مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
توسعه فیزیکی
حوزههای تخصصی:
سرعین به عنوان یک روستاشهر، علی رغم داشتن ویژگی های ساختاری روستاشهر، عملکرد مؤثری در گردشگری در مقیاس منطقه ای دارد که تا حد زیادی به مزیت های نسبی و جاذبه های گردشگری وابسته است. هدف مقاله بررسی نقش مؤلفه های گردشگری از جمله چشمه های آبگرم در توسعه گردشگری این روستاشهر و تحلیل روند تحولات کالبدی- فضایی سرعین در دو دهه گذشته است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است و داده های مورد نیاز از طریق بررسی های اسنادی و مطالعات میدانی فراهم شده است. فرض اصلی بر معناداری رابطه تحولات کالبدی- فضایی روستاشهر سرعین با بهره برداری از جاذبه های گردشگری مانند چشمه های آبگرم به عنوان یکی از عوامل اصلی و تأثیرگذار دلالت دارد. جامعه آماری شامل جمعیت گردش پذیر سرعین و کارشناسان سطح ناحیه بوده و برای نمونه گیری از فرمول کوکران استفاده شده است. با در نظر گرفتن سطح اطمینان 95 درصد و احتمال قابل قبول خطای برآورد 6 درصد، حجم نمونه 260 خانوار مسکونی و حجم نمونه جامعه کارشناسان با در نظر گرفتن سطح اطمینان 95 درصد و احتمال قابل قبول خطای برآورد 5 درصد، 56 کارشناس به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان داد نخست شکل گیری هسته اولیه و رشد سرعین مبتنی بر قابلیت های محیطی و ظرفیت های گردشگری به ویژه در خصوص چشمه های آبگرم بوده است. سپس رابطه معناداری بین تحولات کالبدی- فضایی سرعین با بهره برداری از چشمه های آب درمانی وجود دارد. همچنین تبدیل شهر اردبیل به عنوان مرکز استان در دو دهه اخیر، عامل مهم در رشد و توسعه سرعین بوده است.
تحلیلی بر قابلیت ها و محدودیت های توسعه فیزیکی شهر نورآباد ممسنی؛ با تأکید بر شاخص های شهر سالم در مدل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون جمعیت شهرنشین و در پی آن رشد شهرها در کشور، توجه به چگونگی کنترل گسترش شهرها و گام برداری در راستای توسعه پایدار به منظور ایجاد شهر سالم را ضروری ساخته است. شهر نورآباد ممسنی در سال های اخیر با افزایش سریع جمعیت مواجه بوده که این امر سبب گسترش و دست اندازی شهر به محیط های پیرامونی شده است. بدین منظور ضرورت توجه به رشد آتی آن، تدوین برنامه ای مناسب به منظور توسعه مناسب این شهر را دوچندان می نماید. در این پژوهش سعی شده است با شناسایی عوامل تأثیرگذار و ارزیابی آن، جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر نورآباد ممسنی با استفاده از مدل SWOT مشخص شود. در این مرحله توسعه شهر را با توجه به شاخص های طبیعی توسعه فیزیکی و شاخص های مصنوعی مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و جمع آوری داده ها مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بازدید میدانی است. استنتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که اراضی واقع در مشرق و جنوب شرقی، زمین های بایر درون بافت شهر و همچنین برخوردار بودن از مراکز دانشگاهی، بهترین نقاط قوت توسعه فیزیکی شهر محسوب می شود. کمبود شدید کاربری فضای سبز در شهر، مناسب نبودن سیستم شبکه بندی شهر، نبود ساخت و ساز عمودی به نسبت تمرکز بیشتر جمعیت در مرکز شهر و فقدان سیستم فاضلاب شهری در سطح کل شهر از نقاط ضعف به شمار می رود
کاربرد مدل فازی در برنامه ریزی کاربری زمین جهت توسعه شهری با هدف حفاظت از اکوسیستم طبیعی (مطالعه موردی: منطقه حفاظت شده بختگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با افزایش رشد جمعیت مناطق حفاظت شده مورد تخریب قرارگرفته اند، دریاچه بختگان، پارک ملی و منطقه حفاظت شده اطراف آن به عنوان بخشی از تالاب نی ریز از این قاعده مستثنی نیستند. حضور انسان و فعالیت های او مهم ترین شکل تعرض و اختلال بر روی مناطق حفاظت شده تلقی می شود. با توجه به پویا بودن و پیچیدگی و توسعه سریع و نامتوازن کالبدی شهرها استفاده از مدل در برنامه ریزی ها در سطح شهرها امری اجتناب ناپذیر تلقی می شوند. امری که ایجاب می کند ارزیابی توان اکولوژیکی سرزمین قبل از مداخله در اراضی انجام گیرد.شهر نی ریز در جنوب ناحیه حفاظت شده بختگان واقع شده است، ناحیه ای که ازنظر زیست محیطی و اکولوژیک اهمیت بسیار زیادی دارد اما امروزه به دلیل افزایش فعالیت های اقتصادی و کشاورزی همراه با رشد جمعیت شاهد خشکاندن تالاب ها و تبدیل آن ها به اراضی کشاورزی هستیم که نتیجه آن چیزی جزء یک اکوسیستم کویری نیست. بنابراین در این پژوهش برای ارزیابی توان اکولوژیک جهت توسعه آینده شهر نی ریز و مناطق مجاور آن با استفاده از منطق فازی جهات مناسب و نامناسب با توجه به عوامل زیست محیطی و شرایط طبیعی مشخص گردید.نقشه نهایی به دست آمده از مدل پیشنهادی نشان می دهد شمال شهر نی ریز به دلیل وجود زمین های مناسب جهت کشاورزی آبی فاقد توان جهت توسعه شهری است ولی بخش های غرب و شرقی با توجه به معیارهای مدنظر از بالاترین توان برخوردار است. همچنین اکثر محدوده مجاور منطقه حفاظت شده بختگان دارای توان متوسط جهت توسعه شهری بوده است. به طور کلی مناطق با توان های عالی حدود 16/5 درصد، مناطق با توان زیاد 42/12 درصد، مناطق با توان متوسط 46/23 درصد، مناطق با توان کم 18/22 درصد و در نهایت مناطق با توان بسیار کم 75/36 درصد منطقه را تشکیل می دهد، به عبارتی حدود 59 درصد از مساحت ناحیه برای توسعه شهری نامناسب می باشد. این نقاط با امتیاز صفر بر روی نقشه نشان داده شده اند.
بررسی نقش ژئومورفولوژی در توسعه فیزیکی شهرستان بندر لنگه با استفاده از مدل AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه فیزیکی در شهرهای ایران به دلیل ویژگی های جغرافیایی و تراکم انسانی و نیز رشد جمعیت و مهاجرت های روستایی همواره با دگرگونی در ساختار شهر همراه بوده و در شکل گیری توسعه نامتوازن شهری اثر فراوان داشته است. بنابراین ب ا توج ه ب ه وض عیت من ابع زیستی کشور، لازم است هرگونه برنامه ریزی درخصوص توس عه و عم ران ملّ ی و منطق ه ای ب ا نگ رش ب ه اس تعداد و قابلیت های سرزمین صورت گیرد. پژوهش حاضر به عنوان یک مطالعه کاربردی با شیوه توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. جهت دستیابی به هدف از اسنادو مدارک مختلف مانند نقشه های زمین شناسی 1:100000 موجود منطقه همچنین از لایه های خاک شناسی و کاربری اراضی و از آمارهای موجود در سازمان های مربوط، مانند آمار جمعیتی و از نظرات 10 نفر از کارشناسان و اساتید دانشگاه ها در رشته های ژئومورفولوژی و سنجش از دور و نرم افزارهای GIS و Expert choice و مدل تحلیل سلسله مراتبی(AHP) استفاده شد، جهت تعیین اراضی مناسب برای توسعه آتی شهرستان بندرلنگه 9 معیار شیب، جهت شیب، ارتفاع، فرسایش خاک، لیتولوژی و زمین شناسی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از دریا و فاصله از رودخانه در نظر گرفته شد که بیشترین وزن در بین معیارها با 305/0متعلق به کاربری اراضی می باشد. اراضی شهرستان بندرلنگه برای توسعه آتی شهرستان در 5 طبقه دسته بندی شد، بر اساس نقشه نهایی می توان گفت اراضی مناسب جهت توسعه شهرستان عمدتاً بطور پراکنده در مرکز و شمال شهرستان قرار گرفته اند و قسمت های جنوبی و غربی شهرستان به دلیل وجود گنبدهای نمکی و بدلندها و قرار گیری آبراهه های فصلی برای توسعه مناسب نمی باشند.
بررسی اثرات کالبدی مهاجرت های روستایی به شهر ایذه
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات کالبدی مهاجرت های روستایی به شهر ایذه می باشد. روش تحقیق در این پژوهش روش توصیفی-تحلیلی است اطلاعات مورد نیاز از روش اسنادی (برای بررسی ادبیات تحقیق و آمار و اطلاعات مورد نیاز از دفاتر آماری مرکز آمار، شهرداری و ...) و روش میدانی یا پیمایشی (بازدید و مشاهدات عینی و از شهر ایذه برای کسب پاره ای از اطلاعات که موجود نبوده است)جمع آوری گردیده است. همچنین با استناد به تصاویرهوایی، نقشه های قدیمی و اطلاعات کمی و کیفی موجود در شهرداری و سایر نهادهای شهرستان و نیز استفاده از عکس های هوایی بدنبال بررسی نقاط مستعد پیشرفت فیزیکی بودیم، لذا در خصوص تاثیرات فیزیکی و زیرساختی مهاجرت های روستا به شهر ایذه از طریق مشاهدات عینی و پرس جو و اطلاعات نهادهای زیرساختی شهرستان استفاده خواهد شد. بطور کلی در مناطق در حال گسترش شهرستان ایذه اثرات فیزیکی و زیرساختی شامل؛ نامناسب بودن استحکام بنا، مسائل بهداشتی، دور بودن از کاربری های مختلف و عدم تناسب آنها، عدم وجود دسترسی ها مناسب و معابر استاندارد و ... قابل مشاهده است.
ارزیابی توسعه فیزیکی درون زا و برون زای شهر مراغه و ارائه الگوی بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه فیزیکی شهرها و تعیین الگوی بهینه آن از مباحث جدی و مهم در میان جغرافیدانان و برنامه ریزان شهری می باشد. از آنجائی که نوع الگوی توسعه فیزیکی شهرها با ابعاد اقتصادی، کیفیت دسترسی به خدمات و نیز با محیط زیست شهری در ارتباط بوده، در حال حاضر تلاش برنامه ریزان شهری ترویج و جایگزینی الگوهای مطلوب و بهینه ای همچون رشد هوشمند و فشرده به جای الگوی رشد پراکنده و افقی پرهزینه و ناپایدار بوده است. در سال های اخیر، توسعه پراکنده و افقی به عنوان الگوی رایج و غالب توسعه فیزیکی شهرهای ایران محسوب می شود. این امر ضمن تحمیل هزینه های فزاینده مالی بر مدیریت شهری، زمینه تخریب اراضی کشاورزی اطراف شهرها را فراهم کرده است. این در حالی است که بافت درونی شهرها شامل (بافت فرسوده، اراضی و ساختمان های متروکه قدیمی) از ظرفیت مطلوبی برای پاسخگویی به نیازهای کالبدی شهرها برخوردار می باشند. از سویی توسعه ساخت وسازها در اراضی پیرامونی شهر از قابلیت یکسان برخوردار نبوده و می بایست با بررسی و طبقه بندی اراضی، جهات و پهنه های مناسب برای توسعه شهر را مشخص نمود. این پژوهش با هدف تعیین الگوی بهینه توسعه فیزیکی آتی شهر مراغه، الگوی توسعه فضایی-کالبدی شهر را از دو جهت درون زا و برون زا موردبررسی قرار داده است. روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای می باشد. در این رابطه، فرم و الگوی توسعه کالبدی-فضایی شهر مراغه با استفاده از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن موردسنجش قرار گرفت؛ همچنین، به منظور امکان سنجی توسعه فضایی-کالبدی شهر (درونی و بیرونی) و تبیین تنگناها، موانع و فرصت های توسعه، مجموعه ای از متغیرهای طبیعی، کالبدی و انسانی مورداستفاده قرار گرفت. با توجه به محدودیت های مدل های باینری و همپوشانی شاخص ها، از منطق فازی جهت ترکیب لایه های مؤثر در توسعه فیزیکی بهینه شهر استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان دهنده الگوی توسعه افقی و پراکنده شهر مراغه در طی دهه های گذشته، مخصوصاً از دهه 1365 تا حال حاضر می باشد. به طوری که پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای در طی یک دوره 13 ساله نشان می دهد که حدود 592 هکتار از مناطق پیرامون شهر به ساخت وسازهای شهری تبدیل شده که حدود 320 هکتار از این اراضی کشاورزی و باغات و مابقی اراضی بایر بوده که در مناطق شرقی شهر قرار دارد. این در حالی است که با توجه به پراکندگی گسترده اراضی بایر در محدوده قانونی شهر و ظرفیت بالای تراکم ساختمانی و جمعیتی این محدوده، شهر مراغه از پتانسیل زیادی جهت توسعه درونی برخوردار می باشد. به گونه ای که محدوده داخلی شهر تا افق تقریبی 1415، تکاپوی توسعه فیزیکی را خواهد نمود. از طرف دیگر، اراضی پیرامونی در جنوب شرق شهر (بین شهرک ولی عصر و میکائیل آباد)، پهنه های مناسبی را جهت توسعه بهینه بیرونی در اختیار قرار می دهد که در صورت لزوم، شهر می تواند به صورت پیوسته و متصل در این جهت توسعه یابد.
تحلیل روند و نحوه گسترش شهرهای سیاسی - اداری ایران (مورد پژوهشی: یاسوج از پیدایش تاکنون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل رشد فیزیکی شهر یاسوج از زمان پیدایش (1343) تا سال 1393 می پردازد؛ ازاین رو رشد و توسعه شهر یاسوج طی شش دوره زمانی سال های 43 تا 45، 45 تا 55، 55 تا 65، 65 تا 75، 75 تا 85 و 85 تا 93 با استفاده از تصاویر ماهواره ای و سیستم اطلاعات جغرافیایی بررسی و تغییرات جمعیتی شهر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند طی دوره 1343 تا 1393، جمعیت شهر یاسوج از 34 نفر به 120 هزار نفر، وسعت شهر از 5 هکتار به 40 هزار هکتار و تراکم ناخالص شهر از 186 نفر به 60 نفر رسیده است. توسعه کالبدی شهر از زمان پیدایش تا سال 1393 در دو محور یاسوج - سی سخت و ضلع شمالی شهر به علت محدودیت های توپوگرافی، شیب زیاد و پوشش جنگلی با محدودیت گسترش روبه رو و بارزترین علت توسعة فیزیکی شهر طی دوره 50 ساله، مهاجرت از روستاها و شهرهای هم جوار به شهر یاسوج بوده است. روند و رشد ناموزون کالبدی - فضایی شهر یاسوج از زمان پیدایش تا امروز باعث شده است مسئله مکان یابی جهت های بهینة توسعه فیزیکی شهر برای جمعیت در حال افزایش، ضرورتی جدی تلقی و جهت های بهینة توسعة آتی شهر یاسوج با استفاده از الگوی تحلیل سلسله مراتبی معکوس IHWP مشخص شوند تا ضمن حفظ توسعه موزون شهر، توسعه پایدار کالبدی - فضایی شهر یاسوج در آینده فراهم شود.
مقایسه تطبیقی نقش مناطق آزاد تجاری بر گسترش فیزیکی شهرها، نمونه موردی: مناطق آزاد تیانجین (چین) و چابهار (ایران)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶
46-60
حوزههای تخصصی:
امروزه مناطق آزاد می توانند به عنوان فرصت و ابزارهایی با توانایی نقش آفرینی اقتصادی یا توانایی خلق چشم اندازهایی در خدمت کشورها باشند. شهرهایی که تحت تأثیر عواملی مانند مناطق آزاد شکل گرفته و گسترش می یابند؛ با افزایش جمعیت نیز فعالیت و سرمایه گذاری به شدت توسعه می یابد و نظام و سازمان کالبدی شهرها دستخوش تغییرات اساسی می شود. هدف پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل اثرات فیزیکی مناطق آزاد بر رشد شهر چابهار و تیانجین و پیامدهای این تحولات می باشد. روش تحقیق این پژوهش توصیفی – تحلیلی است. داده های پژوهش به وسیله اسناد دولتی، آمارنامه ها و تصاویر ماهواره ای جمع آوری شده اند. ازاین رو برای پی بردن به میزان گسترش شهرها از تصاویر ماهواره ای لندست برای شهر چابهار در سال های (2014، 2001 و 1991) و دوره زمانی (1990، 1995، 2000، 2005 ، 2010) برای شهر تیانجین در نرم افزار Envi 4.8 پردازش شده اند. نتایج کلی به دست آمده نشان داد که توسعه فیزیکی شهرها تحت تأثیر فعالیت های مناطق آزاد بوده و بارونق گرفتن فعالیت های اقتصادی روند توسعه فیزیکی افزایشی بوده است. این مورد در شهر چابهار با تحلیل تصاویر ماهواره بیانگر این است که محدوده شهر از 991 هکتار در سال 2001 به 1646 هکتار در سال 2014 افزایش یافته است؛ اما این افزایش منسجم نبوده و ناشی از مهاجرت روستاییان که به شکل سکونتگاه های غیررسمی سکونت گزیده اند است. همچنین محدوده شهر تیانجین بعد از ایجاد منطقه آزاد رشد چشمگیری را تجربه کرده است که از 124 هزار کیلومترمربع در سال 2005 به 200 هزار کیلومترمربع در سال 2010 افزایش یافته است. درواقع مدل های چرخه مقیاس توسعه در تیانجین سبب شده علاوه بر توسعه سکونتگاه های انسانی و خدماتی به توسعه صنعتی و زیرساختی اقدام کنند. و مدل های چرخه گسترش، مانع توسعه اسپرال زمین های شهری شده است.
ارزیابی محورهای بهینه توسعه شهرهای دالکی- وحدتیه با استفاده از روش های SAW،DematelوAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۰۶
201 - 212
حوزههای تخصصی:
توزیع جغرافیایی مخاطرات طبیعی که به کشته شدن تعداد زیادی از مردم و ویرانی جوامع انسانی می انجامد بر مکان گزینی نامناسب نواحی و رشد بی برنامه منطبق می باشد . رشد بی رویه شهرها و خزش مناطق شهری بر بستر طبیعی بدون توجه به خطرات طبیعی لزوم توجه به شناخت شرایط ژئومورفیک منطقه، مخاطرات محیطی و برنامه ریزی شهری در تعیین حریم امن و پایدار توسعه شهرها را می طلبد. در این تحقیق با مطالعه فرآیندهای ژئومورفولوژیک و مخاطرات محیطی در محدوده مورد مطالعه و با استفاده از مدل های SAW ، Dematel و AHP سعی شده است که فرصت ها و محدودیت های موجود در جهات مختلف توسعه شهرهای دالکی- وحدتیه مشخص و در نهایت مناسب ترین محور برای توسعه آینده شهر تعیین شود. هر چند دو مدل Dematel و AHP هر دو به مقایسه زوجی هر عنصر نسبت به سایر ﭘارامترها می ﭘردازد، اما مدل AHP به دلیل مقایسه وزن طبقات هر معیار بر اساس ترجیح یک طبقه نسبت به تمام طبقات آن معیار، آن هم بدون تأثیرگذاری و یا تأثیرپذیری نتایج بهتری را ارائه می دهد. همچنین مدل SAW نیز با تعیین مستقیم اوازن نتایجی را پیشنهاد می نماید. از این رو با توجه به تضاد نتایج نهایی وزن دهی ﭘارامترها؛ در این نوشتار به ادغام اوازن با استفاده از روش میانگین رتبه ها ﭘرداخته شد. مطابق با این روش ﭘارامتر مواد مادری با میانگین رتبه33/1 ارجح ترین ﭘارامتر و شیب و سطوح اراضی با میانگین رتبه 76/3 دارای کمترین ارجحیت در وزن دهی عوامل می باشد. مطابق با این بررسی ها اراضی جنوب شرق، شمال، شمال شرق و دامنه های شرقی مناسب ترین جهات برای توسعه فیزیکی دو شهر دالکی و وحدتیه می باشد.
بررسی و ارزیابی جهات بهینه توسعه فضایی - کالبدی شهر مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۶
45 - 66
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از موارد بسیار مهم و پیچیده برای برنامه ریزان شهری، تصمیم گیری در مورد مکان های مناسب جهت گسترش آتی شهر و تعیین اراضی مناسب توسعه می باشد که این مهم تنها با نگاهی جامع نسبت به تمام عوامل تأثیرگذار در جهت یابی توسعه ی فیزیکی شهر، محقق خواهد شد. شناخت و تعیین تناسب و استعداد زمین برای توسعه کالبدی و شهری از اقدامات اولیه در برنامه ریزی های فضایی و محیطی است. هدف از انجام پژوهش این بود که با توجه به عوامل موثر در توسعه کالبدی شهر، نواحی مناسب برای توسعه کالبدی در شهر مهاباد شناسایی و پراکنش فضایی آن مشخص گردد. معیارهای مورد استفاده شامل لایه های توپوگرافی، زمین شناسی، کاربری زمین، شیب، جهت شیب، حریم رودخانه، دسترسی به شبکه های ارتباطی و رعایت حریم گسل محدوده بودند. که تعیین تناسب زمین از طریق معیارهای مورد استفاده و مدل TOPSIS Fuzzy در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی صورت گرفت. تناسب زمین برای توسعه کالبدی به پنج طبقه خیلی مناسب، مناسب، متوسط، نامناسب و خیلی مناسب تقسیم شد و نقشه پهنه بندی آن تهیه گردید. نتایج حاکی از آن است که از کل محدوده مورد مطالعه، 11درصد خیلی مناسب و بدون محدودیت، 7/8 مناسب، 32/20 درصد متوسط، 02/29 درصد نامناسب و 96/30 درصد از کل مساحت محدوده مورد مطالعه خیلی نامناسب برای توسعه کالبدی– فضایی شهر می باشد
توسعه فیزیکی کلان شهر مشهد و تغییر در مورفولوژی سیستم های رودخانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلان شهر مشهد ازلحاظ موقعیت جغرافیایی در دشت آبرفتی وسیعی گسترده شده است. قرارگیری در بین ارتفاعات رسوبی کپه داغ و هزار مسجد و ارتفاعات آذرین بینالود به ایجاد مورفولوژی خاص برای دشت آبرفتی مشهد انجامیده است. رودخانه کشف رود در بخش شمالی شهر، زهکشی تمامی رودخانه های دشت مشهد را بر عهده دارد و رودخانه های زهکش ارتفاعات بینالود از شهر مشهد می گذرند و به رودخانه کشف رود تخلیه می شوند. توسعه فیزیکی شهر در سال های متمادی به تغییر مورفولوژی رودخانه های شهر انجامیده و در بعضی مسیرها روی بستر رودخانه های متروکه، ساخت وسازهای مرتفع با درجه اهمیت بسیار بنا شده و احتمال وقوع مخاطرات ژئومورفولوژیکی را افزایش داده است. در این پژوهش موقعیت شهر مشهد و رشد فیزیکی آن که به تخریب و تغییر مورفولوژی رودخانه ها انجامیده، با استفاده از تصاویر ماهواره ای 1353، 1359، 1390 و نقشه های قدیمی شهر مشهد و زمین شناسی و توپوگرافی در دوره های زمانی متفاوت مطالعه شده است. هدف این پژوهش، بررسی وضعیت تطبیقی رودخانه ها با کانال های احداث شده شهری و مخاطرات ناشی از آن است. در این زمینه مشخص شد بسیاری از کانال های شهری بدون توجه به مورفولوژی طبیعی رودخانه ها و درنظرگرفتن ظرفیت جریان آب طراحی شده اند. جنس طبیعی بستر رودخانه ها رسوباتی شامل شیل، رس، ماسه و سنگ به همراه اشکال میان بستری پیچان رودی است؛ اما کانال های احداث شده، دیواره های بتنی ضخیم و مسیری کاملاً مستقیم دارند.
سیاست های زمین شهری و تأثیر آن در توسعه فیزیکی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۷)
211 - 227
حوزههای تخصصی:
پیدایش شهرها و سابقه شهرنشینی در ایران قدمت زیادی دارد، اما افزایش و توسعه سریع شهرها به دهه های اخیر مربوط است. چنانچه در طول نیم قرن گذشته جمعیت شهرنشین کشور از 4/31 درصد در سال 1335 به 71 درصد در سال 1390 افزایش یافت. تعداد شهرها نیز از 199 به 1300 رسید. در پی گسترش و توسعه شهرها، سیاست های زمین شهری و نحوه اجرای آن مورد توجه قرار گرفت؛ زیرا زمین بستر توسعه شهر و عامل اصلی در شکل گیری توسعه و گسترش شهرهاست. همچنین باید توجه داشت که طرح جامع شهری (درصورت رفع نارسایی ها) سازنده پایه ها و اصول قدرتمند قانونی برای تصم یم گیری درمورد مقوله اراضی شهری است و استفاده مؤثرتر از منابع عمومی جامعه را امکان پذیر می کند. بدین منظور هدف پژوهش بنیادی-کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر، بررسی نارسایی های طرح های جامع و ارزیابی سیاست های زمین شهری و تأثیر آن ها در توسعه فیزیکی شهر اصفهان است. نتایج نشان می دهد تعیین سیاست های کلی زمین و اهداف توسعه شهر بدون طرح جامع امکان پذیر نیست. همچنین طرح های جامع (در صورت رفع نارسایی ها و ارائه مدل) قابلیت کاربرد بالایی برای تعیین سیاست های کلی زمین و اهداف توسعه شهر دارند. در صورتی که سیاست های زمین شهری با اهداف توسعه طرح های جامع هماهنگ شود، قطعاً از ناهنجاری ها و گسترش بی رویه شهرها (از جمله اصفهان) جلوگیری خواهد شد.
پایش و پیش بینی فرایند گسترش کالبدی و تغییرات کاربری زمین در شهرهای میانه اندام (مورد شناسی: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
125 - 144
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر شهرهای ایران مانند بسیاری از شهرهای جهان سوم دچار تحولات چشمگیری شده اند، به طوری که روند رشد شهرنشینی در پی تحولات اقتصادی، اجتماعی، موجب رشد لجام گسیخته و بی قواره شهرهای با نقش ملی و ناحیه ا ی شده که در اغلب شهرهای کشور ناشی از فقدان سیاست های نامناسب ساخت وساز و بی برنامگی در بهره برداری از زمین شهری است؛ ازاین رو ارزیابی روند گسترش فیزیکی شهر و آگاهی از الگوهای تغییرات کاربری اراضی و به کارگیری نتایج آن، در برنامه ریزی های آینده شهر ضروری است. در پژوهش حاضر به بررسی تغییرات کاربری اراضی و روند گسترش فیزیکی پیرامون شهر مرند در طی سال های 1378-1395 و سپس به پیش بینی این تغییرات تا سال 1405 با استفاده از مدل زنجیره ای مارکوف پرداخته شد و برای این منظور از تصاویر ماهواره ای لندست TM، سال های 1378، 1384، 1390 و 1395 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. تعیین نقشه کاربری بعد از انجام تصحیحات بر روی تصاویر ماهواره ای، تعیین نمونه های آموزشی و ارزیابی دقت طبقه بندی صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که در طی این دوره، طبقه اراضی ساخته شده افزایش قابل توجهی داشته است؛ به طوری که حدود 36 درصد از تغییرات را دربر داشته و در روند افزایش اراضی ساخته شده، طبقات اراضی بایر و باغات به ترتیب بیشترین نقش را داشته است و این تغییرات عمدتاً ناشی از افزایش میزان مهاجرت از سکونتگاه های پیرامون شهر مرند به این شهر است.
ارزیابی پتانسیل و الگوی رشد بهینه شهر تبریز مبتنی بر استفاده از شبکه های عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۹)
731 - 745
حوزههای تخصصی:
شهر تبریز یکی از کلان شهرهای ایران است که گسترش و توسعه روزافزونی دارد. یکی از مشکلات موجود در مسیر توسعه شهرها، مدیریت نکردن صحیح آن و بی توجهی به عوامل مؤثر است. در سال های گذشته، شهر تبریز به دلیل مهاجرپذیر بودن از رشد فیزیکی بسیاری برخوردار بوده است. مدیریت صحیح رشد شهرها از جهات گوناگون از مسائل مهمی است که باید مدنظر قرار بگیرد. روش های متعددی برای تعیین مناطق مناسب رشد شهری وجود دارد. یکی از این روش ها در تعیین مناطق مناسب برای توسعه شهر روش شبکه عصبی است که در مطالعه حاضر نیز از آن استفاده شده است. در این مطالعه، برای تعیین مکان بهینه رشد شهری از سه گروه معیارهای اجتماعی-اقتصادی، کاربری زمین و بیوفیزیکی استفاده شد. برای مکان یابی مناطق مساعد رشد با روش شبکه عصبی، 200 نقطه به عنوان نقاط آموزشی شبکه تهیه شدند و لایه های میانی نیز هفت عدد بود. نتایج مرتبط با اجزای شبکه نشان می دهد با دورشدن از امکانات و مناطق شهری، پتانسیل ها به شدت کاهش یافته است و بیشتر مناطقی که پتانسیل توسعه شهری دارند، در نزدیک ترین فاصله این امکانات و مناطق شهری قرار دارند. قسمت هایی از شهر که طی سال های گذشته به صورت پراکنده و نامنظم رشد داشته اند، با توجه به نتایج حاصل شده نامناسب هستند. همچنین حاشیه های نزدیک به هسته اصلی شهر که به خدمات شهری نیز دسترسی بیشتری دارند، برای رشد مناسب تر هستند، اما قسمت هایی که به صورت پراکنده در شمال غرب و جنوب شرق شهر توسعه یافته اند کاملاً نامناسب هستند.
کاربرد سناریوی پایه مدل اسلوس در شبیه سازی توسعه شهری (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
553 - 580
حوزههای تخصصی:
طی دو دهه اخیر در ایران، رشد بی رویه کلان شهرها سبب نابودی مناطق زیستی و طبیعی زیادی شده است؛ بنابراین باید ارزیابی توسعه شهری با استفاده از مدل های مناسب صورت بگیرد تا از نابودی محیط زیست، منابع زمینی و اکوسیستمی جلوگیری شود؛ از این رو پژوهش توسعه ای- کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر با هدف مدل سازی رشد شهری کلان شهر تبریز و پیش بینی تغییرات آتی آن با استفاده از مدل اسلوس انجام شده است. در این مقاله، از مدل سلول های خودکار Sleuth در محیط GIS برای مدل سازی رشد شهری کلان شهر تبریز استفاده شده است. متغیرهای مورد استفاده شامل شیب، سیستم حمل ونقل، کاربری اراضی، مستثنیات و سایه روشن است که داده های مربوط به آن ها با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست به دست آمده است. مدل رشد شهری Sleuth برای داده های تاریخی تولیدشده از تصاویر ماهواره ای لندست برای سال های 1993-2016 در سه مرحله کالیبره شد و ضرایب رشد تولیدشده به کمک مدل، با استفاده از برنامه اجرایی OSM برای انتخاب در مراحل بعد شکل گرفت. پنج ضریب رشد شهری شامل پخش، انتشار، زایش، مقاومت شیب و جاذبه جاده، در سال 2016 به ترتیب ارزش های 26، 40، 38، 76 و 89 را داشتند. براساس ضرایب به دست آمده، با توجه به داده های تاریخی، رشد شهری بیشتر از ضریب جاذبه جاده تأثیر گرفته است. در مقایسه با دیگر شهرها که مقاومت شیب تأثیر چندان زیادی در توسعه شهری ندارد، در شهر تبریز توپوگرافی عامل بسیار مهمی در محدودکردن توسعه شهری است. الگوهای رشد شهری آینده تا سال 2040 با طراحی سه سناریوی تاریخی، زیست محیطی معتدل و زیست محیطی سخت برای کلان شهر تبریز پیش بینی شد. نتایج نشان می دهد براساس سناریوی اول تا سال 2040 میلادی 3241 هکتار به زمین های شهری افزوده خواهد شد و بخش زیادی از باغ ها و زمین های مرغوب از بین خواهد رفت. براساس نتایج سناریوی دوم ممکن است 1670 هکتار از زمین های باارزش دست نخورده باقی بماند، اما در سناریوی سوم نه تنها از زمین های باارزش زیادی محافظت خواهد شد، بلکه مطابق با رویکرد شهر فشرده، مدیران شهری در ارائه خدمات شهری به شهروندان موفق تر خواهند بود. نتایج پیش بینی ها نشان می دهد سناریوی زیست محیطی معتدل برای توسعه فیزیکی کلان شهر تبریز بسیار مفید است. درنهایت اینکه مدل اسلوس روش خوبی برای توضیح الگوی فضایی توسعه کلان شهر تبریز است.
بررسی تأثیر وقف بر کالبد شهرهای اسلامی (مطالعه موردی شهر میامی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
وقف سنتی اسلامی است که بر اساس آن افراد حقیقی و حقوقی بخشی یا همه ملک خود را به سازمانی دولتی یا خصوصی می بخشند این سنت حسنه در ایدئولوژی اسلامی ریشه دوانده و نقش بارزی در توسعه شهرهای اسلامی داشته است.انسان بر اساس جهان بینی خود با محیط همواره در کنش متقابل بوده و از همدیگر تاثیر پذیرفته اند. تاثیر جهان بینی منتج از دین بر خلق چشم اندازهای جغرافیایی، بویژه در شهرهای اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. پدیده وقف به عنوان یکی از نیروهای شهر آفرین و چهره پرداز شهر های ایرانی-اسلامی، تاثیر بسزایی در شکل دهی به محیطهای مصنوع انسانی و تشکل فضاهای کالبدی شهرها داشته است. اراضی وقفی ضمن تاثیر گذاری در توسعه فیزیکی شهرها متقابلا نیز از آن تاثیر پذیرفته اند چرا که در جریان توسعه فیزیکی شهر از حالت اولیه خود (بایر، کشاورزی، باغات و …) خارج و به بافت شهری تبدیل گردیده اند. طی این مقاله شهر میامی به عنوان شهر کوچک اندام در استان سمنان، که قسمت عمده اراضی آن وقفی است مورد بررسی قرار می گیرد. با تبدیل شهر به عنوان مرکز شهرستان، شهر به سرعت گسترش یافت و اراضی کشاورزی وقفی، تغییر ماهیت داده و تبدیل به اراضی شهری با کارکرد جدید گردیدند. این مقاله سعی دارد تا با تکیه بر روش میدانی، و استفاده از تکنیک GIS چگونگی نقش وقف در شکل یابی فضای عمومی شهرهای اسلامی به ویژه شهر مورد مطالعه را مورد بررسی قرار دهد.
بررسی و ارزیابی تغییر کاربری اراضی شهر قائمشهر با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی و تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه فیزیکی شهر ها و به دنبال آن تغییر کاربرها یکی از واقعیت های رشد شهرنشینی در جوامع کنونی است. یا توجه به این مساله مقاله حاضر به بررسی و ارزیابی تغییر کاربری اراضی شهر قائمشهر پرداخته است. سؤال اصلی مقاله این است که توسعه فیزیکی و تغییر کاربری اراضی قائم شهر دارای چه ابعاد و دامنه ای بوده است؟ مساله تغییر کاربرهای این شهر در قالب مواردی مانند؛ کاربری مسکونی، کاربری تجاری، کاربری آموزشی، کاربری آموزش عالی، کاربری بهداشتی- درمانی، کاربری ورزشی، کاربری پارک و فضای سبز، کاربری فرهنگی و مذهبی، کاربری اداری- انتظامی، کاربری تأسیسات و تجهیزات شهری،کاربری جهانگردی،کاربری کارگاهی و صنعتی،کاربری حمل و نقل و انبار و کاربری نظامی بررسی شده است. جهت بررسی بررسی و ارزیابی تغییر کاربری اراضی شهر قائمشهر از تکنیک های سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و (RS)، تصاویر ماهواره های TM سال 1990 میلادی و ETM سال 2010 میلادی استفاده شده است. مهم ترین نتایج مقاله عبارت اند از؛ مساحت شهر یا به عبارتی مناطق مسکونی در سال 2010 یک روند افزایشی را نشان می دهد که این خود متأثر از عوامل متعددی بوده است. شبکه راه های ارتباطی نیز به تناسب افزایش مساحت شهر، افزایش داشته است که در واقع این امر طبیعی به نظر می رسد؛ اما مساحت جنگل ها در سال 2010 میلادی دارای کاهش چشم گیر بوده است که می تواند ناشی از گسترش محدوده شهر و به زیرساخت و ساز رفتن آن باشد مساحت شالیزارها و باغات در طی این مقطع زمانی افزایش را نشان می دهد ولی این مسئله در مورد منابع آبی و رودخانه ها با کاهش نسبتاً چشم گیر همراه بوده است.
ارزیابی نقش مخاطرات ژئومورفولوژیکی در روند توسعه فیزیکی شهرها (مورد مطالعه: شهر قروه)
منبع:
هویت محیط دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
1 - 14
حوزههای تخصصی:
روند افزایشی جمعیت سبب تسریع در توسعه فیزیکی شهرها وافزایش مخاطرات ژئومورفولوژی درنواحی شهری شده است. با توجه به اهمیت مخاطرات و همراه بودن آن با خسارات جانی و مالی، در این پژوهش به ارزیابی مخاطرات پیش روی محدوده شهری قروه و ناحیه منفصل شهری قلعه پرداخته شده است.با توجه به اینکه هدف از این پژوهش شناسایی مخاطرات ژئومورفولوژی شهر قروه است، ابتدا با استفاده از لایه های اطلاعاتی مختلف و اطلاعات کتابخانه ای وبازدیدهای میدانی، وضعیت کلی منطقه مورد ارزیابی قرار گرفته شده است و۳ نوع مخاطره حرکات دامنه ای،سیلاب و فرونشست برای منطقه تشخیص داده شده است و سپس با استفاده از منطق فازی، استفاده از تصاویر راداری و روش SBAS و همچنین استفاده از بازدیدهای میدانی، به ترتیب مناطق مستعد وقوع حرکات دامنه ای، فرونشست و سیلاب شناسایی شده است.نتایج ارزیابی ها بیانگر این است که محدوده مطالعاتی خصوصا نواحی حاشیه جنوبی شهر قروه و حاشیه رودخانه قلعه با حداکثر ۴۷میلی متر فرونشست، دارای پتانسیل بالایی جهت فرونشست است. همچنین با توجه به وضعیت رودخانه قلعه، مناطق حاشیه ای این رودخانه که در طی سال های اخیر مورد توجه سکونتگاه های زیادی قرار گرفته است، دارای پتانسیل زیادی جهت وقوع سیلاب است و به علاوه بخش هایی از محدوده غربی شهر قروه که به سمت دامنه های کوه کولاوا پیش روی کرده اند، درمعرض حرکات دامنه ای هستند.
مدل سازی تأثیرات حاشیه نشینی بر تغییرات شهر ارومیه و پیش بینی توسعه فیزیکی شهربا استفاده از تصاویر ماهواره ای تا افق 1410(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی یکی از چالش های برنامه ریزان شهری در قرن 21 است. شهرنشینی سریع در ایران، هجوم مهاجران به شهرها و نبود برنامه ای کارا برای اسکان مهاجران سبب ایجاد مناطق حاشیه ای پیرامون شهرها، گسترش شهر به پیرامون و تخریب اراضی کشاورزی و باغ ها شده است. با توجه به این مسئله، پایش و مدیریت نحوه رشد کالبدی شهر امری ضروری است. پژوهشگران برای مهار گسترش های خارج از برنامه، مدل های پایش و پیش بینی مختلفی ارائه داده اند. پژوهش حاضر به تصویرسازی رشد حاشیه نشینی با تحلیل لکه های رشد حاشیه نشینی برای اولین بار در بازه زمانی 32 ساله، با استفاده از تصاویر چندزمانه و مدل زنجیره مارکوف و سلول های خودکار پرداخته است. هدف این نوشتار بررسی فرایند گسترش کالبدی شهر ارومیه بین سال های 1363-1395 و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی تا افق 1410 است. برای اجرای مدل، تصاویر ماهواره لندست 5، 7 و 8 سال های 1363، 1371، 1381، 1391 و 1395 شهر ارومیه تهیه شد. سپس با استفاده از نرم افزارهای ENVI، IDRISIو ArcGISمیزان تغییرات کاربری اراضی محاسبه و درنهایت دو مدل مذکور اجرا شد. نتایج نشان می دهد مساحت اراضی ساخته شده شهری از ۲۰۱۶٫۵۵ هکتار در سال 1363 به 8/6318 هکتار در سال 1395 افزایش یافته است. اراضی باغ و کشاورزی نیز از 20/2571 هکتار در سال 1363 به ۶۲۸٫۷۹ هکتار در سال 1395 کاهش یافته است. همچنین در نیمی از اراضی بایر ساخت و ساز صورت گرفته است. نتایج شبیه سازی نیز نشان می دهد اراضی ساخته شده شهری تا افق 1410 به 01/7523 (58/86 درصد) محدوده طرح جامع خواهد رسید. مساحت باغ ها و اراضی کشاورزی به ۶۱۹٫۶ و اراضی بایر نیز به ۵۴۶٫۳۳ هکتار کاهش خواهد یافت.
تحلیل و ارزیابی پارامترهای ژئومورفولوژیکی تأثیرگذار بر جهات توسعه فیزیکی شهر بجنورد با استفاده از روش هایANP وAHP و الگوریتم های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
147 - 170
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون جمعیّت شهرنشین، تبدیل روستاهای بزرگ به شهر و پذیرفتن نقش مرکزیت اداری یک روستا-شهر، باعث رشد ازهم گسیخته کالبد شهری می شود. نابهنجاری در ساختار فضایی شهر باعث چالش ها و مشکلات عدیده ای در نظام برنامه ریزی شهری و مدیریت مخاطرات شهری می شود. عوامل ژئومورفولوژیکی، مهم ترین و اثر گذارترین پارامترهای مؤثر در پیدایش، استقرار و توسعه یک شهر هستند. هدف از این پژوهش، تحلیل عوامل مؤثر در توسعه فیزیکی شهر بجنورد با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره و منطق فازی است. در این تحقیق از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی وتصاویر ماهواره ای استفاده و اطلاعات حاصل از آن در ژئودیتابیس (GIS) ساماندهی شد؛ سپس 15 شاخص مهم و اساسی در 4 گروه اصلی ژئومورفولوژی، زمین شناسی، کاربری و محیطی، دسترسی، تعیین و لایه های اطلاعاتی آن ها ساخته شد. در راستای هدف تحقیق، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، روش تحلیل شبکه (ANP) و منطق فازی استفاده و پهنه های مناسب توسعه فیزیکی شهر بجنورد معرفی شد و مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی نرخ رشد جمعیت شهری نشان دهنده افزایش وسعت شهر و تغییر کاربری هاست. مطابق با بررسی های انجام شده، مساحت محدوده شهری در سال 1999، 36/28 کیلومتر مربع بوده است که این میزان در سال 2016 به 38/38 کیلومتر مربع رسیده است که حاکی از آن است که 11/10 کیلومتر مربع به وسعت شهر افزوده شده است. 3/5 درصد از محدوده های افزایش یافته در کلاس کاربری باغی، 05/4 در کلاس اراضی کشاورزی، 5/7 در کلاس مراتع درجه 1، 89/17 درصد در کلاس درجه 2 و 09/65 درصد در محدوده های بایر اطراف شهر و روستاها واقع شده اند. نتایج تحقیق حاصل از سه روش نشان می دهد، به ترتیب 1/51 و 5/81 کیلومتر مربع از دشت بجنورد در کلاس مناسب و بسیار مناسب قرار دارند که جمعاً 5/16 درصد از دشت بجنورد را در بر می گیرند. این عرصه ها منطبق بر مناطق غربی و جنوب غربی شهر بجنورد در امتداد جاده بجنورد-گرگان و بجنورد-اسفراین قرار گرفته و از نظر ژئومورفولوژیکی مناسب ترین اراضی هستند. محاسبات نشان می دهد، روش منطق فازی در اختصاص شرط های ریاضی و جبری و ایجاد لایه های اطلاعاتی دقیق و علمی است و در مقابل، در روشANP ارتباط و همبستگی بین معیار ها در سیستم، لحاظ شده و تصمیم گیری را واقعی و سازنده تر می کند؛ ازاین رو پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی، از تلفیق این دو مدل (FANP) استفاده شود.