد دانشجویان ترجیح می دهند در محیط دانشگاه در امور مختلف فرهنگی و اجتماعی و شخصی که توسط استادان مورد تذکر قرار بگیرند.روابط صمیمانه و تعاملات فرهنگی و اجتماعی دارای پیامدهای فرهنگی مثبتی بوده و بر رضایتمندی دانشجویان از جنبه های مختلف دانشگاه تاثیر مثبت و مستقیم دارد.
مقایسه ی اثربخشی آموزش روانی فرندز، مشاوره ی کوتاه مدت راه حل محور و ورزش های هوازی بر میزان مهارت های ارتباطی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش روان شناختی فرندز، درمان راه حل محور کوتاه مدت و تمرین هوازی بر مهارت های ارتباطی دانش آموزان بود. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی و دارای طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش تمامی نوجوانان 13 تا 15 ساله مقطع متوسطه اول ناحیه آموزش و پرورش کهریزک در سال تحصیلی 98-98 بودند که از بین آن ها تعداد 40 نفر با استفاده از نرم افزار G*POWER به عنوان نمونه با روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 4 گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش اول به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای (در هفته دوبار) تحت آموزش برنامه ی فرندز، گروه آزمایش دوم به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای (در هفته یکبار) تحت آموزش درمان کوتاه مدت راه حل محور، گروهسوم به مدت 12جلسه (در هفته سه بار) تحت آموزش برنامه ورزشی فیتنس گرام قرار گرفتند؛ و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه مهارت ارتباطی بارتون استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که در مرحله پیش آزمون-پس آزمون درمان راه حل محور، آموزش روانی فرندز، و ورزش های هوازی به طور معناداری منجر به ارتقاء مهارتهای ارتباطی برای خرده مقیاس بازخورد (0.009p< )، کلامی (0.006 p<)، و شنیداری (0.001p< ) معنادار بوده است. همچنین در پس آزمون–پیگیری خرده مقیاس های بازخورد (0.008 p<)، و شنیداری (0.002 p<)، معنادار بوده اند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد مداخلات آموزش روان شناختی، درمان راه حل محور کوتاه مدت و تمرینات هوازی بر مهارت های ارتباطی دانش آموزان مؤثر است و می توان این دوره های آموزشی روان شناختی را برای بهبود مهارت های ارتباطی استفاده کرد.
اثربخشی توانبخشی روان شناختی تلفیقی بر تعهد زناشویی و مهارت های ارتباطی در زوجین در معرض طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
264 - 284
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی توانبخشی روان شناختی تلفیقی بر تعهد زناشویی و مهارت های ارتباطی در زوجین در معرض طلاق بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری زوجین در معرض طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره طلاق شهر اصفهان بودند. از این بین، 40 زوج به شیوه هدفمند بر مبنای ملاک های ورود انتخاب و سپس به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه 20 زوج) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) و پرسشنامه مهارت های ارتباطی کوئین دام (2004) بود. گروه آموزش توانبخشی روان شناختی تلفیقی طی ده جلسه از طریق بسته آموزشی تدوین شده تحت آموزش قرار گرفتند. داده ها از طریق تحلیل واریانس اندازه های تکرار شده تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش توانبخشی روان شناختی تلفیقی بر افزایش سطح تعهد (70/186=F؛ 001/0=p) و مهارت های ارتباطی (56/20=F؛ 001/0=p) اثربخش است؛ و این اثربخشی در مرحله پیگیری پایدار بوده است. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش توانبخشی روان شناختی تلفیقی بر ارتقاء تعهد زناشویی و مهارت های ارتباطی زوج های در آستانه طلاق، می توان این آموزش تلفیقی را در مراکز مشاوره روان شناختی طلاق استفاده کرد.
اثربخشی آموزش معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی، مهارتهای ارتباطی و استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
388 - 417
هدف: مقاله حاضر با هدف اثربخشی آموزش معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی، مهارتهای ارتباطی و استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش پژوهش: از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری، کلیه مادرانِ دانش آموزانِ کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر ارومیه در سالتحصیلی400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس40 نفر به عنوان نمونه جهت اجرای پژوهش انتخاب شدند و به صورت دو گروه آزمایش(20 نفر) وگواه(20 نفر) گمارده شدند. جهت سنجش بهزیستی روانشناختی از پرسشنامه ریف (1989)، جهت سنجش مهارتهای ارتباطی از پرسشنامه ماتسون (1983) و جهت سنجش استرس والدگری مادران از پرسشنامه آبیدین (1983) استفاده شد. قبل از اجرای مداخله از هر دو گروه پیش آزمون بهزیستی روانشناختی، مهارتهای ارتباطی و استرس والدگری مادران به عمل آمد. گروه آزمایش معنادرمانی فراهینی(1397) را از طریق پکیج آموزشی در 10 جلسه دریافت کرد و گروه گواه هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله در مرحله پس آزمون، هر دو گروه مجدا ابزارهای مرحله پیش آزمون را پاسخ دادند. یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون کواریانس تک راهه و کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد: آموزش معنادرمانی در افزایش بهزیستی روانشناختی و چهار خرده مقیاس آن و مهارت های ارتباطی و همچنین کاهش استرس والدگری و خرده مقیاس-های آن اثربخش بوده است (05/0> p). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی معنادرمانی در پژوهش حاضر؛ پیشنهاد می شود مدیریت مدارس استثنایی به برقراری ارتباط بین مسئولین مدرسه با مادرانِ دارای کودکِ کم توان ذهنی از طریق جلسات آموزشی و مشاوره ای در بهبود وضعیت بهزیستی روانشناختی، مهارت های ارتباطی و کاهش استرس والدگری اینگونه مادران اهتمام ورزند.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر مهارت های ارتباطی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
169 - 184
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر مهارت های ارتباطی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 30 نفر از آنان در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش تحت 12 جلسه 90 دقیقه ای جلسات درمانی پذیرش و تعهد اقتباس از پترسون، ایفرت، فینگولد و دیویدسون (2009) قرار گرفت؛ اما گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماندند. از پرسشنامه تجدیدنظر شده مهارت های ارتباطی کوئین دام (2004) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد درمان پذیرش و تعهد در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه اثربخشی معناداری بر درک پیام (37/6=F، 004/0=P)، تنظیم هیجان (62/8=F، 001/0>P)، گوش دادن (57/4=F، 017/0=P)، بینش به ارتباط (04/16=F، 001/0>P)، ابراز وجود (16/9=F، 001/0>P) دختران نوجوان دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که درمان پذیرش و تعهد می -تواند به عنوان شیوه های درمانی برای بهبود مهارت های ارتباطی دختران نوجوان در محیط های آموزشی و درمانی به کار برده شود.
طراحی مدل هوش هیجانی در سازش روابط عاطفی با میانجی گری مهارت های ارتباطی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
55 - 83
هدف: حفظ سازش در روابط زوجین مهمترین رکن پایداری بنیان خانواده است. ازاین رو پژوهش حاضر به منظور ارائه مدل هوش هیجانی در سازش روابط عاطفی با میانجی گری مهارت های ارتباطی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی همدان اجرا شد. روش پژوهش: آزمودنی ها 410 نفر از زنان دانشجوی متأهل دانشگاه علوم پزشکی شهر همدان در سال 1399-1398، بودند که پرسشنامه های 90 سوالی هوش هیجانی بار- آن، پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر (DAS)، و پرسشنامه مهارت های ارتباطی کریستنسن و سالاوی(CPQ) را به صورت نمونه در دسترس تکمیل کردند. و تجزیه وتحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزارAMOS و SPSS نسخه 20 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد به طور مستقیم در مولفه های هوش هیجانی، مسئولیت پذیری و شادمانی بصورت مثبت و با 99 درصد اطمینان و نیز تحمل فشار روانی بصورت منفی و با 95 درصد اطمینان بر سازش عاطفی در زوج ها نقش دارند. در مورد رابطه غیر مستقیم مولفه های هوش هیجانی با سازش عاطفی با میانجی گری مهارت های ارتباطی به صورت مثبت و در سطح اطمینان 99 درصد معنادار است. نتیجه گیری با توجه به نقش معنادار مولفه های هوش هیجانی، مهارت های ارتباطی، درمانگران می توانند در بحث بررسی و درمان مشکلات سازگاری زناشویی به بررسی میزان مسئولیت پذیری، شادمانی، افزایش تاب آوری در برابر فشار روانی و آموزش مهارت های ارتباطی در زوجین بپردازند.
اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی بر مهارت های اجتماعی و ارتباطی کودکان با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم، اختلالی عصب روان شناختی است که به صورت ثانو یه به مشکلات در عملکردهای شخصی، اجتماعی، و تحصیلی منجر می شود. از این جهت پژوهش حاضر با هدف تدوین و اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی در مهارت های اجتماعی و ارتباطی کودکان با اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری تمامی کودکان با اختلال طیف اوتیسم سطح یک 4 تا 8 سال شهر تهران در سال ۱۳۹8 و والدین آنان بود. از جامعه آماری مورد نظر تعداد 30 کودک مبتلا به اوتیسم سطح یک با استفاده از معیارهای مختلف از کلینیک پدیده به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه مداخله ای را در قالب پانزده جلسه دریافت کرد و گروه گواه برنامه های معمول مرکز توانبخشی را دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس رتبه بندی اوتیسم گیلیام (جیمز و گیلیام، 2003)، پرسشنامه غربالگری اوتیسم با سطح یک و آسپرگر (اهلر و گیلبرگ، 1993)، و فهرست ارزشیابی اوتیسم (ریملند و ادلسون، 1999) بودند. در نهایت داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون t همبسته با آلفای تعدیل یافته توسط نرم افزار SPSS26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی در مهارت های اجتماعی و ارتباطی کودکان با اختلال طیف اوتیسم اثربخشی معناداری داشت (0/01P<). اندازه اثر برای مؤلفه های مهارت های اجتماعی(0/87) و مهارت های ارتباطی (0/92) بود. همچنین نتایج ازمون t همبسته نشان داد تأثیر برنامه آموزش ارتباط کارکردی در مرحله پیگیری نیز در مؤلفه های مهارت های اجتماعی و ارتباطی اثربخش و پایدار بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که مهارت های اجتماعی و ارتباطی در کودکان اوتیسم را می توان با آموزش، ارتقا داده و همچنین از برنامه درمانی مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی می توان به عنوان یک مداخله اثرگذار در بهبود مهارت های اجتماعی و ارتباطی در کودکان با اختلال طیف اوتیسم استفاده کرد.