مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
اخوان الصفا
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۴
87 - 99
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ تلقّی های مختلفی از فلسفه شده است. اینکه تلقّی ما از فلسفه چیست هم در قبول یا ردّ فلسفه نقش دارد هم چارچوب فلسفه ی ما را مشخّص می سازد. در تاریخ فلسفه اسلامی اخوان الصفا تلقّی متفاوتی از فلسفه پیش نهاده اند. ما در این جستار به تحلیل این تلقّی می پردازیم و نشان می دهیم که فلسفه نزد ایشان یک فرآیند سه مرحله ای است. مرحله ی اول دوستداری علوم فلسفیه ی حقیقیه است و همین مرحله ی اول است که وجه تسمیه ی فلسفه می باشد. این مرحله نیرو و سوختِ مسیر طاقت فرسای مرحله ی دوم را فراهم می آورد. مرحله ی دوم معرفت حقائق موجودات به قدر طاقت انسان است که همه ی علوم فلسفیِ منطقیات و ریاضیات و طبیعیات و الهیات (شامل حکمت عملی) را در بر می گیرد. و مرحله ی سوم قول و عملِ هم آهنگ با علم است، یعنی فرد باید مهارت یا فضیلت یا هنر عمل موافق با علم را داشته باشد. برای اینگونه عمل کردن فرد باید فراست تشخیص عمل مناسب در موقعیت مربوطه را هم داشته باشد. با این فرآیند، بر خلاف سایر علوم و سایر امور، به دنبال برون دادی نیستیم، بلکه این فرآیندْ خودْ زیبایی و مطلوب است. اخوان الصفا با ترکیب نظام مند به این تلقّی رسیده اند.
دیدگاه اخوان الصفا به هندسه و کاربرد آن در معماری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
در معماری قرون اول تا چهارم هجری ایران موضوع قابل مشاهده، ضعف در طراحی و اجرای بناهای معماری است. این موضوع با الگوگیری های فراوان از معماری و تجربه علمی گذشته باتوجه به حضور کم رنگ عالمانی چون ریاضی دانان اسلامی، باعث عدم همخوانی موضوعات برپایی بنای معماری چون تناسبات فضا، ایستایی و دقت اجرایی می باشد. اخوان الصفا به عنوان اندیشمندانی دینی در قرن چهارم هجری در جهت ترفیع علوم و صناعاتی چون معماری در چنین وضعیتی شروع به ارائه رسالات علمی و عملی چون ریاضیات و هندسه در معماری اسلامی نمودند. موضوع بسیار مهم در این پژوهش نوع دیدگاه هندسی اخوان به موضوع کاربرد هندسه در معماری اسلامی و نحوه ارائه آن در این صناعت است. در قرون بعد از چهارم هجری علاوه بر علوم فراوان سرزمین های اسلامی، صناعت معماری نیز دارای پیشرفت های فراوانی شد که ارتباط علمی اندیشمندان با حرف معماری را نمایش می دهد. این ارتباط، هندسه و علم برپایی بنای معماری بر اساس هندسه کاربردی معماری از جانب ریاضی دان اسلامی بوده است. براین اساس، در این پژوهش به واسطه روش تحلیل و تفسیر تاریخی موضوع هندسه در دیدگاه اخوان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش شامل اصول هندسی است که از جانب اخوان به صناعتی چون معماری ارائه گردیده است. بر اساس نتایج پژوهش، اخوان هندسه را به صورت نظری شامل علوم فلسفی، حکمی و قوانین عددی ریاضیات دانسته اند. در قسمت عملی در جهت ارتباط با صناعات و توان پاسخ به موضوعات کارکردی، از اصول ترسیمی در جهت کاربردی شدن هندسه و فراگیری آن توسط صناعت معماری بهره گرفته شده است. این اصول ترسیمی در ساده ترین حالات تناسباتی-هندسی جهت تطبیق مقیاس با موضوعات معماری است. حاصل این هندسه کاربردی نظم، یکپارچگی، خوانایی و پاسخ کامل به نیازهای فردی و اجتماعی در قالب بنای معماری است که اخوان الصفا به عنوان ریاضی دانانی اسلامی بر آن تأکید نموده اند.
فلسفه ی تربیتی اخوان الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۸ بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱
7 - 22
حوزه های تخصصی:
در نیمه ی دوم قرن چهارم ه .ق/ دهم، م، گروهی فیلسوف مسلمان که اکثر آنان ایرانی بودند، انجمنی به نام «اخوان الصفا» در بصره به صورت محرمانه تشکیل دادند. هدف آنها این بود که به کمک فلسفه، شریعت حقه را از آلایش اوهام و خرافات شستشو دهند، و به اهدافی چون: شناخت خدای متعال، وحدت هستی و کشف اسرار کائنات دست یابند. در تحقق هدف خود تعلیم و تربیت افراد، به ویژه جوانان را مورد توجه قرار دادند و برنامه آموزشی– تربیتی تنظیم نمودند. طبق این برنامه پنجاه و یک رساله ی آموزشی و درسی در پنجاه حکمت (ریاضی و منطق، علوم طبیعی، مابعدالطبیعه و مسایل کلامی و تطبیقی) نگاشتند. به تربیت استاد همت گماردند و در بلاد مختلف به اجرای برنامه ی خود پرداختند. در این مقاله چگونگی فلسفه ی تربیتی این انجمن مورد بررسی و ارایه قرار گرفته است. در این پژوهش بیان شده است که آراء تربیتی این انجمن دربرگیرنده ی نظریاتی است که از قرن بیستم به بعد مورد شناخت و توجه فلاسفه و مربیان بزرگ قرار گرفته است. آشنایی با آراء آنان در اصلاح وضع کنونی آموزش و پرورش می تواند مفید واقع گردد. البته نقاط ضعفی هم در نظریه های آنان وجود داشته است که بیان شده اند.
طریق کمال از نظر گاه نجم الدین رازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات قرآنی (فدک سبزواران) سال اول زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴
23 - 36
حوزه های تخصصی:
وجه بارز اندیشه صوفیان، اعتقاد به تکامل است؛ هرچند زمینه این نظریه در دستگاه های مختلف فلسفی و عرفانی وجود دارد، لیکن نوع تبیین آن فرق می کند. در قلمرو اسلام با پیدایش اخوان الصفا که مشربشان آمیزه ای از اندیشه های ارسطویی و نوافلاطونی بود، گامی تازه در فرضیه تکامل برداشته شد. صوفیه که اساس تفکر خود را در خصوص آفرینش بر تعالیم اسلام استوار کرده است، چنین فرضیه هایی را با عقاید اسلامی به گونه ای که متهم به کفر نشود، در هم آمیخت. نمونه بارز این اندیشه ها را در سخنان مولوی می بینیم: از جمادی مردم و نامه شدم و ز نما مردم ز حیوان سر زدم نجم رازی نیز نفس انسانی را بالقوه مستعد آیندگی می داند و راه رسیدن به آن را به جز ابزار اصلی(شور و شوق و عشق) که تنها با سلوک در جاده شریعت و طریقت و حقیقت دست می دهد، می داند.
واکاوی مفهوم زیبایی شناسانه «سرّ سماع» بر پایه متون عرفانی و فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
61 - 88
حوزه های تخصصی:
«سرّ سماع» مفهومی عرفانی است که به حسّ برانگیختگی روح در مواجهه با موسیقی اطلاق می شود. به باور صوفیان، روح در حین استماع موسیقی با تداعی خطاب اَلَست به نوعی آگاهی مبهم نسبت به مبدأ وجودی خود نائل می شود و بدین ترتیب آماده کشف و شهود می گردد. می توان این مفهوم عرفانی را بیان دیگری از نظریه «سماع طبیعی» در فلسفه فیثاغورسیان و افلاطونیان پنداشت که بر اساس آن، جهان ما با موسیقی حاصل از گردش نفوس افلاک به وجود آمده و ازاین رو، تناسب موسیقایی برای روح آدمی تداعی گر عالم روحانی و برانگیزاننده نوعی حسّ نوستالژی در برابر آن است. این نظریه پس از راهیابی به فلسفه و حکمت اسلامی، به ویژه آرای اخوان الصّفا، توسط عرفا اقتباس و با مفاهیم قرآنی آمیخته گردید. عرفای مسلمان به ویژه نوای دل انگیز خطاب الست در صحنه ازل را جایگزین موسیقی زیبایی می سازند که بر اساس نظریه سماع طبیعی سرچشمه هستی بود. همچنین مفهوم سرّ سماع و سماع طبیعی با مفهوم «بازی آزاد قوّه خیال و فاهمه» در زیبایی شناسی کانت قابل انطباق اند که به احساس برانگیختگی در برابر زیبایی هنری و حالتی اطلاق می شود که در آن ذهن می کوشد تا با گسترش شبکه های تداعی، تناسب های بی سابقه را ادراک کند. این نوشتار نشان می دهد که چگونه تداعی زیبایی شناسانه در فلسفه الهیاتی و عرفان اسلامی خوانشی نو می یابد.
مقایسه ادراک تألیفی نزد اخوان الصفا با ادراک گشتالتی در هنر بر پایه مناسبات میان کل و اجزاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
63 - 78
حوزه های تخصصی:
تاریخ فلسفه اسلامی نشان می دهد که فیلسوفان قبل از روانشناسان به مطالعه عملکردهای انسان در بخشی از مطالعات فلسفی به نام «علم النفس» پرداخته اند. روان شناسی تحت عنوان علم النفس، قرن ها مور توجه فلاسفه جهان و ایران بوده و کمتر فیلسوف و متفکری را از گذشته تاکنون می توان یافت که به مباحث احساس، ادراک، تفکر و توانایی های ذهنی نپرداخته باشد. با این حال در بحث ادراک، به ویژه ادراک تالیفی، اندیشه ای در گروهی از فیلسوفان دوره اسلامی به نام اخوان الصفا وجود دارد که بی شباهت به نظریه امروزی گشتالت نیست. نظریه گشتالت که فرآیندهای ادراکی مغز را مورد مطالعه قرار می دهد بیانگر آن است که عمل اصلی ذهن، کل نگری است. به این مفهوم که در ادراک یک مجموعه یا یک ساختار، کلِ ساختار است که دریافت می شود و نه تک تک اجزای آن. به عبارتی، اساس تفکر در نظریه گشتالت، براین محور استوار است که نقش مایه های کلی، بر عناصر تشکیل دهنده آن برتری دارند و خواصی را دارا هستند که ذاتاً در خود آن عناصر موجود نیست. اخوان الصفا نیز، معتقد بودند که در مجموعِ معلوماتی از قبیل اعداد، اشکال، اصوات، الوان، الحان و... صفاتی هست که در مفردات آنها نیست. هدف از مقاله حاضر، تحلیل و مقایسه مفهوم ادراک تألیفی نزد اخوان الصفا با نظریه ادراک گشتالتی درهنر است. این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده، حول این سوال سامان یافته که نحوه تبیین رابطه کل با اجزاء در دیدگاه اخوان الصفا (ادراک تالیفی) و مبانی نظری گشتالت (ادراک-گشتالتی) درانواع هنر و صناعات، چگونه است؟ یافته های تحقیق نشان از همسانی دو دیدگاه در مبانی انسان شناسانه، خاستگاه انتقادی، کل نگری، رابطه کل با اجزاء و توجه به عوامل انتزاعی و غیر قابل مشاهده و ناهمسانی در مبانی هستی شناسی دارد. دربیان شباهت، هر دو ادراک را عمل اصلی نفس و ذهن (صرفنظر از تعریف این دو) می دانند، هردو استفاده از حواس را شرط لازم برای ادراک می دانند و هردو معتقدند که در ادراک کل، درکی بیش از مجموع اجزاء نهفته است. تفاوت این دو این است که کل-گرایی در اخوان الصفا، نتیجه تقدیر خداوند، حضور قلب، عنایت خدا و تاثیر افلاک دانسته می شود ولی گشتالت گرایان کل گرایی را نتیحه عملکرد ذهن و به عبارتی فطری و در نهایت نتیجه تربیت حواس می دانند.
تأثیر معماری بر جامعه از منظر اخوان الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به معماری در اندیشه اخوان الصفا متوقف به شناخت جایگاه علم هندسه و اعداد در نظام فکری ایشان است. اخوان الصفا معتقدند علم هندسه و اعداد قبل از تمامی دانش ها و بر تمامی دانش ها تقدم رتبی دارد. نوع مواجهه ایشان با هندسه و معماری به گونه ای است که هویت بخشی از لوازم اندیشه ایشان محسوب می شود؛ ازاین جهت در نقطه مقابل معماری مدرن قرار می گیرد که با تکیه به مبانی فلسفه پوزیتیویستی، خالق آثاری است که بی هویتی در آن مشهود است. ابتناء اندیشه اخوان الصفا بر مبانی ژرف تفکر اسلامی سبب شده که نوعی هندسه متعالی و اسلامی طرح کنند که کارکرد القای مفاهیم ناب عرفانی مانند فنای کثرات در وحدت را به نمایش بگذارد و به صورت زبانی از جنس نماد، منتقل کننده مفاهیم عالی اسلامی باشد. اخوان الصفا معتقدند "مثلث" و "نقطه" کارکرد نمایش "کثرات حول محور وحدت" را دارند و شکل "لانه زنبوری" از جمله مصادیقی است که در القای هویت دینی می تواند ابزار خوبی باشد. نوع نگاه اخوان الصفا به اعداد، کیفی است نه کمی؛ بنابراین با نظام فکری عرفان اسلامی نیز مطابقت دارد. در پژوهش پیش رو ابتدا ملاک های معماری اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد و سپس به کاوش در اندیشه اخوان پرداخته خواهد شد و نسبت سنجی میان اندیشه اخوان و معماری اسلامی صورت می گیرد. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، آثار اخوان الصفا مورد بررسی قرار خواهد گرفت و به سؤالات پژوهش پاسخ داده خواهد شد.