مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
دیالوگ
حوزههای تخصصی:
کارآمدی روش های فهم برای متن پژوهی در گِرو کشف مراد جدی خداوند از آیات است. مفسران همواره برای کشف و تبیین مفاهیم آیات، از روش های مختلف استفاده کرده اند. قرائن فهم نوشتاری از متن متضمّن ساختار گفتاری متفاوت است، در ساختار شفاهی قسمتی از متن به صورت خطوط نانوشته همواره مغفول باقی می ماند. نوشتار حاضر به دنبال معرفی روش پژوهش با عنوانِ «منطق دیالوگی» متناسب با سبک و ساختار گفتاری قرآن می باشد. مبنای روش مذکور، نزول شفاهی و تدریجی قرآن، عنصر دیالوگ و گفتگو در قالب ساختار گفتاری قرآن است و عناصر روش فهم منطق دیالوگی عبارتند از: دانایی، مؤلفه های شخصیتی متکلم و مخاطب، پیام و موقعیت. توجه به عناصر مذکور، فضای قرآنیِ دیالوگ ها را فضایی زنده نشان داده و مفاهیمی با عنوان خطوط نانوشته به تصویر می کشد و لمس عمیق و دقیق تری از معانی آیات ارائه می دهد. کاربست نظریه منطق دیالوگی به عنوان یک روش معناشناسی جدید در نمونه-های قرآنی نشان از کارآمدی آن در کل قرآن دارد.
درآمدی بر درک عمومی آیت مندی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعجاز قرآن از کهن ترین و پربسامدترینِ مسئله ها در مطالعات قرآنی و کلامی است. در این میان، وجه شناسی اعجاز بیش از سایر ابعاد مورد توجّه قرار داشته و درک آن علی الاغلب به مخاطب خاصِ نخبگانی محدود شده است. این پژوهش درصدد است با روش تحلیل محتوای کیفیِ مجموعه ای از آیاتِ حاویِ دیالوگ میان دو دیدگاه مخالف و موافق درباره آیت مندی قرآن، با رویکردی نو به واکاوی کیفیّت درک اعجاز قرآن ناظر به مخاطب عام بپردازد. یافته های تحقیق حاکی از تکیه ویژه قرآن بر اسلوبِ دیالوگ در بیان مسئله آیت مندی قرآن و دلالت های ویژه ای در این زمینه است. «هدایت» کانونی ترین مشخصه این اعجاز است. هدایت خاص قرآن دانایی صرف نیست که از ایمان و عقیده منفک باشد، بلکه نوعی برانگیختگی درونی است که فرد را به حقیقتی باورمند و مشتاق می کند؛ ماهیت این هدایت به گونه ای است که تحقق آن، مستلزم و توأم با درک آیت مندی قرآن نیز می باشد. آیت مندی (اعجاز) قرآن کریم را می توان با «اعجاز دفعی» و «اعجاز تدریجی» صورت بندی کرد. نمود اعجاز دفعی قرآن در «لینت قلب» است و این پدیده در «ساحت فردی» رخ می دهد و نمود اعجاز تدریجی در «الفت قلوب» است و این پدیده طیّ فرایندی معیّن در «ساحت اجتماعی» رخ می دهد که می توان از آن به جلوه اجتماعی اعجاز قرآن تعبیر نمود. عامل اصلی در این رخداد، تأکید بر «هویت زبانی» قرآن از طریق «تلاوت و استماع» است. «دیالوگ با قرآن» مهارتی است که به کارگیری آن در موقعیت مناسب، می تواند اسلوب مؤثری در ظهور اعجاز دفعی قرآن نزد مخاطب عام و زمینه ساز اعجاز تدریجی آن باشد.
حصار پیش داوری ها و چالش ذهنیت گرایی در هرمنوتیک فلسفی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
غرب شناسی بنیادی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
185 - 213
حوزههای تخصصی:
گادامر، هستی انسان را هستی افکنده شده در تاریخ و سنت میداند که دارای نحوهی دید خاص و پیش داوری است. پیشداوریها ریشه در موقعیت مفسر دارند و در فهم دخیل هستند. به همین دلیل، منتقدینی مانند بتّی (Betti) و هرش (Hirsch)او را متهم به ذهنیتگرایی میکنند. اما گادامر مدعی است که در دام ذهنیت گرایی نمیافتد؛ زیرا بر مبنای مفهومِ پیش دریافتی از تمامیت معتقد است که مفسر همواره پیشداوریهای خود را در مواجه با حقیقت متن مورد ارزیابی و اصلاح قرار میدهد و آنها را بر متن تحمیل نمیکند، ولی خود مفهوم پیشدریافتی از تمامیت در اندیشهی گادامر به سنتگرایی میانجامد بدین معنا که فهم متاثر از تاریخ و سنت است و مفسر دخالتی در آن ندارد. گادامر با استفاده از مفهوم کاربرد که طبق آن، مفسر معنای متن را با موقعیت هرمنوتیکی خودش ربط میدهد از سنتگرایی فاصله میگیرد. اما مفهوم کاربرد دوباره به ذهنیتگرایی میانجامد. به نظر میرسد گادامر در دوری باطل میان ذهنیتگرایی و سنتگرایی گرفتار میشود. در این پژوهش، ضمن توضیح دورِ میان ذهنیتگرایی و سنتگرایی با تمرکز بر ساختار دیالوگی فهم و ابتنای آن بر الگوی سوژه-سوژه نه سوژه-اوبژهی دکارتی نشان خواهیم داد که گادامر از این دور فراتر میرود و فهم هرمنوتیکی، فهمی ذهنی نیست.
تحلیل گفتار دراماتیک در سریال های تاریخی-مذهبی داوود میرباقری
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی سبک گفتارنویسی در سریال های تاریخی-مذهبی داوود میرباقری است و به دنبال پاسخ این پرسش است که گفتارها، اعم از دیالوگ ها و مونولوگ ها در این آثار چه ویژگی ها و چه نقاط قوت و ضعفی دارند.روش شناسی پژوهش : پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با مطالعه چهار سریال امام علی، مسافر ری، معصومیت ازدست رفته و مختارنامه به مثابه متن تصویری، گفتارها را از حیث «کهن گرایی و توهم تاریخی بودن»، «اصل صحت و تناسب» و «مناسب سازی برای مخاطبان» مورد بررسی قرار می دهد و در این راه از گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای نیز بهره می برد.یافته ها: از حیث توهم تاریخی بودن ویژگی هایی همچون: «استفاده از واژگان، اسلوب ها و دستور زبان تاریخی»، «حذف نشانه مفعولی»، «جملات آهنگین و آرایه های لفظی» و نیز «صناعات بیانی» در آثار منتخب داوود میرباقری دیده می شود. همچنین از جهت اصل صحت و تناسب، سه ویژگی «اصطلاحات و ساختارهای جعلی»، «به کارگیری اشتباه کلمات» و «استفاده از واژه های بیگانه» در این آثار مشهود است. مناسب سازی گفتارها برای مخاطبان تلویزیون نیز از دو طریق «استفاده از ضرب المثل های ایرانی و اشعار فارسی» و نیز «بیان محاوره و ادبیات عامیانه» مورد توجه قرار گرفته است.بحث و نتیجه گیری: نویسنده کوشیده است با استفاده توأمان از زبان محاوره و اصطلاحات عامیه و نیز اسلوب ها و واژگان کهن، در گفتارنویسی سریال ها میان زبان تاریخی نما و عامیانه تعادل برقرار کند.
دیالوگ به مثابه زبان نمایش (بررسی کارکردهای هنری و خلاقانه دیالوگ در نمایش نامه های بهرام بیضایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهرام بیضایی از جمله نمایش نامه نویسانی است که از طریق عنصر گفت وگو دنیای معاصر را به زیباترین صورت ممکن تصویر کرده است؛ مُدرنیزه بودن، پیشرفت، تکنولوژی، صنعت و در نهایت دنیای مُضحک و مسخره ای که برای آدم های جامعه ساخته اند. بیضایی با هنرمندی تمام کلمات و اصطلاحات گفت وگو را به گونه ای در کنار یکدیگر قرار داده است که به راحتی می توان تنش و آسیب پذیری شخصیت ها را در موقعیت های خاص، ارزیابی کرد. تکنیک متفاوتی که بیضایی را از دیگر نمایش نامه نویسان متمایز می سازد، این است که او از شخصیت های نمایش به عنوان راویان اثر استفاده می کند و این کار را با گفت وگوی میان شخصیت ها، حدیث نفس و تک گوییِ نمایشی شخصیت های داستان پیش می برد. در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل محتوا، کارکردهای هنری عنصر دیالوگ در نمایش نامه-های بیضایی بررسی و تحلیل شده است. این نویسنده از طریق افشای کاراکترها، تیپ سازی سمبولیک و خلق موقعیت های جدید در نمایش نامه های خود، کارکردهای دیگرگونه به عنصر گفت وگو بخشیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که خلاقیّتی که بیضایی در روایت برخی نمایش نامه هایش به کار برده است، در طراحی پیرنگ و طرح داستانی است که نقطه اوج نمایش را در ابتدای داستان قرار می دهد و این مهم را از طریق گفت وگو و کلام شخصیت-های داستان، انجام می دهد. به عبارت دیگر، بیضایی برای گریز از تکرار در روایت به عنصر گفت وگو متوسّل گردیده است تا بسیاری از ویژگی های اعتقادی و درون مایه های نمایش نامه را در فضایی متفاوت تر به تصویر بکشد.
عقلانیت ارتباطی در تعامل زوجین (مورد مطالعه: زوجین متعارض استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
81 - 110
حوزههای تخصصی:
عقلانیت ارتباطی به مثابه تخیل و سرمایه عاطفی در پایداری خانواده ها نقش سازنده و حیاتی دارد. هدف مقاله بررسی عقلانیت ارتباطی در بین زوجین استان گیلان است. به لحاظ روش تحقیق، از رویکرد کیفی، نمونه گیری نظری، روش داده بنیاد و مصاحبه نیمه-ساخت یافته استفاده شده است. تعداد مصاحبه شوندگان 45 نفر بوده که با حداکثر تنوع تا حصول اشباع نظری مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد مصاحبه شوندگان به دو نوع خانواده گفتگویی و تک صدایی در بین زوجین استان گیلان تقسیم می شوند. بنابراین در زوجینِ متعارض روابط تک صدایی یا به تعبیر مارتین بوبر «من- آن» حاکم است، اما در زوجینِ گفتگویی دارای رابطه «من-تو» هستند. از مهم ترین شرایط علّیِ عقلانیت ارتباطی در بین مصاحبه شوندگان می توان به تفکر پدرسالاری، عدم انعطاف پذیری، عدم درک همدلانه، خودبزرگ بینی، عدم بلوغ عاطفی و روابط فرازناشویی اشاره کرد. شرایط مداخله گر یا فرایندهای اجتماعی در معنای هابرماسی، تضعیف زیست جهان مدرن است؛ که موجب سردی روابط زناشویی، فرسایش سرمایه اجتماعی، فروپاشی خانوادگی و غلبه روابط استراتژیک گردیده است. همچنین برمبنای تجربه زیسته مصاحبه شوندگان، طبقات پایین جامعه که از سرمایه اجتماعی- اقتصادی کمتری برخوردارند دارای عقلانیت ارتباطی ضعیف تری هستند. براساس یافته ها هسته مرکزی مسأله عقلانیت ارتباطی در بین زوجین، وجود «عقلانیت ابزاری» و ضعف رابطه «من- تو» است.