مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
تغییر اقلیم
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
1 - 27
حوزه های تخصصی:
انتشار بیش ازحد گازهای گلخانه ای در دهه های اخیر و تغییرات به وقوع پیوسته در اقلیم، موجب شده که پارامترهای هواشناسی و به تبع آن، پهنه های اقلیمی دستخوش تغییراتی گردد. در این تحقیق، چشم انداز آتی پهنه های اقلیمی و خطر بیابان زایی حوضه آبریز کارون با استفاده از شاخص UNEP و با به کارگیری مدل ریزمقیاس کاهی LARS-WG6 و خروجی مدل HadGEM2-ES، تحت سناریوهای انتشار RCPs برای سه دوره 2040-2021، 2060-2041 و 2080-2061 بررسی شد. بر اساس نتایج حاصل از آزمون مَن-کندال، مشخص گردید که در دوره پایه (2015-1996) و در سطح حوضه آبریز کارون، روند تغییرات سالانه دمای حداقل، افزایشی غیر معنی دار است؛ درحالی که دمای حداکثر و تبخیر و تعرق دارای روند افزایشی معنی دار در سطح 05/0 است. همچنین روند تغییرات سالانه بارش کاهشی است؛ اما این روند کاهشی، معنی دار نیست. مطابق یافته های تحقیق در هر سه دوره آتی و بر اساس سناریوهای انتشار RCPs، متوسط بلندمدت بارش سالانه بین 9/1 تا 6/14 درصد نسبت به دوره پایه کاهش می یابد اما متوسط سالانه دمای حداقل بین 2/1 تا 4/3 درجه سلسیوس، دمای حداکثر بین 3/1 تا 7/3 درجه سلسیوس و میانگین سالانه تبخیر و تعرق بین 7/4 تا 3/12 درصد نسبت به دوره مشاهداتی افزایش خواهد یافت. در دوره های آتی و بر اساس الگوهای واداشت تابشی موردبررسی، وسعت اقلیم خشک (خطر بیابان زایی بسیار شدید) و اقلیم نیمه خشک (خطر بیابان زایی شدید) به ترتیب 5/3 و 4/4 درصد افزایش و مساحت اقلیم خشک نیمه مرطوب (خطر بیابان زایی متوسط) و اقلیم مرطوب و بسیار مرطوب (بدون خطر بیابان زایی) به ترتیب 4 و 7/4 درصد کاهش خواهد یافت؛ اما قلمرو آب و هوایی نیمه مرطوب (خطر بیابان زایی کم) با 8/0+ درصد، تغییرات ناچیزی خواهد داشت. گستره اقلیم نیمه خشک در دوره آینده نزدیک و تحت سناریوی بدبینانه (RCP8.5)، با 4/12 درصد افزایش به بیشترین سطح ممکن در بین سناریوهای انتشار خواهد رسید؛ لذا این جابه جایی در مرزهای طبقه بندی اقلیمی، باعث تشدید روند بیابان زایی حوضه آبریز کارون در دوره های آتی خواهد شد.
آینده پژوهی تهدیدهای امنیتی ناشی از تغییر اقلیم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال دهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۰
53 - 80
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تغییر در اقلیم طی چهار دهه گذشته، پیامدهای بسیاری زیادی در بخش های مرتبط با سلامت و امنیت انسانی به همراه داشته است؛ بنابراین هدف از این پژوهش شناسایی تهدیدهای امنیتی تغییرات اقلیم در ایران است.
روش: این پژوهش از حیث رویکرد کیفی و به لحاظ هدف کاربردی است. از نظر نوع روش توصیفی-تحلیلی بوده و در روش شناسی پژوهش، چرخ آینده با استفاده از مصاحبه پنل دیده بانی به گردآوری اطلاعات اقدام شده است. جامعه آماری پژوهش خبرگان و صاحب نظران مباحث اقلیم شناسی و امنیتی با حجم نمونه هدفمند به تعداد (۳۰) نفر است.
یافته ها: یافته ها نشان می دهند که پیامدهای ناشی از تغییرات اقلیمی در شش حوزه: دستگاه های آب شیرین، محیط های دریایی، اکوسیستم های خشکی، سکونت گاه های انسانی، بخش کشاورزی و سلامت انسانی، در نواحی مختلف کشور متناسب با تغییرات شرایط منجر به بروز تهدید امنیتی شده است. یافته های به دست آمده از مصاحبه با خبرگان در پنج مؤلفه فرهنگی-اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی و امنیتی- انتظامی منجر به استخراج (۲۵) مؤلفه و (۱۸۰) شاخص در حوزه تهدیدها شده است.
نتیجه گیری: تغییرات اقلیم در ایران دولتمردان را در آینده با چالش های عدیده ای در ابعاد سیاسی، اجتماعی، زیست محیطی و امنیتی-انتظامی مواجه خواهد کرد. چنانچه سیاست گذاران؛ راهکارهای علمی و منطقی برای کنترل و مقابله با این پدیده اتخاذ نکنند، ناگزیر به استفاده از قدرت سخت برای محدودسازی اعتراضات و اغتشاشات خواهند شد. با توجه به اینکه در بروز برخی از مشکلات ناشی از تغییرات اقلیم علاوه بر عوامل طبیعی، عوامل انسانی همانند سیاست گذاری های نادرست نقش به سزایی داشته اند؛ قطعاً با برنامه ریزی صحیح و مدون از بروز تهدیدهای امنیتی-انتظامی کاسته خواهد شد.
آشکارسازی تغییرات اقلیم با استفاده از شاخصهای حدی بارش (مطالعه موردی: شهرستان نجف آباد، استان اصفهان)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
379 - 400
حوزه های تخصصی:
رویدادهای اقلیم و آب و هوایی حدی در سالهای اخیر به دلیل تلفات جانی انسانی و افزایش تصاعدی هزینه های مرتبط با آنها، مورد توجه قرار گرفته اند. این رویدادها، تأثیرات عمیقی بر اقتصاد و معیشت بسیاری از مردم و مناطق جهان می گذارند. تشخیص این رویدادها از نظر شدت، مدت و فراوانی به منظور چارچوب بندی راهبردهای کاهش و سازگاری مقابله با اثرات ناشی از تغییر اقلیم بسیار حیاتی و ضروری است. هدف این تحقیق تحلیل روند تغییرات شاخص های حدی بارش جهت آشکارسازی وقوع تغییر اقلیم در شهرستان نجف آباد با استفاده از آمار 20 ساله روزانه ایستگاه سینوپتیک نجف آباد از سال 2003 تا 2022 می باشد. بدین منظور برای بررسی روند تغییرات از شاخص های حدی بارش از آزمون ناپارامتریک من-کندال استفاده شد. نتایج نشان داد شاخص های حدی بارش الگوهای متفاوتی از شدت، مدت و فراوانی بارش ارائه می دهند. شاخص-هایPRCPTOT ، CDD، CWD، R10mm، R20mm، R95p، Rx5day و SDII روند کاهشی و شاخص های Rnn mm، R99p و Rx1day روند افزایشی دارند. ولی به دلیل پراکندگی زیاد و میزان کم بارش، الگوی بارش منطقه ای مشخص و کاملی قابل تشخیص نیست. بطور کلی، نتایج نشان داد بارش ها از روند منظمی تبعیت نمی کنند. نتایج حاصل از این پژوهش می توانند در راستای مدیریت صحیح و مقابله با شرایط احتمالی، راهکارهایی مرتبط با رخدادهای حدی ارائه دهند. ضمن اینکه، ترکیب داده های هواشناسی طولانی مدت با ادراک جوامع محلی آسیب پذیر و متاثر از تغییر اقلیم، می تواند به عنوان الگویی برای مدیران دراستای تصمیم گیری خردمندانه و برنامه ریزی مناسب تر مدنظرقرارگیرد.
بررسی راهکارهای سازگاری مقابله با اثرات تغییرات اقلیمی در کاشت برنج و کشت دوم پس از آن (سویا) در رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۷
57 - 74
حوزه های تخصصی:
تغییر در پارامترهای اقلیمی در دهه های آینده عملکرد بسیاری از محصولات کشاورزی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در این رابطه مطالعات اندکی درخصوص بررسی راهکارهای مقابله با این تغییرات اقلیمی و کاهش پیامدهای منفی احتمالی آن بر محصولات استراتژیک کشور انجام شده است. در پژوهش حاضر مدیریت های زراعی مختلف اعم از تغییر در حجم آبیاری و حجم کوددهی و تغییر تاریخ کاشت در زراعت محصولات برنج و سویا در دو پنجره زمانی آینده نزدیک (2035-2021) و آینده دور (2050-2036) شبیه سازی گردید و با هدف ارائه راهکارهای مناسب سازگاری در کاهش پیامدهای منفی تغییرات اقلیمی مورد ارزیابی قرار گرفت. پارامترهای هواشناسی ریز مقیاس شده بر اساس خروجی سه مدل گردش عمومی جو AOGCM (HadGEM2-ES, CSIRO-Mk3-6-0, GFDL-ESM2M) تحت سه سناریوی واداشت تابشی (RCP 2.6, 4.5, 8.5) از پایگاه داده MarkSimGCM استخراج شد. با داشتن داده های میدانی فنولوژیکی 12 ساله دو رقم برنج هاشمی و علی کاظمی و داده های مزرعه ای دو ساله دو رقم سویا ویلیامز و هابیت به شبیه سازی عملکرد محصولات به وسیله مدل گیاهی DSSAT اقدام شد. نتایج نشان داد تغییر تاریخ کاشت برنج رقم هاشمی از 20 اردیبهشت به 10 اردیبهشت (تسریع 10 روزه) در سناریوی بدبینانه RCP8.5 می تواند موجب بهبود عملکرد 9/18 درصدی در دور آبیاری 5 روزه نسبت به آبیاری غرقابی شود. تسریع 20 و 30 روزه تاریخ کاشت گرچه در بهبود عملکرد محصول در مواجهه با تغییرات اقلیمی موثر بود، اما نمی-تواند به اندازه تسریع 10 روزه مفید واقع شود. برای محصول برنج رقم هاشمی در حجم کوددهی F3 در سناریوی RCP2.6 دوره آینده دور، بهبود عملکرد 7/10 درصدی برآورد می گردد. بیشترین افزایش عملکرد با مدیریت های متفاوت کوددهی تحت سناریوی RCP2.6 حاصل شد. در مجموع، گرچه کاهش عملکرد در رقم های مورد بررسی بر اثر تغییرات اقلیمی اجتتاب ناپدیر است، اما با به کارگیری مدیریت های زراعی مناسب می توان درصد قابل ملاحظه ای از این کاهش عملکرد را جبران نمود.
تعیین نقطه تغییر آستانه های دمایی امواج گرمایی و سرمایی در ایران زمین طی دوره آماری 2018- 1966(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۷
133 - 150
حوزه های تخصصی:
با بررسی روند تغییرات دمای هوا، می توان ردپای تغییرات اقلیمی را در پهنه ایران جستجو کرد. تغییر اقلیم و افزایش دما از مسایل مهم زیست محیطی بشر به حساب میآیند. بر اساس روش نقطه تغییر، می توان زمان آغاز تغییرات متغیرهای اساسی مانند دمای کمینه و بیشینه را شناسایی نمود. بنابراین هدف از پژوهش حاضر واکاوی نقطه تغییر آستانههای دمایی امواج گرمایی و سرمایی در ایران زمین است. منظور از آستانه دمایی مقدار صدک 95ام برای مقادیر بیشینه دمایی و صدک 5 ام برای مقادیر کمینه می باشد. بدین منظوراز دادههای روزانه دمای (کمینه و بیشینه) 43 ایستگاه همدید ایران که دارای دوره آماری طولانی ( 1966-2018) و پراکنش مناسب بوده، استفاده گردید. به منظور شناسایی زمان تغییر آستانه دمایی از سه روش نقطه تغییر پتیت، آزمون همگنی استاندارد و بویشاند بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که آستانه ی دمایی امواج گرمایی و سرمایی طی چند دهه گذشته روندی افزایشی داشتهاند. نرخ رشد افزایشی به ترتیب به ازای هر سال برابر با 019/0 و 052/0 درجه سلسیوس به ازای هر سال است. بنابراین در پژوهش پیش رو مشخص گردید که روند افزایشی آستانه ی دمای منجر به افزایش بسامد بیشتر دماهای بیشینه گردید و از طرفی منجر به افزایش روزهای گرم و کاهش شب های سرد خواهد شد، افزون بر بسامد بیشتر رویدادها، می توان اظهار نمود بسامدها از دمای بالاتری نیز برخوردار می باشند. بر اساس نتایج تحلیل فضایی - زمانی آستانه ها روند افزایشی دمای کمینه در نواحی شمال غرب، زاگرس و جنوب شرق ایران کاملاً مشهود است و از دیگر نتایج این مطالعه می توان به زمان نقطه تغییر یا جهش آستانه دمایی امواج سرمای و گرمایی در حدود سال 1991 تاکید نمود. سال مذکور با مطالعات جهانی همراستای دارد
تغییر اقلیم و تاثیر آن بر شاخص های اقلیم کشاورزی درخت پسته در استان کرمان مطالعه موردی ایستگاه رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
179 - 191
حوزه های تخصصی:
بر اساس داده های مشاهداتی 2021-۱۹۹۲ شاخص های اقلیمی درخت پسته و روند آنها با آزمون های موجود بررسی گردید. بر مبنای دمای 5/7 درجه سانتیگراد 5 مرحله مهم فنولوژِی رقم اوحدی به ترتیب گل دهی تا تمام گل ، سخت شدن پوسته استخوانی، آغاز رشد سریع مغز، پایان رشد مغز، و زمان برداشت بر اساس شاخص درجه روز-رشد تعیین گردید. داده های دما و بارش مدل CanESM5 تحت سناریوهای SSP5-8.5 و SSP2-4.5 برای سه دوره۲۱۱۰۰-۲۰۷۵، 2074-2050 ، 2049-2025 شبیه سازی گردید. نتایج نشان داد در دوره پایه دما فصل رشد(متوسط دمای روزانه، متوسط بیشینه) به صورت سالانه دارای روند معنی داری مثبت هستند، در فصل رشد متوسط کمینه در ماههای اسفند و فروردین دارای روند معنی داری مثبت را آشکار نمود. درمرحله گل دهی،( متوسط دمای رورانه و متوسط کمینه دما) به صورت سالانه روند معنی داری مثبت را نشان داد. در دوره آینده 2049-205 تحت سناریو ssp2-4.5 در فصل رشد(متوسط دمای روزانه، متوسط بیشینه و متوسط کمینه دما) در ماههای فروردین، تیر و مهر روند معنی داری افزایشی را آشکار نمود. شبیه سازی نشان داد متوسط دمای روزانه در فصل رشد پسته تحت سناریوی SSP2-4.5 طی دوره 2074-2025 نسبت به دوره پایه(5/23 درجه سانتی گراد) افزایش دارد و به 6/24 درجه سانتی گراد می رسد.و تحت سناریو ssp5-8.5 در دو دوره آتی 2100-2075 و 2074-2050 از 5/23 به 63/26 درجه سانتی گراد بالغ می گردد متوسط کمینه دما در دوره پایه 8/15 درجه سانتی گراد است. تحت سناریوی ssp2-4.5 به 3/16، 1/17 و 3/17 بالغ می گردد.
ارزیابی تغییرات طول دوره های خشک فصلی با روش ارزیابی گام به گام سوارا (SWARA) در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۵۶-۱۴۳
حوزه های تخصصی:
جهت بررسی رفتار فصلی طول دوره های خشک از داده های بارش در مقیاس روزانه برای 44 ایستگاه سینوپتیک ایران و دوره آماری30 ساله (2018-1988) استفاده شد. بعد از یکپارچه سازی آماری داده ها، دوره های بلندمدت با تداوم بیش از 20 روز مبنای مطالعه قرار گرفتند. در گام بعدی برای تعیین وزن فصلی دوره ها از روش ارزیابی گام به گام منطق فازی - عددی سوارا(SWARA)، استفاده شد. در چهار گام اساسی اهمیت نسبی دوره های پرتکرار، وزن اولیه، وزن نهایی و نرمال شده دوره ها مشخص شد. اثرگذاری و وزن هرکدام از معیارها با روش سوارا در محیط فازی نشان داد که در مناطق غربی و شمالی کشور، بیشترین وزن اولیه در تبیین دوره ها را فصل زمستان و بهار و معیارهایی مانند برگشت پذیری و درصد احتمال رخداد دارا هستند. در تبیین نهایی نیز این دو فصل وزن بالایی داشتند. این دو فصل بیش از 65 درصد وزن دوره ها در این مناطق را تبیین می کنند. در مناطق جنوبی و بخش هایی از مرکز(اصفهان، شرق فارس و غرب کرمان)، فصل زمستان و پاییز بیش از 71 درصد وزن دوره ها را تبیین می کنند. در بین معیارهای تبیین کننده وزن دوره ها نیز معیار برگشت پذیری و احتمال رخداد بیش از 55 درصد وزن را به خود اختصاص داده است. تغییرپذیری معیارها در مناطق شمالی و مرطوب کشور از برگشت پذیری، تداوم و احتمال رخداد بیشتری برخوردار است. این امر حاکی از این امر است که مرز مناطق خشک در آینده اقلیم ایران به سمت مناطق شمالی جابه جا می شود. می توان اذعان نمود که رفتار دوره های خشک بلندمدت بیشتر تابعی از دو معیار برگشت پذیری و احتمال رخداد آن هاست.
اثر متغیرهای اقلیمی و نقش تحریم ها در میزان تولیدات زراعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی و توسعه سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
157 - 184
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر موضوع تغییرات آب و هوایی ناشی از گرم شدن کره زمین، تبدیل به یک نگرانی عمده و چالشی مهم در سراسر جهان شده است که نیاز به اقدام جامع و متقابل دارد و کشاورزی وابسته ترین بخش، به اقلیم است. ایران به دلیل وجود اقلیم گرم وخشک در خطر آسیب های جهانی این تغییرات، قرار دارد. بعلاوه تحریم های همه جانبه بر بخش کشاورزی تاثیر داشته است. پژوهش حاضر به بررسی اثرات متغیرهای اقلیمی دما و بارش و میزان انتشار دی اکسید کربن به همراه اثر تحریم بر روی کل تولیدات زراعی ایران طی سال های 1350 الی 1398 با استفاده از مدل اقتصادسنجی حداقل مربعات معمولی کاملا اصلاح شده (FMOLS) می پردازد. متغیرهای کود شیمیایی و سطح زیرکشت، و همچنین سرمایه ثابت در ماشین آلات بخش کشاورزی نیز به عنوان شاخصی از تکنولوژی، استفاده شده است. نتایج نشان داد که همه متغیرها اثر معنی داری بر تولید داشته اند. متغیر اقلیمیِ متوسطِ دمای سالانه و مجموع بارش سالانه ارتباط غیرخطی با تولید پیدا کرده و معنی داری آن به صورت U معکوس می باشد. همچنین متغیرهای کود و سطح زیرکشت اثر مثبت و متغیرهای دی اکسید کربن ((CO2 و اثر تحریم؛ رابطه منفی بر کل تولیدات زراعی ایران دارند. یافته های این تحقیق می تواند در ارائه برنامه های راهبردی برای سیاستگذاران در مواجه با تغییرات اقلیمی، به کار گرفته شود. از جمله پیشنهاد می شود دولت با سرمایه گذاری بیشتر در مکانیزاسیون بخش کشاورزی و اعطای تسهیلات و اعتبارات با اولویت آموزش کشاورزان و استفاده از ارقام و واریته های مقاوم به دما نیز، به صورت منطقه ای در برابر پدیده تغییر اقلیم، اقدام نماید.
اثرات تغییرات اقلیم و انتشار دی اکسید کربن بر تولید گندم: مطالعه موردی استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصاد کشاورزی جلد ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ویژه
75 - 63
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : افزایش انتشار گازهای گلخانه ای و تغییرات اقلیمی در سالیان اخیر به گسترش خشکسالی های پیاپی و آسیب پذیری بیش تر تولید محصولات کشاورزی منجر شده است. در استان همدان، گرما و خشکی بیش تر ناشی از تغییرات اقلیم و انتشار گازهای گلخانه ای موجب تبخیر بیش تر آب و افزایش نیاز آبی محصولات شده و در نتیجه ناپایداری و آسیب پذیری تولید محصولات کشاورزی را افزایش داده است. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر متغیرهای انتشار دی اکسید کربن، دما، میانگین بارش، آب مصرفی، تغییرات تکنولوژی و سایر متغیرهای مهم موثر بر تولید گندم به عنوان یکی از محصولات اصلی و استراتژیک استان همدان است، تا از این راه ارتباط متغیرهای مؤثر بر و متأثر از تغییرات اقلیمی با مقدار تولید این محصول برآورد و تجزیه و تحلیل شود.
مواد و روش ها : برای این منظور، یک الگوی اقتصاد سنجی خودتوضیح با وقفه های توزیعی (ARDL) با استفاده از داده های سری زمانی سال های 1356 تا 1396 بمنظور بررسی آثار کوتاه مدت و بلندمدت متغیرهای اقلیمی و تکنیکی بر تغییرات تولید گندم در استان همدان، تدوین و برآورد شد.
یافته ها : نتایج نشان داد که هرچند با افزایش سطح انتشار دی اکسید کربن، سطح تولید گندم در استان همدان با کاهش مواجه می شود، اما این کاهش در دوره مورد بررسی محسوس و معنی دار نبوده است. هم چنین، نتایج برآورد الگو حاکی از آن است که متغیر اقلیمی تغییرات بارش بر تولید گندم در استان همدان تاثیر گذار بوده، اما متغیرهای تغییرات دمایی و تکنولوژیکی بر تولید گندم استان همدان تاثیر معنی داری نداشته اند.
بحث و نتیجه گیری: از نتایج بالا می توان استناط کرد که اثر منفی انتشار گازهای گلخانه ای بر تولید گندم در استان همدان شروع شده است، باوجود این هنوز این تأثیر منفی بزرگ و معنی دار نیست. هم چنین، نتایج الگوی تصحیح خطا نشان داد که هر نوع شوک منفی برای تولید گندم در کوتاه مدت با استفاده از سطح زیر کشت، کود و مهم تر از همه اعتبارات کشاورزی تنظیم شده و تغییرات عوامل آب و اعتبارات کشاورزی در سال های گذشته، باعث تشدید شوک های منفی و کاهش اثرات شوک های مثبت شده است.
سنجش آسیب پذیری استان های ایران از تغییرات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصاد کشاورزی جلد ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ویژه
106 - 89
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تغییر اقلیم و آسیب پذیری ناشی از آن بویژه در کشورهای درحال توسعه مورد تأکید قرار گرفته است. این پدیده در مورد ایران با توجه به شرایط اقلیمی آن می تواند زمینه آسیب پذیری بیش تری را فرآهم کند. در مورد ایران تنوع بالای استان ها و تفاوت در مقدار برخورداری از امکان مقابله با پیامدهای تغییر اقلیم نیازمند ارزیابی بیش تر می باشد.
هدف: این مطالعه با هدف سنجش آسیب پذیری استان های ایران و ارزیابی مقدار آمادگی آن ها برای مقابله با آسیب ها صورت گرفت.
مواد و روش ها: سنجش آسیب پذیری از راه محاسبه سه بعد شامل مواجهه، حساسیت و ظرفیت تطبیقی و با استفاده از دو روش وزن دهی ساده و فازی انجام شد. برای هر یک از ابعاد، متغیرهای متعددی بکار گرفته شد. هم چنین، از تفاضل شاخص آسیب پذیری و شاخص آمادگی، نمره نهایی یا شاخص سازگاری محاسبه شد. برای محاسبه شاخص ها از آخرین داده های موجود استفاده شد.
یافته ها: بر اساس یافته ها مشخص شد تمام استان ها آسیب پذیر هستند و از نگاه آسیب پذیری تفاوت زیادی میان آن ها مشاهده نمی شود، اما از نظر آمادگی تفاوتی بیش تر مشاهده می شود. استان های بوشهر، چهارمحال وبختیاری و البرز با مقدار شاخص 65/0-55/0 بیش ترین آسیب پذیری را نشان دادند و استان های ایلام، قزوین و اصفهان با مقدار عددی 45/0-35/0 دارای کم ترین آسیب پذیری ارزیابی شدند. بر اساس مقادیر بدست آمده از روش فازی، شاخص آمادگی تهران حدود 84/0 بدست آمد در حالی که این رقم برای سایر استان ها کم تر از 45/0 می باشد. هم چنین، مقدار نمره نهایی یا شاخص سازگاری برای تهران 65/0 بدست آمد و استان های سمنان، قزوین و اصفهان با مقدار شاخص 48/0-45/0 در رتبه های بعد قرار گرفتند.
آینده پژوهی پارامترهای اقلیمی در مواجهه با مناطق شهری (نمونه موردی: شهر اصفهان)
منبع:
جغرافیا و آینده پژوهی منطقه ای دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
61 - 82
حوزه های تخصصی:
تغییرات اقلیمی در ایران با افزایش ناهنجاری های جوی نظیر بارش ناگهانی و سیل آسا، کاهش باران، افزایش متوسط دمای برخی شهرها و ایجاد خشک سالی گسترده همراه بوده است؛ بنابراین در این پژوهش سعی بر این است که تأثیر تغییرات اقلیمی بر شهرهای حساس به آب، به خصوص شهر اصفهان، ارزیابی شده و نیز به پیش بینی این تغییرات پرداخته شود. روش تحقیق در این مقاله بر اساس هدف، کاربردی و نیز بر اساس ماهیت، اکتشافی می باشد. همچنین از مدل دمارتن برای سنجش ضریب خشکی اصفهان استفاده شده است. در ادامه با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و به کمک اطلاعات ایستگاه های سینوپتیک شهر اصفهان و با استفاده از نرم افزار SDSM ابتدا تأثیرات مهم اقلیم سنجیده شده و سپس به تأثیرات تغییرات اقلیمی بر این شهر در آینده نیز پرداخته شده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که شهر اصفهان به لحاظ آب و هوایی شرایط بسیار بحرانی را سپری می کند. اگر روند این تغییرات به گونه ای مهار نشود، در آینده ای نه چندان دور شاهد تغییرات عظیمی در شهر اصفهان خواهیم بود. با توجه به نتایج روش دمارتن، مشاهده می شود که اصفهان در محدوده خشک و بیابانی قرار داشته و تغییرات اقلیمی به شدت بر آن تأثیرگذار است. علاوه بر این، نتایج به دست آمده از شبیه سازی ها در نرم افزار SDSM که با داده های NCEP (بارش و دما) مورد ارزیابی قرار گرفت، نشان داد که شهر اصفهان تا سال ۲۰۵۰ شاهد گرم شدن ۲ درجه سانتی گرادی خواهد بود که این دما با تأثیرگذاری در کل شرایط جوی باعث بر هم خوردن الگوهای بارش و سایر متغیرهای ۲۶ گانه سازمان هواشناسی خواهد شد. این در حالی است که اگر تا سال ۲۰۵۰ تمهیداتی برای مهار افزایش دما (مبتنی برافزایش گازهای گلخانه ای) اندیشیده نشده باشد، این افزایش روند صعودی به خود گرفته و تا ۴ درجه سانتی گراد در سال ۲۰۸۰ افزایش خواهد داشت.
تحلیل فضایی تغییر اقلیم ایران از دیدگاه شار گرمای محسوس و شار گرمای نهان به روش باون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شار گرمای محسوس و شار گرمای نهان از جمله متغیرهایی هستند که وابستگی زیادی به دما دارند و از طرفی اکثر متغیرهای هواشناسی وابسته به دما می باشند. لذا در این پژوهش قصد داریم با بررسی سیر تغییرات شار گرمایی محسوس و گرمای نهان و نسبت بین این دو به بواکاوی و آشکارسازی تغییرات اقلیمی ایران بپردازیم. بدین منظور از داده های باز تحلیلی NCEP/NCAR شامل شار گرمای محسوس و نهان طی دوره 1948-2020 در محدوده ایران استفاده شد. از نسبت این دو شار گرمایی، میزان ضریب باون محاسبه شد. برای تحلیل فضایی زمانی – مکانی آنها از روش های درون یابی استفاده شد. ضمن اینکه با بهره گیری از روش های ناپارامتریک من کندال و شیب سن تغییرات فضایی و زمانی نیز بررسی شد. بخش اوّل نتایج نشان داد که به لحاظ مکانی میزان ضریب باون تابعی از عرض جغرافیایی و ناهمواری ها می باشد. و به لحاظ زمانی کمترین مقدار مربوط به ماه ژانویه و بیشترین مقدار مربوط به ماه ژوئیه است. نتایج بخش دوّم بیانگر این مطلب است که ضریب باون در طول زمان دارای سیر و روندی مثبت است. سیر صعودی آن بیانگر افزایش ضریب خشکی کشور است. به طوری که این وضعیت در روند مثبت و افزایش دما قابل مشاهده است.
آشکارسازی تغییرات رخدادهای حدی دما و بارش با دوره های بازگشت مختلف در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۶۶-۱۴۹
حوزه های تخصصی:
در بیشتر مطالعات مرتبط با تغییراقلیم، آشکارسازی روندهای پتانسیلی در متوسط طولانی مدت متغیرهای اقلیمی مطرح شده است، در حالیکه مطالعه تغییرپذیری فضایی- زمانی رویدادهای حدّی نیز دارای اهمیت است. در این پژوهش داده های روزانه ی دمای حداکثر، دمای حداقل و مجموع بارش 49 ایستگاه سینوپتیک با 30 سال دوره ی آماری(2020-1991) برای تجزیه و تحلیل شاخص های حدّی مورد استفاده قرار گرفته و 15 شاخص حدّی بارش و دما در محیط برنامه R استخراج گردید. درنهایت با استفاده از آزمون ناپارامتریک من-کندال روندهای این شاخص ها محاسبه شد. مقادیر این شاخص ها برای دوره های بازگشت 50، 200 و 500 ساله برآورد گردید و نقشه های آن مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که روند شاخص های بارش به جز شاخص طول دوره خشک (CDD) کاهشی است در حالیکه روند شاخص های حدّی دما به جز دو شاخص روزهای با دمای حداکثر و حداقل روزانه زیر صفر درجه، افزایشی است. از نظر فضایی شاخص های گرم در نواحی شمال غربی، شاخص های سرد در نیمه جنوبی کشور دارای روند افزایشی بوده و حاشیه دریای خزر، دریای عمان و خلیج فارس و مناطق کوهپایه ای زاگرس تاثیرپذیرترین مناطق در نتیجه افزایش روند بوده اند. همچنین مقادیر شاخص ها برای دوره بازگشت های 50، 200 و 500 ساله برآورد شدند. در نتیجه بررسی های انجام شده، شمال غرب کشور بیشترین مقادیر شاخص ها را در دوره بازگشت های مختلف در شاخص های دما دارد. افزایش مقادیر شاخص های R10 ، R20 ، RX1day و RX5day در دوره بازگشت های مختلف بیشتر در رشته کوه زاگرس و البرز بوده است و شاخص های CWD، CDD و SDII در حاشیه دریاهای خزر و خلیج فارس بیشترین مقادیر را داراست.
بررسی تاثیر تغییر اقلیم در نوسان های بهره وری کل عامل های تولید گندم دیم در استان های مهم تولیدکننده در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
137 - 163
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی عامل های موثر در نوسان های بهره وری کل عامل های تولید گندم دیم با تاکید بر نقش تغییر اقلیم در استان های مهم تولیدکننده این محصول در ایران انجام شد. در این راستا از مدل تولید مرزی تصادفی و داده های استان های مهم تولیدکننده گندم دیم در فاصله سال های 1388 تا 1397 استفاده شد. نتایج برآورد مدل تولید مرزی تصادفی با لحاظ متغیرهای نماینده اثرگذاری های اقلیمی مبین آن است که متغیرهای بذر، سمّ ها، نیروی کار، سطح زیرکشت، پیشرفت فناوری، مجذور دمای هوا، بارندگی موثر و مجذور بارندگی موثر تاثیر معنادار و مثبت بر میزان تولید گندم دیم داشته در حالی که دمای هوا تاثیر منفی و معنادار بر تولید گندم دیم نشان دادند. نتایج محاسبه بهره وری کل عامل های تولید گندم دیم مبیّن وجود نوسان هایی در شاخص بهره وری کل عامل های تولید تحت تاثیر متغیرهای اقلیمی در استان های مهم تولیدکننده این محصول است. کمترین مقدار شاخص بهره وری کل عامل های تولید تحت تاثیر متغیرهای اقلیمی مربوط به استان های تهران و خراسان جنوبی و بیشترین مقدار آن مربوط به استان گلستان است. تحلیل سهم عامل های موثر بر تغییرپذیری های شاخص CATFP نشان داد که این شاخص به طور عمده تحت تاثیر تغییر پذیری های فناورانه و پس از آن تغییرپذیری های اقلیمی قرار دارد. پس از آن، کارایی مقیاس و کارایی فنی در رده سوم و چهارم اثرگذاری بر شاخص CATFP قرار دارند.
ارزیابی آثار تغییرات کاربری اراضی بر خدمات اکوسیستم بر اساس مدل InVEST (مطالعه موردی: استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
327 - 342
حوزه های تخصصی:
بارزترین نمونه فعالیت های انسان در سرزمین، به دلیل افزایش جمعیت و نیاز به توسعه، تغییرات کاربری اراضی است که منجر به تغییر در تدارک خدمات اکوسیستم می شود. بدین منظور، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی کمّی ظرفیت ذخیره کربن و کیفیت زیستگاه و نمایش توزیع فضایی آن ها برای دستیابی به پایداری اجتماعی اکولوژیکی، استفاده پایدار از منابع زمین، و تدوین برنامه ها و سیاست های مناسب در برنامه های آمایشی استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. مدل سازی خدمات اکوسیستمی منتخب با استفاده از مدل های نرم افزار InVEST و ظرفیت ارائه آن ها در طبقات کاربری اراضی با استفاده از آنالیز Zonal Statistics در محیط نرم افزار GIS محاسبه شد. نتایج نشان داد مناطق ذخیره سازی کربن با ارزش بسیار زیاد در مناطق با پوشش جنگلی متمرکز شده اند که ظرفیت جذب کربن قوی دارند و بزرگ ترین مخزن کربن در اکوسیستم ها هستند. به همین ترتیب در این مناطق نیز بالاترین کیفیت زیستگاه مشاهده شد و در مکان هایی که پوشش گیاهی تکه تکه شده و محیط اطراف آن با منابع تهدید انسانی اشغال شده است کیفیت زیستگاه کاهش یافته است. از نظر توزیع فضایی، ذخیره کربن و کیفیت زیستگاه الگوی توزیع فضایی کم بالا متوسط از شمال به جنوب را نشان دادند. نقشه های خدمات اکوسیستمی ایجادشده در این مطالعه می تواند در شناسایی مناطق بالقوه عرضه ذخیره سازی کربن و کیفیت زیستگاه مفید باشد و مبنای علمی را برای بحث بیشتر توسط سیاست گذاران درباره برنامه ریزی کاربری زمین در آینده از منظر به حداقل رساندن تغییرات اقلیمی و افزایش تنوع زیستی فراهم کند.
سازگاری با تغییر اقلیم ازدیدگاه کشاورزان و کارشناسان (شهرستان رستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۹)
91 - 106
حوزه های تخصصی:
تغییر اقلیم تأثیر بسزایی بر کشاورزی به ویژه قشر کم درآمد جامعه دارد. سازگاری مؤثر می تواند انعطاف پذیری بخش کشاورزی و سطح اطمینان امنیت غذایی را در مقابل تغییر آب وهوا افزایش دهد؛ اما کشاورزان به طور معمول، به دلیل طیف گسترده ای از بازدارنده ها در انجام دادن رفتارهای سازگاری موفق نیستند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه و مقایسه ادراک کشاورزان و کارشناسان دولتی از تغییر اقلیم در بخش کشاورزی شهرستان رستم استان فارس و بررسی تأثیر آن بر کشاورزی و سازگاری با روندهای مشاهده شده، است. در این پژوهش برای اولویت بندی راهبردهای سازگار با تغییر اقلیم از شاخص راهبردهای سازگاری (ASI)، برای جمع آوری پاسخ های کشاورزان (370 نفر) و کارشناسان (15 نفر) از روش نمونه گیری کرجسی و مورگان استفاده و درنهایت، اعتبار پاسخ ها نیز با ضریب آلفای کرونباخ تأیید شده است. یافته ها نشان داد که کارشناسان اصلی ترین شواهد و اثر های تغییر اقلیم را در منطقه به خوبی درک کرده اند؛ اما برای کشاورزان تغییرات هیدرواقلیمی منابع آبی و بارش ملموس تر بوده است؛ زیرا آنها معتقدند که این تغییرات بر درآمدشان تأثیر مستقیم داشته است. به همین دلیل، محققان در بخش بزرگی از جامعه مطالعه شده استراتژی سازگاری صرفه جویی در آبیاری با مدرن سازی را انتخاب کردند. تحلیل واریانس با استفاده از روش ANOVA نشان داد که بین دیدگاه جامعه محلی و کارشناسان دولت تفاوت معناداری وجود دارد که این موضوع می تواند یکی از موانع اجرای راهبردهای سازگاری با تغییر اقلیم در منطقه باشد. عملکرد بهینه سیاست های سازنده سازگاری علاوه بر اولویت بندی و ایجاد آگاهی، نیازمند هماهنگی (به خصوص با رویکرد مشارکتی) و غلبه بر تعارضات بین جامعه محلی و مقامات دولتی است.
ارزیابی تغییرات کاربری اراضی حوضه کیوی چای و تحلیل روند تغییرات بارش و دمای آن در دوره های آتی با مدل های CMIP5(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۵
133 - 143
حوزه های تخصصی:
تنوع آب و هوا و تغییر کاربری / پوشش زمین تأثیر قابل توجهی در رژیم های هیدرولوژیکی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک که دارای مشکلات بحرانی کمبود آب هستند، دارد. بنابراین تخمین و ارزیابی تغییرات آب هوایی و کاربری اراضی و پیامدهای ناشی از آن در هر حوضه آبریز امری ضروری است. این مطالعه با استفاده از داده های چهار مدل گزارش پنجم ارزیابی تغییر اقلیم(CMIP5) تحت دو سناریو خوش بینانه و بدبینانه (RCP8.5 و RCP4.5) با کاربست مدل ریز گردانی LARS-WG6 تغییرات آب وهوای حوضه کیوی چای را مورد بررسی قرار داد. تغییرات بارش و دما طی سه دوره مختلف(2040-2021، 2060-2041 و2080-2061) نسبت به دوره پایه (2019-1987) موردبررسی قرار گرفته و جهت واسنجی و صحت سنجی مدل LARS-WG6، داده های مشاهداتی و داده های خروجی مدل ها با استفاده از آزمونه ای F و T و همچنین شاخص های RMSE ،MSE ،MAE و R2 مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت . بر اساس نتایج حاصل از اکثر مدل ها و متوسط مدل های موردبررسی درمجموع انتظار می رود میزان بارش و دمای حداقل و حداکثر در تمام مدل های موردبررسی، نسبت به دوره پایه افزایش یابد. همچنین نتایج ارزیابی تغییرات کاربری اراضی با طبقه بندی شی گرا نشان داد که کاربری مرتع به ترتیب با مساحت 18/1224 و 59/1046 کیلومترمربع بیشترین مساحت در هر دو دوره را در برگرفته درحالی که در سال 1987 کاربری مسکونی با مساحت 66/3 کیلومترمربع و در سال 2019 کاربری آب با مساحت 77/3 کیلومترمربع کمترین مساحت را داشتند. همچنین بیشترین کاربری تغییریافته کاربری مرتع به کشاورزی دیم(181 کیلومترمربع) بوده است که نشان دهنده تخریب مراتع است.
مدل سازی مناسب ترین شاخص های پوشش گیاهی تحت تأثیر عوامل اقلیمی با استفاده از تصاویر سنتینل 2، مطالعه موردی: جنگل فریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
55 - 76
حوزه های تخصصی:
تغییر اقلیم تأثیر قابل ملاحظه ای بر محیط زیست دارد و منجر به حساسیت متفاوت پوشش گیاهی به عوامل آب و هوایی در مقیاس های مکانی- زمانی مختلف می شود. آگاهی از وضعیت پوشش گیاهی به دلیل کاربرد در برنامه ریزی های خرد و کلان در حال حاضر از ارکان مهم در تولید اطلاعات است .با توجه به پرهزینه و زمان بر بودن استفاده از روش های مبتنی بر مشاهدات، امروزه فناوری سنجش از دور به عنوان راهکار جدید در بهبود این روش ها مطرح شده است. در پژوهش پیش رو هدف، بررسی اثر عوامل اقلیمی بر روند پوشش گیاهی جنگل فریم در استان مازندران با استفاده از تصاویر سنتینل 2 و تعیین مناسب ترین شاخص برای این منطقه است. به منظور مدل سازی از فاکتورهای اقلیمی (درجه حرارت و بارندگی) مربوط به منطقه به دست آمده از نزدیک ترین ایستگاه هواشناسی مربوط، استفاده شد. بعد از پیش پردازش و پردازش تصاویر سنتینل 2 ارزش های رقومی متناظر از باندهای طیفی استخراج و به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شد. رابطه درجه حرارت و بارندگی با شاخص های پوشش گیاهی با ضریب همبستگی 0.43 و 0.56 و میزان AIC و BIC به ترتیب (565 و 3209) و (739 و 3383) به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد بیش ترین اثرگذاری در رابطه با هر دو فاکتور درجه حرارت و بارندگی مربوط به شاخص پوشش گیاهی تفاضلی (DVI) است، که کارائی بالای این شاخص در منطقه را نشان می دهد. با توجه به نتایج فوق، می توان بیان کرد که شاخص مذکور به منظور بررسی تأثیر متغیرهای اقلیمی بر جنگل مورد مطالعه، انطباق و همبستگی مناسبی دارد.
تحلیل دقت ادراک کشاورزان گندم کار بخش ماهیدشت شهرستان کرمانشاه از روند تغییر اقلیم منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
149 - 160
حوزه های تخصصی:
تغییر آب و هوا تهدیدی جدی برای بخش های حساس به آب و هوا از جمله بخش کشاورزی است. این تحقیق با هدف تحلیل دقت ادراک کشاورزان گندم کار از روند تغییرات آب و هوایی منطقه در بخش ماهیدشت شهرستان کرمانشاه انجام شد. همچنین برای ارزیابی دقت ادراک کشاورزان گندم کار، این مطالعه با استفاده از تجزیه و تحلیل داده های هواشناسی، الگو و روند تغییر آب و هوا را در منطقه مورد مطالعه بررسی کرد. نمونه تحقیق شامل 158 کشاورز گندم کار بخش ماهیدشت شهرستان کرمانشاه است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. در این تحقیق از هر دو نوع داده های ثانویه و داده های اولیه استفاده شد. دقت الگوهای درک شده از تغییرات آب و هوای محلی توسط کشاورزان براساس تجزیه و تحلیل گرافیکی داده های هواشناسی طی دوره های آماری 1970 تا 2000 و 2000 تا 2018 ارزیابی شد. نتایج نشان داد که ادراک کشاورزان از میزان بارندگی در پاییز و به خصوص در زمستان بسیار دقیق است، همچنین آن ها به طور دقیق تغییر دما در تابستان را درک کردند، اما در درک تغییرات دما در زمستان دقت کمتری مشاهده شد. پس از مقایسه ادراک کشاورزان گندم کار با تجزیه و تحلیل داده های هواشناسی، ادراک کشاورزان در سه سطح طبقه بندی شد، یافته ها نشان داد که 21/64 درصد از کل نمونه، در گروه درک بالا از تغییر آب و هوا قرار داشتند، 28 درصد در گروه درک متوسط و 79/7 درصد از کل نمونه، در گروه درک کم از روند از تغییرات آب وهوایی منطقه بودند. بنابراین نتایج به دست آمده گویای دقت بالای کشاورزان گندم کار ماهیدشت نسبت به تغییرات در پارامتر های اقلیمی و حوادث آب و هوایی منطقه است. لذا، امروز بیش از هر زمان دیگری زمینه برای صحبت کردن هر چه بیشتر درخصوص تغییرات اقلیمی با کشاورزان فراهم است و می توان امیدوار به ایجاد یک تصویر مشترک از وضعیت موجود و آینده بود. همچنین با ارائه اطلاعات دقیق در ارتباط با آب و هوای فعلی منطقه و با پیش بینی روند این تغییرات در آینده، می توان سازگاری کشاورزان را در مقابله با تغییرات آب و هوایی افزایش داد.
شناسایی پیامدهای امنیتی– انتظامی تغییر اقلیم در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۲
89 - 128
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تغییرات اقلیمی به عنوان یکی از بزرگ ترین چالش های پیشِ روی بشریت، سیستم های طبیعی و انسانی را تحت تأثیر قرار داده است. سازمان پلیس به عنوان یک سازمان بزرگ و انتظام بخش عمومی در گستره ملی می تواند از این پدیده متأثر باشد. از این رو این پژوهش با هدف بررسی پیامدهای تغییر اقلیم بر محیط امنیتی– انتظامی در محدوده استان فارس دنبال شده است.روش شناسی: روش پژوهش در این مطالعه کیفی است و از روش گراندد تئوری استفاده شده است. با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند و نظری، 27 نفر از فرماندهان انتظامی و کارشناسان محیط زیست در سطح استان فارس به عنوان نمونه انتخاب شدند.یافته ها: نتایج حاصل از نظریه گراندد تئوری در چهار الگوواره هسته ای «درک و پذیرش پدیده خشک سالی و تغییرات محیطی به عنوان یک مسئله عینی و بستر تغییرات امنیتی در فضای جغرافیایی فارس»؛ «بحران و چالش های بخش آب و تهدیدهای کم و بیش ظهور یافته امنیتی و انتظامی در استان فارس»؛ «ناهنجاری های فضای جغرافیایی (سرزمینی) یک مسئله پیچیده و پیامد تغییرات محیطی و سیاست های حکمرانی» و«افزایش جرائم عمومی و زیست محیطی در فضای جغرافیایی فارس و افزایش مأموریت های مستقیم پلیس» بوده است. پس از بررسی هر یک از مقولات هسته ای و عناصر پیوند دهنده آن ها، پدیده «تغییر اقلیم و تولید جرم در فضای جغرافیایی فارس» به عنوان پدیده کانونی پژوهش استخراج شد.نتایج: تغییر اقلیم به عنوان یکی از متغیرهای دگرگونی فضای جغرافیایی فارس ابتدا خود بسترساز تولید جرم بوده و با تأثیر عمیق بر کمیت و کیفیت منابع آب استان بر این تأثیرات فضایی عمق داده است. این مسئله موجب پدیده های منفی در فضای جغرافیای استان به ویژه خالی از سکنه شدن مناطق روستایی و بخش کشاورزی از یک سو و چالش های اجتماعی و امنیتی در مناطق حاشیه شهری را موجب شده است. این شرایط موجب شده که استان فارس در یک وضعیت فروسایی و آنتروپی بالا به لحاظ امنیتی - انتظامی قرار بگیرد. آن چه که برای سازمان پلیس به عنوان یک الزام شناخته می شود اینکه ابتدا در متن تحولات محیطی استان به عنوان رصد کننده وضعیت قرار داشته باشد و با اتخاذ رویکردهای نوین و اجتماع محور پلیسی و بعضاً رویکردهای تخصصی (پلیس تخصصی) خود را در متن فضایی تولید جرم ببیند تا اشراف دقیق نسبت به موضوعات جدید تولید جرم را داشته باشد.