مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
نشانه - معناشناسی
حوزه های تخصصی:
ارسطو، بلاغت را هنر کشف و کاربرد ابزاری می دانست که برای ترغیب و تهییج شنونده مفید واقع شود وازاین روست که بررسی تولیدات زبانی درگفتمان، که نظامی فراتر از جمله است در حوزه مطالعات نشانه – معنا شناسی قرار می گیرد. نشانه ها در روابط گفتمانی، پویا، متکثّر و سیال می شوند و دیگر تابع روابط تثبیت شده سوسوری نیستند. از این روبسیاری از سنت های بلاغی را می توان به عنوان تعریف یک عمل نشانه شناختی که راهی است به سوی فرایندهای زیبایی شناختی در نظر گرفت که قادرند فراتر از شناخت استعاره ها و نمادها استنتاج های معناداری را به مدد نشانه ها در ذهن مخاطبان و ناظران تولید کنند. در نشانه – معنا شناسی معناهای از پیش تعیین شده بر اساس روابط دال و مدلول، جای خود را به معناهایی که تابع کشمکش و تنش بین سطوح زبانی است می دهند و از قالب نشانه های معمول و قراردادی با کارکردی رایج و متداول خارج شده و به نشانه های غیر معمول، متحوّل و ناپایدار تبدیل می شوند. رمان کولی کنار آتش اثر منیرو روانی پور، حاوی مجموعه ای از نشانه هایی است که در شکل گفتمان روایی، قصد القای معناهایی دارد که نتیجه شناخت ارتباط همین نشانه هاست. این پژوهش برپایه روش تحلیلی- توصیفی، روش تحلیل داده ها به صورت کیفی وروش استدلال استقرایی، به بررسی نظام های معنایی گفتمان ، زیبایی شناختی و عناصر مؤثّردر ارتباط بین نظام نشانه ای و نظام معنایی که متأثر از بلاغت نشانه هاست دراین رمان خواهد پرداخت.
بررسی نشانه- معناشناسی خوان هشتم اخوان ثالث
حوزه های تخصصی:
نشانه معناشناسی فرایندی است، حسی- ادراکی، سیال، زیبایی شناختی و ناپایدار، که با عبور از روش برنامه مدار و با حضور عاملی انسانی به طور ناگهانی شکل گرفته و در فرایند تولید معنا قرار می گیرد و فرایندی هنری، حسی و زیبا می-آفریند، که هیچ گونه نتیجه قطعی و از پیش تعیین شده ای ندارد، بلکه شوش گر به شکلی ناگهانی و احساسی در روند کلام آشکار می شود، و این گونه حضور باعث ایجاد فضایی تنشی در گفتمان می گردد و زیبایی خاصی به کلام می بخشد. بعد حسی-ادراکی و عاطفی کلام، درنشانه- معناشناسی گرمسی به تولید معنا و تحول آن می انجامد. در این مقاله شعر «خوان هشتم» ازمهدی اخوان ثالث از دیدگاه نشانه- معناشناسی؛ از نظر انواع نظام های گفتمانی از قبیل: روایی، اخلاقی - مرامی، رخدادی و تنشی و در ابعاد سیال،حسی- ادراکی،بعد تنشی،بعد زیبایی-شناسی، و دیگر ترفندهایی که به فرایند آفرینش، تولید، ظهور، پویایی، سیالی، ناگهانی بودن، و گریزان بودن معنا و در دسترس نبودن آن می انجامد؛ بررسی می-شود. علی رغم فضای روایی حاکم بر شعر با توجه به ترفندهای اتخاذ شده و تنش حاکم بر شعر نظام های گفتمانی اخلاقی، تنشی و رخدادی نیز در شعر نمود یافته-اند و شعر حال و هوایی شوشی، عاطفی و زیبایی شناختی یافته و معنی در آن کنشی، از پیش تعیین شده و راکد نیست بلکه شوشی، سیال و گریزان است.
تحلیل نشانه-معناشناختی ساز و کار روابط بینافرهنگی در نظام گفتمانی فرش کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، تحول در نوع نگرش به حوزه فرش بسیار جدیتر احساسمیشود زیرا این حوزه درحال تجربه تحولات در نظام ارزشی خود است و از یک شئ صرفاً کاربردی به یک رسانهمعنادار و چند بعدی تغییر کردهاست. نظام گفتمانی فرش کرمان با پیشینهای درخشان میتواند بهعنوان یکی از مراکز مهم تولید گفتمان و معنا در نظام فرش ایران مطرحشود. این نظام، دارای ابعاد مختلفی است که شاید بتوان فرایند بینافرهنگی را یکی از زمینه های فعال گفتمانی در آن دانست. تعدادی از فرشهای قاجاری کرمان که متعلق به گونه تصویری بوده و روابط بینامتنی عمیقی را با گوبلنهای تصویری فرانسوی بهنمایشمیگذارند، در جریان ترجمهای مبتنیبر نظامهای دیداری، روایتی اسطورهای را در قالب متون دیداری فرش ارائهنمودهاند. این ترجمه دیداری میتواند در یک کنش گفتمانی، بر معناهای عمیق روابط بینافرهنگی دلالتکند. بنابر آنچه بیانشد، این پژوهش با رویکردی نشانه-معناشناختی و با بهرهگیری از روش تطبیقی- تحلیلی بهدنبال پاسخگویی به این پرسش است که فرایند روابط بینافرهنگی در حوزه مطالعات گفتمانی فرش کرمان، از چه سازوکاری پیرویمیکند و چه عناصر گفتمانی میتوانند در تحلیل نشانه- معناشناختی این فرایند مؤثرباشند. ازینرو، تلاش نگارندگان مقاله حاضر برآن است تا با مطالعهگفتمانی روابط بینافرهنگی در دو متن فرش کرمان و گوبلنهای فرانسوی، سازوکار روابط بینافرهنگی را در این دو رسانه متفاوت از دو فرهنگ مختلف بررسیکنند. برای دستیابی به این هدف کلی، معنا یا معناهایی که در این فرایند ارتباطی قابل جستجوست، ارزیابیمیشود.
تحلیل نشانه-معناشناختی مکان و فضا در سریال های تلویزیونی (مطالعه موردی: سریال «خانه سبز»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
163-188
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از سریال های تلویزیونی مکان محور، تنها دارای یک لوکیشن اصلی هستند. در برخی از آثار موفق این گونه نمایشی، به نظر می رسد عدم تنوع و تغییر مکان (لوکیشن)، نه تنها مانعی برای روایت پردازی و زایش امکانات معنایی مرتبط با مکان نشده، بلکه فرصت های تازه ای را نیز فراهم آورده است. هدف مقاله حاضر، واکاوی جلوه های استحاله مکان و فضا در سریال های تلویزیونی با رویکرد نشانه معناشناختی است. بر اساس یک انتخاب هدفمند، سریال «خانه سبز» از میان سریال های مکان محور به عنوان نمونه مطالعاتی مورد خوانش قرار می گیرد تا به این پرسش پاسخ داده شود که یک مکان ثابت در سریال های تلویزیونی چگونه دستخوش تغییرات معنایی گوناگون می شود. روش تحقیق این پژوهش از نوع کیفی و تحلیل نشانه معنا شناختی بوده و ابزار گردآوری داده ها شامل فیش برداری از منابع مکتوب و متنی کردن نمونه مطالعاتی است. نتیجه ای که از تحلیل یافته های مقاله حاصل گردیده، نشان می دهد که یک مکان واحد علی رغم ثابت بودگی می تواند وجوه استعاری متعدد بیابد و تغییرات معنایی گوناگونی را تجربه کند. همچنین مکان در این قبیل سریال ها می تواند تا رسیدن به وضعیت استعلایی پیشروی کند و در فرآیند تبدیل مکان به فضا، جلوه های معنایی گسترده ای از جمله کیفیت «روح مکان» را به اثر ببخشد.
تحلیل نشانه - معناشناختی حکایت طوطی و بازرگان از مثنوی معنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه - معناشناسی، روشی نوین در نقد ادبی است که هیچ گاه ادعای جایگزینی، دیگر رویکردهای نقد ادبی را نداشته است، بلکه در پی آن است که پنجره های نوینی را در معنا بگشاید که متفاوت از برداشت های شناختی و سطحی است. این روش، ژرفا و ارتباط کلمات را باهم به چالش می کشاند، و ما را به سوی مفاهیمی تازه و پویا رهنمون می سازد. این پژوهش در صدد است، با روش توصیفی - تحلیلی؛ حکایت (طوطی و بازرگان) یکی از ارزنده ترین حکایت های رمزی و تمثیلی دفتر اول مثنوی را از دریچه نشانه - معناشناختی بررسی نماید، تا براین اساس راهکارهای تبیین معنا و شرایط عبور کنش گر از مرزهای ساختاری محدود و رسیدن به معنای استعلایی و زیبایی شناختی تبیین گردد. طوطی فاعل کنشی - شوشی، در مرتبه ای فراتر از یک مرغ معمولی آن قدر بالا می رود که با فاصله گرفتن از مادیات، به مرغ جان و راهبر مبدل گشته و در راستای وحدت الهی متعالی می گردد و بازرگان فاعل کنشی در مواجه با تنش عاطفی عمیق، دگرگون شده و در گسست با خود در مسیر سعادت گام برمی دارد و به شناخت شهودی می رسد.
تحلیل اشعار سهراب سپهری بر اساس دیدگاه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی (Phenomenology)، یکی از نظریّه های برجسته در نقد ادبی معاصر است، به طوری که پیروان نقد ادبی خواننده محوری (reader-response theory)، اساس تئوری های خود را بر پایه آن نهاده اند. اساس نظریه ادموند هوسرل (Edmond Husserl)، پدیدارشناس برجسته، بر این اصل استوار است که پدیده های موجود در جهان، تنها در فهم و درک ادراک کننده آنها دارای مفهوم اند و ذهن انسان منشاء همه معانی است. کلید درک این دلالت، نشانه ها و کلید واژگان زمینه ای این نشانه ها، نگاه شهودی است. اساس نظام پدیدارشناختی هوسرل، رویکردی ناب و تازه به پدیده ها برای رسیدن به «اصل چیزها»ست که در این حالت، نوع رابطه حسی- ادراکی با پدیده ها، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این دریافت حسّی-ادراکی، زمینه ساز تحول نشانه شناسی کلاسیک (semiology) به نشانه- معناشناسی سیال و هستی مدار (sémiotique) است. این رویکرد، روشی کارآمد برای تجزیه و تحلیل است. تحلیل پدیدارشناسانه آثار ادب فارسی، می تواند افق های نوی بر روی تحلیل شعر فارسی بگشاید و زمینه ساز خوانشی تازه از آنها شود.
سپهری، به عنوان شاعری تاثیر گذار و صاحب سبک، برای تبیین حالات شهودی خود، به نگاهی نو و نامتعارف دست یافته؛ به طوری که عنوان شاعر «نگاه تازه و شهودی»، شایسته اوست. نگاه سپهری به جهان هستی، نگاهی پدیداری و مکاشفه ای است. او در گفتمانی تاویلی و هستی مدار، نگاه خود را از موجودیت عینی و ذهنی پدیده ها به ساختار تاویلی و نشانه شناختی آنها انتقال می دهد و در فرایندی حسی- ادراکی، آن را به پدیداری معنا دار تبدیل می کند. کشف چنین ساختاری، در پرتو نقد پدیدار شناختی امکان پذیر است. این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی و در ارتباطی تعاملی با نشانه- معنا شناسی، نمونه هایی از اشعار سهراب سپهری را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده و گفتمان جدیدی را در شعر سپهری، معرفی و ارائه کرده و در پرتو نگاهی نو و سیّال، به برداشت تازه ای از اشعار زایشی او دست یافته است.
تحلیل نظام گفتمانی تنش در نامه های امام علی(ع) به معاویه در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
89 - 113
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نظام گفتمانی تنش در نامه های امام علی (ع) به معاویه می پردازد. موضع گیری گفتمانی به دلیل پویایی، نوعی جهت گیری گفتمانی بسط روابط و تعامل بین نیروهای همسو یا ناهمسو را آشکار می نمایاند. گفته پردازی، جریانی سیال است که تعامل دو گونه شناختی و عاطفی در آن سبب تولید معنا در گفتمان می شودکه سیالیت معنا و سیر تکاملی آن مدیون فرآیند تنشی گفتمان است. این شکل گیری تابع نوعی حضور نشانه معناشناختی است. هدف اصلی این پژوهش بررسی نامه های امام علی (ع) به معاویه با تکیه بر ساختار تنشی و عبور از شرایط گسست و پیوست گفتمانی است. برای پاسخ گویی به اتهامات و افشاگری های معاویه و تأثیرگذاری آن بر درک و فهم مخاطب است. در نظام تنشی لایه های فشاره ای و گستره ای در ارتباط و تعامل با هم نقش آفرینی می کنند و هم پیوندی سطحی از فشاره و گستره شاکله گفتمان را شکل می دهد. امیرالمومنین به منزله گفته پرداز در جریان معناسازی پویا و سیال به کنشگری فعال تبدیل می شود و حقیقت «بیعت» و «مشروعیت» خود را در نظام گفتمانی تنشی معناسازی و ارزش سازی می کند. بنابراین، امام از ساختار تنشی و زبانی خاصی جهت انتقال معنا برای شکستن نظام معنایی سلطه ی معاویه بهره برده است و معاویه را از طریق افشای اعمال، رفتارها و گفتارهای نادرست بدون صلاحیت نشان می دهد. بهره گیری از این نشانه ها سبب افزایش عاطفه در کلام و دست یابی زبان به ناممکن ترین زمان ها و مکان ها و در نتیجه اثر گذاری بیشتر بر خواننده می شود. این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و تحلیلی کاربردی انجام گرفته است و بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت نظام گفتمانی نامه های «6»، «9» و «10» امام علی به معاویه از ساختار تنشی افزایشی، نزولی و صعودی پیروی می کند.