المپیک نوین (المپیک سابق)

المپیک نوین (المپیک سابق)

المپیک سال شانزدهم پاییز 1387 شماره 3 (پیاپی 43) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

اثر درازمدت فعالیتهای استقامتی ، سرعتی و مقاومتی بر تراکم ماده معدنی استخوان ورزشکاران نخبه مرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بدن سازان چگالی ماده معدنی استخوان دوندگان استقامتی دوندگان سرعتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳۵ تعداد دانلود : ۷۹۲
مطالعات انجام شده حاکی از آن است که ورزش تراکم توده استخوانی را افزایش می دهد. اما هنوز در مورد نوع و شدت آن که حداکثر تحریک آنابولیک را بر استخوان ایجاد می کند اطمینان حاصل نشده است (6). هدف این مطالعه، تعیین اثر درازمدت سه نوع فعالیت بدنی (استقامتی، سرعتی، و قدرتی) بر میزان تراکم توده استخوانی ورزشکاران نخبه مرد در مقایسه با مردان غیرورزشکار بوده است. این تحقیق از نوع علی- مقایسه ای پس از وقوع است. نمونه ها عبارت بودند از 30 ورزشکار نخبه مرد (10 دونده استقامتی3000 و5000 متر، 10دونده سرعتی100 و200متر، و 10 بدن ساز)، و10 غیرورزشکار سالم، بین سنین 20 تا 30 سال، که به صورت در دسترس انتخاب شدند. چگالی ماده معدنی استخوان (BMD) مهره های کمر و گردن استخوان ران نمونه ها با دستگاه جذب سنج دوتایی انرژی اشعه ایکس (DEXA) اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD) تحلیل شدند. در مقایسه با گروه کنترل، بدن سازان و دونده های سرعت در ناحیه گردن استخوان ران، و مهره های کمر به طور معناداری چگالی ماده معدنی بالاتری داشتند، در حالی که چگالی ماده معدنی هر دو ناحیه مذکور در دوندگان استقامتی، به طور معناداری پایین تر بود) 05/0≤ P). همچنین، تراکم توده استخوانی بدن سازان، در مقایسه با دونده های سرعت، در دو ناحیه اندازه گیری شده بیشتر و به لحاظ آماری معنادار بود (05/0≤ P)، در صورتی که تراکم استخوانی هر دو ناحیه در دوندگان استقامت به طور معناداری کمتر بود) 05/0≤ P). نتایج تحقیق حاضر حاکی از این است که پاسخ استخوان در برابر بار مکانیکی، به نوع و شیوه فعالیت ورزشی وابسته است.
۲.

اثر تمرین سرعتی و بی تمرینی بر مولکول چسبان سلولی موشهای ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاخصهای التهابی بی تمرینی تمرین سرعتی موشهای ویستار 1ICAM

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲۲ تعداد دانلود : ۹۲۹
هدف از این پژوهش عبارت است از مطالعه اثر تمرین سرعتی و بی تمرینی بر مقادیر sICAM-1، و شاخص التهابی جدید و پیشگویی کننده بیماریهای قلبی- عروقی. بدین منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در 2 گروه تجربی (24=n با وزن 7±210 گرم) و کنترل (18=n با وزن 3±211 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص (بین 85 تا 100 درصد و فراتر از 100 درصد max2VO) اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنیهای این گروه بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی نیز مطالعه شود. خون گیری پس از 14 ساعت ناشتایی در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام و مقادیر 1sICAM- با استفاده از کیت تجاری الایزای شرکت R&D و با دستگاه Elisa Reader مدل Spectera اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف، اندازه گیریهای مکرر، و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند مقادیر 1sICAM- در 24 جلسه نخست تمرین افزایش یافت که معنادار نبود (079/0 =P). اما با ادامه تمرین تا 36 جلسه، افزایش معناداری در مقادیر 1sICAM- مشاهده شد (004/0 =P). ضمناً، مشخص شد به دلیل توقف تمرینهای سرعتی شدید، مقادیر 1sICAM- کاهش غیرمعناداری یافته است (152/0=P). در حالی که در مقایسه گروه تمرینی و بی تمرینی این تغییرات معنادار بود (024/0=P). به طور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت، تمرین سرعتی شدید به افزایش معنادار 1sICAM- می انجامد و دستگاه دفاعی بدن طی تمرین تغییر می کند و بدن در معرض خطر آسیبهای التهابی آتروژنز قرار می گیرد.
۳.

اثر تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی میوستالین ، تستوسترون و کورتیزول در مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی کورتیزول تستوسترون عضله اسکلتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸۷ تعداد دانلود : ۸۷۸
میوستاتین تنظیم کننده منفی قوی در رشد عضله اسکلتی است و نقش مهمی در تنظیم توده عضله بازی می کند. با این همه سازوکارهایی که تولید میوستاتین عضلانی را تنظیم می کند به خوبی روشن نیست. هدف تحقیق حاضر عبارت است از تعیین اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر تغییرات قدرت عضلانی، توده بدون چربی، میوستاتین، تستوسترون، و کورتیزول سرمی در مردان جوان تمرین نکرده. بدین منظور، 16 مرد جوان (میانگین سن 9/2 5/22) به دو گروه تمرین مقاومتی (8 نفر) و کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی عبارت بود از 3 ست 8 تا 10 تکراری با 60 تا 70 % RM1، سه جلسه در هفته با حرکات دربرگیرنده کل بدن. گروه کنترل تمرین مقاومتی انجام نمی داد. نمونه گیری خون، آزمون قدرت عضلانی، و سنجش ترکیب بدنی (DEXA) در هفته های صفر، چهارم، و هشتم انجام شد. تحلیل واریانس یکطرفه با اندازه گیریهای مکرر و همبستگی دو متغیره نشان داد تمرین مقاومتی باعث افزایش قدرت عضلانی، توده بدون چربی، و تستوسترون می شود، در حالی که کورتیزول و میوستاتین کاهش می یابد (05/0P<). همچنین، به ترتیب، ارتباط منفی و مثبتی بین تغییرات میوستاتین با تستوسترون (05/0P< و 69/0-=r) و میوستاتین با کورتیزول (03/0P< و 73/0=r) متعاقب تمرین مقاومتی وجود دارد. این یافته ها نشان می دهد سطوح سرمی میوستاتین در پاسخ به تمرین مقاومتی کاهش می یابد و تغییرات ایجاد شده با تمرین مقاومتی در سطوح میوستاتین، تستوسترون، و کورتیزول ممکن است در افزایش قدرت و توده عضلانی نقش داشته باشد.
۴.

اثر یک دوره برنامه تمرینی منتخب هوازی 10 هفته ای بر 17 بتا - استرادیول سرم ( نشانگر سرطان سینه ) و چاقی زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرطان سینه شاخص توده بدن تمرینات هوازی 17 بتا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱۶ تعداد دانلود : ۹۸۴
بی تحرکی و افزایش استروژنهای سرم، به ویژه استرادیول، خطر ابتلا به سرطان سینه را افزایش می دهد. هدف پژوهش حاضر عبارت است از بررسی اثر یک دوره برنامه تمرینی هوازی با شدت متوسط روی 17بتا– استرادیول سرم و تغییرات عوامل چاقی زنان یائسه. بدین منظور، 32 زن یائسه کم تحرک با میانگین سنی 7±54 سال، قد 7±158 سانتی متر، و وزن 8±73 کیلوگرم به طور تصادفی به دو گروه تجربی (17 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. در قبل و بعد از 10 هفته تمرینات منتخب هوازی (60-70 % حداکثر ضربان قلب)، 17بتا-استرادیول سرم با استفاده از روش الکتروکمی لومینسانس، شاخص توده بدن، درصد چربی، و نسبت دور کمر به لگن اندازه گیری شد. تفاوت بین غلظت 17 بتا- استرادیول، شاخص توده بدنی، درصد چربی، و نسبت دور کمر به لگن قبل و بعد از10 هفته برنامه تمرینی از طریق t تست وابسته و تفاوت بین اختلاف میانگینهای این متغیرها بین دو گروه تجربی و کنترل از طریق t تست مستقل و اثر تغییرات چاقی بر تغییرات غلظت 17بتا- استرادیول با استفاده از رگرسیون خطی دو متغیره تعیین شد. غلظت 17 بتا- استرادیول (038/0=P) و شاخص توده بدنی (004/0=P) کاهش معناداری را بر اثر این تمرینات نشان دادند. همچنین، بعد از 10 هفته برنامه تمرینی منتخب تفاوت معناداری بین اختلاف میانگین تغییرات غلظت 17بتا- استرادیول و شاخص توده بدنی بین دو گروه تجربی و کنترل مشاهده شد. در صورتی که تغییرات شاخص توده بدنی، درصد چربی، و نسبت دور کمر به لگن بعد از 10 هفته تمرین اثر معناداری در تغییرات غلظت 17 بتا- استرادیول نداشتند. نتایج این تحقیق نشان می دهد 17- بتا استرادیول که شاخصی از سرطان سینه است بر اثر تمرینات هوازی منتخب در زنان یائسه کاهش می یابد و این تغییر مستقل از کاهش عوامل چاقی است و در پیشگیری از سرطان سینه نقش محسوسی دارد.
۵.

تاثیر بی تمرینی کوتاه مدت پس از تمرینات استقامتی ، مقاومتی و موازی بر آمادگی عملکرد و ترکیب بدنی دانشجویان مرد غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توان هوازی توان بی هوازی درصد چربی تمرین موازی بی تمرینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۲۴۱
هدف از این تحقیق عبارت است از تعیین اثر بی تمرینی کوتاه مدت پس از تمرینات استقامتی، مقاومتی، و موازی بر توان هوازی و بی هوازی قدرت بیشینه و درصد چربی دانشجویان مرد تمرین نکرده. ۳2 نفر دانشجو (24/1±94/24 سال، قد 07/7±09/176 سانتی متر، و وزن 1/11±91/71 کیلوگرم) از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه ۱۲، 9 و ۱۱ نفره تمرین استقامتی، مقاومتی، و موازی قرارگرفتند و به مدت ۸ هفته تمرین کردند. تمرینات گروه استقامتی، دویدن روی نوارگردان با 65 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب و به مدت 16 تا 30 دقیقه، و گروه مقاومتی تمرین وزنه در 4 حرکت با 65 تا 80 درصد حداکثر قدرت در مدت مشابه بود. گروه موازی ترکیبی از تمرینات گروه استقامتی و مقاومتی را با حجم و شدتهای ذکر شده اجرا می کرد. آزمون زیربیشینه جرج و آزمون وینگیت برای ارزیابی توان هوازی و بی هوازی و یک تکرار بیشینه برای قدرت بیشینه و درصد چربی با استفاده از چین پوستی سه نقطه ای در آزمون اولیه، پیش آزمون (پس از دوره تمرین)، و پس آزمون (پس از 8 هفته بی تمرینی) محاسبه شد. تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بن فرونی و LSD برای مقایسه درون گروهی و روش تجزیه و تحلیل واریانس یکراهه (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه بین گروهی استفاده شد (05/0P<). بعد از 8 هفته بی تمرینی در مقایسه درون گروهی در گروه استقامتی کاهش معناداری در max2VO، قدرت مطلق پایین تنه (اسکوات)، و قدرت نسبی بالاتنه (پرس سینه) و افزایش معناداری در درصد چربی بدن مشاهده شد (05/0P<). بی تمرینی در گروه مقاومتی و موازی تغییرات معناداری بر max2VO، قدرت مطلق و نسبی بالاتنه و پایین تنه و درصد چربی بدن نشان داد (05/0P<). تفاوت معناداری در درصد تغییرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون در متغیرهای اندازه گیری شده تحقیق در بین گروهها مشاهده نشد (05/0
۶.

مقایسه ویژگیهای عصبی - عضلانی اندامپرروان نخبه و مبتدی با افراد غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازگاری عصبی انتگرال ENG سرعت هدایت عصبی زمان تاخیر موج M

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹۵ تعداد دانلود : ۷۶۴
این پژوهش با هدف مقایسه برخی پارامترهای الکترومیوگرافی و الکترونوروگرافی شامل انتگرال فعالیت الکترومیوگرافیک (IEMG)، دامنه موج M (amplitude)، سرعت هدایت عصبی (N.C.V)، و زمان تاخیر موج M (latency) در دو گروه ورزشکار و یک گروه غیر ورزشکار انجام گرفت تا سازگاریهای احتمالی عصبی- حرکتی و زمان وقوع این سازگاریها به دنبال شرکت در تمرینات قدرتی با وزنه بررسی شوند. آزمودنیها شامل مردان 18 تا 24 ساله و متشکل از سه گروه بودند: اندام پروران حرفه ای (10n=، با حداقل 2 سال سابقه تمرینات منظم با وزنه)، اندام پروران مبتدی (10n=، با 3 تا 4 ماه سابقه تمرینات منظم باوزنه)، و غیر ورزشکاران (11n=، بدون هیچ سابقه تمرینی). پارامترهای الکترونوروگرافی با تحریک عصب موسکولوکوتانئوس عضله دوسربازویی ثبت شد. برای اندازه گیری پارامترهای الکترومیوگرافی از انقباض ایزومتریک ارادی عضله دوسر بازویی با 50 درصد حداکثر انقباض ارادی (MVC) استفاده شد. با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون توکی، پارامترهای مورد نظر در سه گروه مقایسه شد. نتایج نشان داد زمان تاخیر موج M (11/0P=) و سرعت هدایت عصبی (36/0P=) در سه گروه تفاوت معناداری ندارد، در حالی که بین دامنه موج M ورزشکاران (حرفه ای و مبتدی) و افراد غیر ورزشکار اختلاف معناداری مشاهده شد (04/0P=) که نشان دهنده تاثیر فعالیتهای مقاومتی با وزنه بر افزایش به کارگیری و فرکانس آتش واحدهای حرکتی است. با وجود این، بین انتگرال EMG سه گروه تفاوت معناداری دیده نشد (34/0P=).
۷.

ارتباط قدرت عضلات کمربند کمری - لگنی با میزان قوس کمر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قدرت عضلانی عضلات کمربند کمری لگنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۳۳ تعداد دانلود : ۱۰۵۲
تا کنون بر اساس فرضیات کندال، عقیده بر آن بوده است که ضعف هر یک از عضلات چهارگانه کمربند کمری- لگنی، با تاثیر بر لگن خاصره و مهره های کمری، در میزان قوس کمر تغییر پدیدمی آورد. اما برخی تحقیقات اخیر، با تردید به صحت این مطلب می نگرند. بنابراین، هدف از انجام این تحقیق، بررسی ارتباط میان حداکثر قدرت ایزومتریکی عضلات کمربند کمری- لگنی با میزان قوس کمر بود. بدین منظور، 107 دانشجوی مرد سالم و غیر ورزشکار با میانگین سن 75/1±85/21 سال، وزن 50/10±88/70 کیلوگرم، و قد 16/6±12/177 سانتی متر به صورت تصادفی انتخاب و به عنوان آزمودنی در تحقیق شرکت کردند. میزان قدرت عضلات با دینامومتر دیجیتال و آزمون پایین آوردن مستقیم پاها و میزان زاویه قوس کمر با خط کش منعطف اندازه گیری شد، به طوری که میانگین قدرت عضلات اکستنسور کمری، فلکسور و اکستنسور مفصل ران (برحسب کیلوگرم) و شکم (برحسب درجه) به ترتیب برابر با 17/20±96/52، 73/5±12/22، 46/4±56/15، و 46/16±76/48 و میزان زاویه قوس کمر برابر با 51/7±04/38 به دست آمد. یافته های تحقیق با استفاده از روشهای آماری همبستگی بین متغیرها تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بین قدرت هیچ یک از عضلات مذکور با میزان قوس کمر ارتباط معناداری وجود ندارد (05/0P>). در نتیجه، با توجه به یافته های حاصل، به نظر نمی رسد میزان ضعف یا قدرت هر یک از عضلات چهارگانه کمربند کمری- لگنی به صورت جداگانه و بدون توجه به تعادل میان آنها بتواند در تغییرات میزان قوس کمر مؤثر باشد.
۸.

تاثیر محرومیت از خواب بر دقت شوت منطقه ای بسکتبال و زمان پاسخ دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی دانشگاه صنعتی شاهرود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بوکس آماتور جنبه های نوروسایکولوژیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸۲ تعداد دانلود : ۱۰۴۷
ورزش بوکس با وجود گرایشی که در بین قشر جوان و نوجوان دارد، به دلیل خشونت ظاهری و اصابت ضربات مستقیم مشت به سر، صورت، و سیستم عصبی مرکزی پیوسته مورد انتقاد مجامع گوناگون قرار گرفته است. گروهی در انجمنهای ورزشی و پزشکی، بوکس را همراه عوارض جسمانی و عصب شناختی می دانند. گروهی دیگر نیز معتقدند عوارض جانبی این ورزش بیش از سایر ورزشها نیست. بر این اساس هدف این پژوهش عبارت است از بررسی جنبه های نوروسایکولوژیک بوکسورهای آماتور شهرستان قم. آزمودنیها در سه گروه 20 نفره قرار گرفتند: گروه اول، بوکسورهای آماتور با حداقل 4 سال فعالیت (در معرض ضربات مستقیم به سر)؛ گروه دوم، فوتبالیستهای آماتور با حداقل 4 سال فعالیت (در معرض ضربات نه چندان شدید به سر)؛ و گروه سوم، افراد غیر ورزشکار. گروهها به لحاظ وزن، قد، سن، و تحصیلات همگن بودند. برای درک اختلال مغزی، از روش مصاحبه با پزشک استفاده شد. سپس آزمونهای ویسکانسین، بوناردل، بندر گشتالت، حافظه بصری کیم کاراد، بنتون و حافظه وکسلر (فرم الف) انجام گرفت. تجانس واریانسهای بین گروهی به روش آماری به دست آمد. به علاوه، میان جنبه نوروسایکولوژیک تواناییهای دیداری- ساختاری در گروهها تفاوت معناداری به دست آمد (000/0P=). در آزمون حافظه بصری کیم کاراد، در حافظه بصری میان مدت و بلندمدت در سه گروه اختلاف معناداری مشاهده شد (000/0 P= و 009/0P=)، به طوری که کمترین نمره ها به بوکسورها تعلق داشت. به طور کلی، یک دوره چهار ساله ورزش بوکس آماتور اثر معناداری بر نقصان ادراک، حافظه دیداری و جهت یابی فضایی بوکسورها دارد.
۹.

اثر متقابل ریتم روزانه و سیکل عادت ماهیانه بر عملکردهای قلبی - تنفسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ریتم روزانه سیکل عادت ماهیانه عملکردهای قلبی تنفسی مرحله فولیکولی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲۹ تعداد دانلود : ۹۳۶
هدف اصلی پژوهش حاضر عبارت است از ارزیابی تاثیر متقابل ریتم روزانه و سیکل عادت ماهیانه بر عملکردهای قلبی- تنفسی. بدین منظور درجه حرارت بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی، ضربان قلب، و فشار خون قبل و بعد از فعالیت اندازه گیری شد. 20 نفر از دانشجویان دختر رشته تربیت بدنی دانشگاه اصفهان برای شرکت در تحقیق انتخاب شدند (سن= 5/2±5/21 سال، قد= 03/1±64/1 متر، وزن=8/4±2/57 کیلوگرم). همه آزمودنیها دارای سیکل عادت ماهیانه طبیعی و منظم با دوره 26- 30 روز بودند و هیچ یک از آنها حداقل 4 ماه قبل از شرکت در آزمون، هیچ نوع داروی هورمونی و جنسی از جمله داروی ضد بارداری مصرف نکرده بودند و قبل از شرکت در آزمون هیچ گونه آسیبی ندیده بودند. قبل از اجرای آزمون اصلی، همه آزمودنیها 2 جلسه آشنایی را برای به حداقل رسانیدن تاثیرات یادگیری و افزایش پایایی اندازه گیری دقیقاً شبیه به آزمون اصلی در آزمایشگاه اجرا کردند. آزمون اصلی در ساعات 06:00 و 18:00 و در مراحل فولیکولی و لوتئینی سیکل عادت ماهیانه اجرا شد. درجه حرارت بدن 30 دقیقه قبل از انجام سایر تستها در حالت استاندارد اندازه گیری شد. شاخصهای قلبی- تنفسی شامل ضربان قلب و فشار خون قبل و بعد از فعالیت، همچنین حداکثر اکسیژن مصرفی با اجرای پروتکل فزاینده بروس اندازه گیری شد. برای ارزیابی تاثیر ریتم روزانه، سیکل عادت ماهیانه، و اثر متقابل دو ریتم روزانه و ماهانه بر متغیرهای مورد نظر از تجزیه و تحلیل آماری تحلیل واریانس دوطرفه (ANOVA) استفاده شد. درجه حرارت بدن به طور معناداری از ساعت 06:00 تا 18:00 به اندازه 8/0 درجه سانتی گراد افزایش داشت. ریتم روزانه تاثیر معناداری بر حداکثر اکسیژن مصرفی داشت، به طوری که در ساعت 18:00 نسبت به 06:00 به میزان 6/2 میلی لیتر بر دقیقه افزایش نشان داد. ریتم روزانه همچنین تاثیر معناداری بر ضربان قلب قبل و بعد از فعالیت داشت، به طوری که در ساعت 18:00 نسبت به 06:00 به ترتیب 8 و 4 ضربه در دقیقه بیشتر بود. ریتم روزانه، همچنین برای فشار خون سیستولیک قبل و بعد از فعالیت مشاهده شد، به طوری که در ساعت 18:00 به ترتیب 6 و 8/4 میلی متر جیوه بالاتر از ساعت 06:00 بود. سیکل عادت ماهیانه معنادار در درجه حرارت، ضربان قلب قبل و بعد از فعالیت با مقادیر بالاتر در مرحله لوتئینی نسبت به فولیکولی و در حداکثر اکسیژن مصرفی، فشار خون سیستولیک قبل از فعالیت و بعد از فعالیت با مقادیر بالاتر در مرحله فولیکولی نسبت به لوتئینی مشاهده شد. در فشار خون دیاستولیک قبل و بعد از فعالیت ریتم روزانه و سیکل عادت ماهیانه معنادار مشاهده نشد. تاثیر متقابل ریتم روزانه و سیکل عادت ماهیانه تنها در درجه حرارت معنادار بود. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حداکثر اکسیژن مصرفی، ضربان قلب، و فشار خون قبل و بعد از فعالیت تحت تاثیر ریتم روزانه و سیکل عادت ماهیانه قرار دارند. بنابراین، در هنگام اندازه گیری دمای بدن و شاخصهای قلبی- تنفسی باید تاثیر تغییرات روزانه و سیکل عادت ماهیانه در نظر گرفته شود. لذا، در مطالعاتی که بر روی زنان انجام م

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲