مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
تغییر اقلیم
منبع:
اقتصاد کشاورزی و توسعه سال ۳۰ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۱۹
175 - 205
حوزه های تخصصی:
گرچه همه بخش های مختلف اقتصادی از تغییرات اقلیم تأثیر می پذیرند، اما وابستگی بخش کشاورزی به اقلیم بیش از دیگر بخش هاست. اثر منفی گرمایش جهانی بر کشاورزی تهدیدی برای امنیت غذایی محسوب می شود. از این رو، کمی سازی آثار این تغییرات بر تولید محصولات کشاورزی بسیار ضروری می نماید. هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر متغیرهای اقلیمی بر میزان تولید محصولات راهبردی منتخب در ایران بود و بدین منظور، از رهیافت سری های زمانی و مدل اقتصادسنجی خودرگرسیونی با وقفه توزیعی (ARDL) استفاده شد. برآورد مدل با استفاده از داده های دوره زمانی 93-1340 نشان داد که محصولات برنج، جو، گندم و ذرت، به ترتیب، بیشترین سرعت تعدیل را در واکنش به هر گونه تکانه (شوک) و انحراف از حالت تعادلی بلندمدت خود دارند؛ همچنین، از لحاظ تأثیرگذاری غلظت دی اکسید کربن (CO 2 )، ذرت بیشترین افزایش تولید و برنج کمترین تأثیرپذیری مثبت را به ازای یک درصد افزایش دی اکسید کربن بیشتر خواهند داشت. از بررسی مجموع نتایج می توان دریافت که تاکنون اثر منفی معنی دار از تغییر اقلیم بر تولید غلات کشور چه در کوتاه مدت و چه در بلندمدت مشاهده نشده و هرچند، در طول نیم قرن گذشته، تاثیرات منفی تغییر اقلیم با اتکای بیشتر بر بهره برداری از منابع پایه آب و خاک جبران شده است، تداوم این وضعیت برای آینده امکان پذیر نیست. بنابراین، «بهره گیری از فناوری های پیشرفته» و «ترویج کشاورزی هوشمند نسبت به اقلیم» را می توان راهکارهایی مناسب برای جلوگیری از وقوع پیامدهای فاجعه بار تغییر اقلیم در بخش کشاورزی دانست.
اثرات تحول سنی لندفرم ها بر دینامیک کربن پدوسفر (مطالعه موردی: دامنه های آلاداغ- شمال شرقی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
85 - 100
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش فاکتورهای مؤثر بر انتشار دی اکسید کربن و نسبت معدنی شدن در 12 مخروط افکنه در دامنه های جنوبی آلاداغ با سنین نسبی جدید، میانه و قدیمی اندازه گیری شد. گسترش فرسایش گالی در مخروط افکنه های قدیمی تر منجر به انتقال حجم وسیعی از لایه های سطحی غنی از کربن آلی و لایه های عمقی خاک شده است. این رخداد با تقویت شکستن خاکدانه ها و کمپلکس های معدنی-آلی، افزایش حساسیت کربن آلی خاک نسبت به معدنی شدن میکروبی را به دنبال داشته است. درحالی که مخروط افکنه های جوان در مقایسه با مخروط های فعال و قدیمی تر محیط نسبتاً پایدارتری را به معرض نمایش گذاشته اند. شکل گیری این مخروط ها در قاعده مخروط افکنه های قدیمی منجر به افزایش تجمع رسوبات ریزدانه، کاتیون های قابل تبادل و کربن آلی حمل شده از سطوح مخروط های قدیمی شده است. از سوی دیگر، ظرفیت جابجایی کمتر فرایندهای فرسایشی در این محیط ها با توجه به موقعیت قرارگیری شان، محیطی پایدار برای ترکیب ذرات ناپایدار کربن آلی با رسوبات ریزدانه و کاتیون های قابل تبادل فراهم می آورد. این مکانیزم منجر به افزایش پایداری خاکدانه ها در این محیط ها شده که به نوبه خود حساسیت پذیری کربن آلی نسبت به تنفس میکروبی را کاهش می دهد؛ بنابراین علی رغم اینکه مؤلفه های ناپایدار کربن آلی و متعاقباً تنفس میکروبی در این محیط ها نسبت به سایر مخروط ها بسیار زیاد بوده است، نرخ معدنی شدن به دلیل حفاظت کربن آلی خاک بسیار پائین تر از سایر لندفرم ها بوده است. تفاوت های ژئومورفولوژیک مخروط افکنه هایی با سنین مختلف منجر می شود این لندفرم ها شرایط ناپایداری را در نرخ تبادل کربن از پدوسفر به اتمسفر به نمایش بگذارند.
تغییرپذیری پهنای کمربند گرمسیری نیمکره شمالی در عرض های میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
۱۷۶-۱۵۵
گسترش قطب سوی کمربندگرمسیری را در اثر تغییرات آب و هوایی ناشی از فعالیت های انسانی، به ویژه افزایش گازهای گلخانه ای و تغییر کاربری اراضی زمین می دانند. تغییرپذیری پهنای کمربند گرمسیری به عرض های جغرافیایی بالاتر حاکی از گسترش منطقه خشک نیمه گرمسیری است که این امر حاکی از افزایش فراوانی خشکسالی در هر نیمکره است. به منظور تغییرپذیری پهنای کمربند گرمسیری نیمکره شمالی در عرض های میانه از شاخص های کسر بارش از تبخیر، مؤلفه مداری بردار باد، تابع جریان نصف النهاری، دمای سطح وردایست، تابش موج بلند خروجی زمین و فشار سطح زمین استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد، گسترش عرض جغرافیایی کمربندگرمسیری با تابع جریان نصف النهاری به سمت عرض های جغرافیایی بالاتر با 1 تا 3 درجه عرض جغرافیایی و تاثیر فرونشینی گردش هدلی افزایش دامنه تبخیر از بارش را نشان داده است که کسر بارش از تبخیر 1 تا 3 درجه عرض جغرافیایی افزایش داشته است. جت جنب حاره در حرکت شاخه های فوقانی وردسپهر از گردش هدلی با 2 تا 4 درجه عرض جغرافیایی افزایش داشته است که می تواند بر سامانه های رطوبت زای گذری و همچنین بر میزان بارشها اثر منفی داش ته باش د. گسترش قطب سوی کمربند گرمسیری که پیامدی از دگرگونی و مخاطرات آب و هوایی به شمار می ر ود، جا به جایی مکانی قطب سوی رودباد جنب حاره ای را در پی خواهد داشت و در نتیجه کمربندهای خشک جنب حاره ای به سمت قطب را ارائه می کنند؛ و همچنین تابش موج بلند خروجی زمین 1 تا 2 درجه عرض جغرافیایی افزایش یافته و دلیلی بر افزایش گرما در وردسپهر فوقانی گردیده است و این باعث افزایش خشکی و کاهش خفیف ابر در وردسپهر فوقانی شده است و همچنین باعث گسترش کمربند گرمسیری به سمت عرض های جغرافیایی بالاتر شده است. به طور کلی، یافته های پژوهش نشان داد که اکثر شاخص های کمربند گرمسیری از سال 1979 روند افزایشی داشته است.
بررسی اثر تغییر اقلیم بر گردشگری آینده استان لرستان با استفاده از شاخص TCI و سناریوهای واداشت تابشی
منبع:
اکولوژی سرزمین سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
27 - 37
گفته می شود که تغییر اقلیم تأثیر نامطلوبی بر صنعت گردشگری خواهد داشت چراکه اقلیم از متغیرهای اساسی گردشگری محسوب می شود. در این پژوهش به منظور بررسی اثر تغییر اقلیم بر وضعیت آینده (2020-2050) اقلیم گردشگری استان لرستان از دو سناریوی واداشت تابشیRCP2/6 و RCP8/5 و شاخص اقلیم گردشگری TCI استفاده گردید. بدین منظور داده های هر دو سناریو از درگاه ESGF دریافت گردید. پس از ریزمقیاس نمایی داده ها با استفاده از مدل ریزگردانی LARS-WG6، اعتبار آن ها نسبت به ایستگاه های زمینی به صورت ماهانه در دوره پایه موردبررسی قرار گرفت، سپس برای بررسی اقلیم گردشگری آتی در قالب ماهانه میانگین ماهانه پارامترها محاسبه و به شاخص TCI فراخوانده شدند. جهت بررسی روند تغییرات پارامترهای اقلیمی پارامترهای مورداستفاده در شاخص TCI از آزمون ناپارامتریک من-کندال استفاده گردید. نتایج نشان داد که در دوره آتی در ایستگاه بروجرد و خرم آباد در 7 ماه و در ایستگاه بروجرد در 8 ماه از سال تغییرات کیفی در سطح شاخص TCI نسبت به دوره پایه حادث شده است. در دوره آتی تحت هر دو سناریو به طورکلی شاهد کاهش کیفی اقلیم گردشگری در ایستگاه الیگودرز، افزایش کیفی در ایستگاه بروجرد و تضاد افت و بهبود TCI در هر دو سناریو در ایستگاه بروجرد خواهیم بود. در پارامترهای دما، ساعات آفتابی و سرعت باد تحت هر دو سناریو شاهد جهش مثبت در این پارامترها خواهیم بود ولی این روند افزایشی فاقد معناداری است. در پارامتر بارش و رطوبت نیز اغلب شاهد کاهش بارش برای زمستان خواهیم بود که از این منظر عاملی مثبت در اقلیم گردشگری ایستگاه ها محسوب می شود ولی افزایش بارش و رطوبت در تابستان به خصوص در RCP2/6 عاملی منفی در اقلیم گردشگری آتی ایستگاه ها تلقی می شود. با توجه به افزایش دما و ساعات آفتابی در دوره آتی و وفور منابع آبی استان سرمایه گذاری در زیرساخت تفریحات آبی و بهره برداری از فعالیت های توریستی مرتبط با آب نه تنها باعث بهره برداری از ظرفیت مسافران استان های هم جوار مانند خوزستان در فصول گرم می شود بلکه می تواند در ترکیب با افزایش های دمایی و ساعات آفتابی جذابیت سفر و بهره برداری در این بخش از فعالیت های گردشگری را افزایش دهد.
برجسته سازی اخبار اقلیمی در مطبوعات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
199 - 223
رسانه ها به کمک تکنیک های برجسته سازی، میزان اهمیت یک مسئله و اینکه افکار عمومی و سیاستمداران باید به چه موضوعاتی بیندیشند را تعیین می کنند. پژوهش های علمی بسیاری درباره ی نحوه پوشش اخبار اقلیمی در رسانه های مختلف کشورهای دیگر صورت گرفته اما در ایران به عنوان یکی از ۱۰ کشور نخست انتشاردهنده گازهای گلخانه ای که به دلیل موقعیت جغرافیایی خود جزء کشورهای آسیب پذیر جهان در برابر تغییر اقلیم نیز است چنین پژوهش هایی به ندرت انجام شده و این پژوهش یکی از اولین مطالعات علمی جهت فهم دقیق این مسئله است که تغییرات آب وهوایی چگونه و به چه میزان در روزنامه های ایران برجسته شده اند. برای رسیدن به این هدف، از نظریه برجسته سازی و روش تحلیل محتوای کمّی استفاده شد و با مرور ۱۵ روزنامه شناخته شده ایران طی دو هفته خبری قبل تا دو هفته خبری بعد از برگزاری نشست های تغییر اقلیم بُن ۲۰۱۷، پاریس ۲۰۱۵، کپنهاگ ۲۰۰۹ و مونترال ۲۰۰۵ ، ۳۹۰۵ مطلب زیست محیطی سرشماری شد که ۳۸۸ مطلب آن درباره تغییر اقلیم بود. یافته های این پژوهش نشان داد که مطبوعات ایران در برجسته سازی تغییر اقلیم عملکرد ضعیفی داشته اند و تنها ۹/۹ درصد از مطالب زیست محیطی مربوط به تغییر اقلیم بوده است. میزان پوشش خبری نشست ها از کپنهاگ تا بن کاهش یافته بود و این نشان می دهد که با افزایش گرمایش جهانی و پیامدهای آن، توجه مطبوعات ایران به این موضوع کاهش یافته است. همچنین، دیدگاه سیاسی روزنامه ها در نحوه برجسته سازی اخبار اقلیمی تأثیرگذار ارزیابی شد و تفاوت معناداری در نحوه پوشش اخبار اقلیمی بین روزنامه ها وجود داشت.
تحلیلی بر اثرات تغییر اقلیم بر فعالیت های نظامی در استان اصفهان بر مبنای شاخص میسنارد و سناریوهای آینده پژوهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۱
5 - 26
نظر به رابطه تنگاتنگ امور نظامی و تغییرات اقلیمی، سازمان های نظامی، ضروری است تا در برنامه ریزی ها و طراحی آینده خویش پتانسیل تأثیرات تغییر اقلیم را در این ارتباط مدنظر قرار دهند. در این پژوهش به منظور بررسی اثرات تغییر اقلیم بر فعالیت های نظامی در استان اصفهان، از داده شبیه سازی شده برونداد مدل جفت شده hadGEM2-ES از سری مدل های CMIP5، بر اساس سناریوهای واداشت تابشی RCP 8.5 (بدبینانه) و RCP 4.5 (خوش بینانه) استفاده شده است. همچنین با استفاده از شاخص اقلیم بیوکلیمایی میسنارد(ET) و همچنین با استفاده از نرم افزار GIS در درون یابی، تعمیم داده های نقطه ای به پهنه ای و ترکیب نقشه ها، زمان ها و مکان های مساعد جهت فعالیت نظامی برحسب فیزیولوژی بدن در استان اصفهان طی دوره آماری 20 ساله (2019-1999م) و برای دوره آینده (2059-2040م) مشخص شده است. تحلیل داده ها نشان داد که ماه سپتامبر بیشتر سطح استان در شرایط بهینه جهت فعالیت نظامی می باشد که میزان آن در دوره پایه بیشتر از دو سناریو بدبینانه و خوش بینانه است. بر اساس نتایج به دست آمده در فصل تابستان مناطق مرتفع و در فصل بهار مناطق کم ارتفاع استان جهت امور نظامی بهینه انتخاب شده است و در فصل زمستان و پاییز (نوامبر و دسامبر) شرایط سرد حاکم است که با توجه به داده به دست آمده از میزان شاخص میسنارد در سناریو بدبینانه به سمت کرانه پایین طبقه سرد تمایل دارد.
مروری بر نقشه دانش مطالعات دعاشناسی با تاکید بر نقش دعای باران در مقابله با تغییر اقلیم
منبع:
دعاپژوهی سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
68 - 81
حوزه های تخصصی:
دعای باران و مراسم مشابه از دیرباز در فرهنگ مناطق خشک و نیمه خشک رایج بوده؛ با این وجود کمتر مورد مطالعه علمی قرار گرفته است. هدف از این مقاله بررسی دعای باران در چهارچوب مطالعات جهانی دعاشناسی است. به این منظور ابتدا ادبیات مطالعات دعاشناسی شناسایی و فراداده های مناسب از سامانه اسکوپوس طی سه مرحله استخراج شد. در مرحله اول و دوم با استفاده از نرم افزار وی او اس ویوور نقشه های شبکه هم نویسندگی و هم رخدادی کلمات کلیدی برای مقالات علمی و مروری نمایه شده از سال 2000 تا 2021 ترسیم شد. در مرحله سوم، مقالات منتشرشده در موضوع دعای باران (12 مقاله)، جستجو و مورد مطالعه قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مطالعات دعاشناسی در ابتدای هزاره سوم شاهد رشد فزاینده است. شبکه های علمی متعددی (160 خوشه) در این زمینه فعالیت دارند که بزرگ ترین آنها مشتمل بر 24 نویسنده است. شبکه هم رخدادی کلمات کلیدی آشکار کرد که مطالعات دعاشناسی در پنج خوشه متفاوت شامل روان شناسی، علوم اجتماعی، پزشکی، روان درمانی و استرس و افسردگی متمرکز است. در نهایت، پیشنهاد می گردد که دانش بومی مستتر در مراسم دعای باران با دانش نوین ترکیب شده و برای افزایش تاب آوری جوامع محلی در مقابله با پیامدهای تغییر اقلیم نظیر خشک سالی تعریف و اجرا شود.
آینده نگری کشت نخل خرما در مناطق خشک و فراخشک جنوب شرقی ایران براساس سناریوهای تغییر اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
31 - 44
حوزه های تخصصی:
نخل خرما یک محصول مهم تجاری در بسیاری از کشورها از جمله ایران می باشند. درک شرایط اقلیم احتمالی آینده، تصمیم گیران را قادر به تبیین استراتژی های مناسب برای مدیریت تغییرات می سازد. در بررسی حاضر، شرایط اقلیمی و نیاز آبی نخل خرما در مناطق خشک جنوب شرقی ایران تحت شرایط اقلیم احتمالی آینده شبیه سازی شده است. برای این منظور، از مدل شبیه سازی تصادفی هوا (LARS-WG) برای تولید سناریوهای اقلیمی در مقیاس محلی بر پایه مدل های اقلیمی جهانی برای ارزیابی اثرات تغییر اقلیم آینده استفاده شده است. پیش بینی ها برای دوره دوره زمانی آینده نزدیک(2040-2021) و آینده دور (2080-2061) بر پایه داده های مشاهداتی ایستگاه های هواشناسی سراوان و ایرانشهر در دوره پایه 2010-1987 صورت گرفته است. نیاز آبی نخل خرما نیز از طریق برنامه کامپیوتری CROPWAT 8.0 برای دوره های مدنظر بر پایه داده های اقلیمی شبیه سازی شده تعیین گردیده است. نتایج حاصل از شبیه سازی های اقلیم، کاهش کیفیت اقلیم بهینه نخل خرما را در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد. بدین مفهوم که افزایش پیش بینی شده مقدار بارش قادر به جبران کسری تبخیر و تعرق ناشی از افزایش پیش بینی شده دما نخواهد بود و این شرایط نیاز آبی محصول را افزایش می دهد. اما در سوی دیگر، تغییر رژیم بارش (زمان دریافت) و رویدادهای حدی آب و هوا اثرات منفی بر کشت نخل خرما در جنوب شرقی ایران خواهد داشت. نتایج این بررسی می تواند سهم قابل توجهی در اتخاذ سیاست های آینده نگرانه دولت ها برای رویارویی با اثرات و چالش های تغییر اقلیم بر روی بخش کشاورزی ایفا نماید.
تغییر اقلیم، تغییر جهان بینی: دگرگونی های عقیدتی در چشم انداز هولوسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرایط اقلیمی، وضعیت محیطی هر منطقه را شکل می دهد، چیزی که سیستم معیشتی جوامع به آن بستگی دارد و نظام اعتقادی بر پایه آن استوار شده است. بنابراین، هر نوسانی در اقلیم نه تنها قادر است شیوه زندگی انسان ها را تغییر دهد، بلکه بر جهان بینی و معنویات ایشان نیز تأثیر می گذارد. دگرگشت فرهنگی انسان در دوازده هزار سال گذشته با رویدادهای اقلیمی ناگهانی و شدیدی همراه بوده است. این رویدادها بسیاری از دگرگونی های عقیدتی را رقم زده اند. در حقیقت، از آیین های اولیه تا ادیان پیشرفته، همه به نوعی در پیوند با اقلیم بوده اند و ارتباط محکمی با شرایط زیست محیطی داشته اند. در دوران پیشاتمدن، یک دگرگونی عقیدتی در گذار از دریاس جوان به هولوسن اولیه رخ داده که به تدریج تا هولوسن میانی توسعه یافته است. در هزاره چهارم ق.م با ظهور شهرنشینی، تشکیل حکومت های اولیه کاهن-شاهی و طبقاتی شدن جامعه، پرستش پدیده های طبیعت به پرستش خدایان تبدیل شد. ادیان بزرگ امروزی که از هزاره دوم ق.م به بعد پا به عرصه گذاشته اند، دو گروه کلی را تشکیل می دهند که برحسب نوع اقلیم و محیطِ خاستگاهشان، ماهیت هایی کاملاً مجزا دارند. ادیان چندخدایی هندی متعلق به دهقانان مناطق مرطوب و جنگلی و ادیان یکتاپرستی ابراهیمی متعلق به کوچرو-گله داران مناطق خشک و بیابانی بودند. در این مقاله، ارتباط اقلیم و جهان بینی در مسیر دگرگشت فرهنگی انسان از عصر نوسنگی تا عصر جدید بررسی می شود. هدف اصلی، در واقع، آگاهی بخشی درباره رسالت مهم پیشوایان مذهبی در تغییر، اصلاح و تعدیل مؤثر احکام دینی در راستای برنامه های تاب آوری، سازگاری و کاهش تغییر اقلیم کنونی زمین است. این امر همچنین می تواند به میزان قابل توجهی از تهدیدات و مخاطرات احتمالی اجتماعی-سیاسی داخلی کشورهای درحال توسعه و بیشتر درگیر با تبعات اقلیمی گرمایش زمین بکاهد.
پایش تغییرات زمانی-مکانی بیابان زایی در حوضه گاوخونی بر مبنای معیار های اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی نظمی در وضعیت بارندگی ها، خشکسالی ها و بیابانزایی در مناطق مختلف کره خاکی در ارتباط با تغییرات اقلیمی می باشد. از آنجایی که پدیده بیابانزایی به عنوان یکی از بارزترین وجوه تخریب منابع طبیعی در جهان مطرح شده است، در این پژوهش بررسی تغییرات فضایی- زمانی وضعیت بیابانزایی حوضه گاوخونی در طی 6 دهه از سال 1961 تا 2020 با بهره گیری از معیار اقلیمی مدل تعیین شدت بیابانزایی IMDPA تعیین شد. با توجه به نتایج این تحقیق مشخص گردید که دهه اول با میانگین 3.17 شدیدترین و دهه چهارم با 2.22 کمترین شدت بیابانزایی را تجربه نموده و دهه آخر نیز با نمره 2.36 در کلاس بیابانزایی متوسط قرار دارد. یافته های این تحقیق نشان دادند که اگرچه روند تغییرپذیری بیابانزایی بر مبنای میانگین دهه ای در حال کاهش می باشد، اما واقعیت منطقه گویای این است که در دو دهه اخیر بیشینه مساحت حوضه در کلاس بیابانزایی شدید قرار داشته که این هشداری در خصوص آسیب پذیری حوضه نسبت به پدیده بیابانزایی می باشد. از خروجیهای این تحقیق مشخص شد که از میان 3 شاخص معیار اقلیمی، بیشترین امتیاز با میانگین کلی 3.6 در خصوص شاخص ترانسو تجربه شده و سایر شاخص ها در رتبه های بعدی قرار دارند. با توجه به نقشه پهنه بندی شدت بیابانزایی حوضه گاوخونی آشکار گردید که نواحی مرکزی و شرقی از ریسک بالاتر و نواحی شمال غربی و جنوب شرقی ریسک کمتری داشته اند. در این تحقیق به منظور اعتبارسنجی مدل اقلیمی از شاخص NDVI استفاده گردید. تغییرپذیری این شاخص در طی زمان موید افزایش اراضی بایر و کاهش مساحت نواحی آبی و پوشش گیاهی می باشد. بنابراین می توان ملاحظه کرد که خروجیهای دو شاخص NDVI و معیار اقلیمی، یافته های یکدیگر را تایید می نمایند. چنانچه نتایج سایر پژوهش های پیشین نشان می دهند، پیامد گرمایش جهانی منجر به افزایش دما - تبخیر و کاهش بارش در نواحی خشک خواهد گردید. پس با توجه به قرارگیری حوضه گاوخونی در یک ناحیه خشک، انتظار پیامد تغییرات آب و هوایی بر تشدید این مخاطره طبیعی مسئله ای دور از ذهن نخواهد بود.
رویکردی حقوقی به تغییر اقلیم با تأکید بر الگوی همگرایی فناورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق فناوری های نوین دوره چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
149 - 162
حوزه های تخصصی:
اساس حیات بشری در زیست کرهٔ مسکون تعادل در چرخهٔ سه گانهٔ آب، غذا و انرژی است که، در صورت خلل در این چرخه، حیات دچار مشکل می شود. همچنین، بهره مندی و بهره برداری منصفانه از زمین و منابع طبیعی بر این مهم افزوده می شود. حال این که، براثر بهره برداری های نادرست انسانی و مصنوعی، وقایع جبران ناپذیری پدید می آیند که در ناکامی چرخهٔ حیاتی بشری تأثیر بسزایی دارند. از جملهٔ این وقایع می توان به تغییرات اقلیمی اشاره کرد که بحران های زیست محیطی نامحدودی بر جای می گذارند. این مهم مسئلهٔ حاشیه ای نیست، بلکه مسئلهٔ روز جهانی و زیست کره محسوب می شود. در این پژوهش، سعی بر آن است، با برشمردن وقایع و مصائب پیش رو، خلأهای ابزاری در حوزهٔ مسئولیت و ضرورت همکارهای بین المللی در پرتو دیپلماسی واکاوی شود. این پژوهش درپی پاسخ به این پرسش است که تحقق الگوی همگرایی اقلیمی در روابط دوسویهٔ خود با چرخهٔ سه گانه (انرژی، غذا و آب) چگونه محقق می شود؟ بر این اساس، اهمیت موضوع تغییرات اقلیمی و اثر مستقیم و غیرمستقیم آن در ابعاد حیاتی بشر ما را بر این داشت تا نگاهی به این موضوع داشته باشیم.
ارزیابی اثر تغییر اقلیم بر برنامه ریزی تخصیص بهینه منابع آب در استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
157 - 172
حوزه های تخصصی:
کاهش نزولات جوی در پی تغییر شرایط اقلیمی در سال های اخیر اثرات نامطلوبی بر بخش های مختلف به خصوص منابع آب استان گذاشته است. مدیریت این شرایط نیازمند شناخت دو بعد رفتار اقلیمی و تخصیص بهینه و کارآمد منابع آب در بخش های مهم و آب بر مانند کشاورزی است. در این پژوهش ابتدا به شناخت رفتار اقلیمی و پیش یابی تغییرات اقلیمی با نگرش ارزیابی دوره های خشک در دهه میانی بر اساس سناریوی انتشار(RCP4.5) و مدل (HadGEM2-ES) برای پهنه های استان پرداخته شد. پهنه های خطرپذیر در برابر نوسانات اقلیمی شناسایی شدند. در ادامه برای کنترل و تخصیص بهینه منابع آب حوضه آبریز در استان با استفاده از روش برنامه ریزی سازشی(CP) ابتدا معیارهای تخصیص استخراج و وزن دهی شدند و نهایتاً تحلیل حساسیت به نوسانات اقلیمی انجام شد. سهم هر منطقه از موجودیت آب های سطحی تخصیص داده شد. نتایج نشان داد که با لحاظ نمودن وضعیت اقلیمی و تحلیل حساسیت پذیری مدل از متوسط 12 میلیارد متر مکعب ذخیره سطحی، مناطقی مانند یاسوج و سی سخت با افزایش طول دوره های خشک در آینده حساسیت پذیری بیشتری از خود نشان می دهند و در مقادیر تخصیص بهینه نهایی سهم بیشتری را به خود اختصاص می دهند(به ترتیب 33 و 19 درصد). در مقابل مناطق گرم و خشک مانند باشت، چرام و گچساران بدلیل حساسیت پذیری کمتر به ترتیب با 6، 7 و 10 درصد کمترین سهم اختصاصی را دریافت کردند.
پیش نمایی تغییرات بارش های آتی حوضه های آبخیز تأمین کننده آب شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
151 - 180
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناخت اثر تغییر اقلیم بر مقدار بارش حوضه های آبخیز تأمین کننده آب شهر تهران در افق 2025-2050 تحت سناریوهای پروژه CMIP6 است. بنابراین، نخست تغییرات روند بارش در دوره پایه با بکارگیری داده های بارش 33 ایستگاه همدیدی و بارانسجی حوضه مطالعاتی برای بازه زمانی 1989-2019 ارزیابی شد. سپس این تغییرات در افق آینده نزدیک بر مبنای برونداد 4 مدل CanESM5، CNRM-CM6-1، MIROC6 و MRI-ESM2-0 و تحت دو سناریوی SSP2-4.5 و SSP5-8.5 پیش نمایی گردید. با توجه به بزرگ مقیاس بودن مدل های گردش کلی جو از دو روش تصحیح اُریبی مقیاس گذاری خطی (LS) و نگاشت توزیع (DM) برای ریزگردانی GCMهای منتخب استفاده شد که در نهایت روش DM براساس مقادیر به دست آمده از معیارهای اعتبارسنجی مدل ها، به دلیل دقت بالاتر، برای تولید سناریوهای اقلیمی انتخاب گردید. نتایج آزمون های روند نشان داد که در دوره مشاهداتی، بخش قابل توجهی از حوضه مورد مطالعه در فصل پاییز روند افزایشی بارش (با سطوح اطمینان 95/0 و 99/0) و در زمستان روند کاهشی بارش را تجربه می کند، اما در بهار مناطق شرقی و شمال-شرقی روند کاهشی و مناطق شمال و شمال غرب روند افزایشی بارش را نشان می دهند. مطابق خروجی مدل های GCM، بارش در بهار تحت سناریوی SSP2-4.5، در تمام ایستگاه ها افزایش و مطابق SSP5-8.5 در 17 ایستگاه کاهش خواهد یافت. تغییرات بارش تابستانه، در چشم انداز حال و آینده قابل توجه نیست و در زمستان و پاییز تا حدودی منطبق بر تغییرات دوره مشاهداتی است. بدین ترتیب که در زمستان، بارش برمبنای هر دو سناریو کمتر از شرایط کنونی و در پاییز تحت سناریوی SSP5-8.5 بیشتر خواهد بود. اثر تغییر اقلیم بر حجم آب حوضه ها نیز نشان داد که بیشترین حجم آب در شرایط فعلی مربوط به زیرحوضه ی کرج است که طی دوره 2025-2050، در مدل CNRM-CM6-1 مطابق سناریویSSP2-4.5، 8/9 درصد افزایش و در مدل های MIROC6 و MRI-ESM2-0 و CanESM5 به ترتیب به میزان 3/5، 3/6 و 6/59 درصد کاهش می یابد.
تاثیر پارامترهای اقلیمی بر توزیع پوشش گیاهی در ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر پارامترهای اقلیمی بر توزیع پوشش گیاهی در ایران مرکزی با استفاده از شاخص NDVI می باشد. برای شناخت پراکنش و توزیع پوشش گیاهی از روش های نوین ناحیه بندی PCA، خوشه بندی و روابط مکانی استفاده شد. بدین منظور دو متغیر اقلیمی (میانگین دما و رطوبت نسبی) از داده های هشت ایستگاه سینوپتیک در بازه زمانی آماری (1986-2018) انتخاب گردید. متناسب با فاصله های ایستگاه ها و تغییرات مکانی شاخص NDVI، شبکه ای به ابعاد 15*15 کیلومتر بر روی ایران مرکزی گسترانده شد. در این بررسی برای اطلاع از روند تغییرات شاخص NDVI از آزمون من-کندال به وسیله نرم افزار (MINITAB) استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد که میزان پراکنش پوشش گیاهی در ایران مرکزی با استفاده از شاخص NDVI بین 2/0- تا 64/0+ است. همچنین توزیع و تراکم پوشش گیاهی دارای رشد کمتر از یک درصد می باشد. نتایج این بررسی نشان می دهد متغیر اقلیمی دما بیشترین تأثیر را بر توزیع و تراکم پوشش گیاهی در ایران مرکزی دارد. بررسی توزیع و تراکم پوشش گیاهی ایران مرکزی با استفاده از روش PCA نشان داد که توزیع و تراکم پوشش گیاهی ایران مرکزی متاثر از هشت عامل است که عامل اول و دوم به تنهایی 56/81 درصد رفتار پوشش گیاهی را در ایران مرکزی تبیین می نمایند. درنهایت با انجام تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و با روش ادغام وارد بر روی ماتریس نمرات عامل ها، سه ناحیه توزیع و پراکنش پوشش گیاهی نامنظم، متوسط و یکنواخت در ایران مرکزی شناسایی و نمایش داده شدند.
بررسی روند تغییرات سطح پوشش برف منطقه تخت سلیمان با استفاده از تصاویر ماهواره های لندست در سامانه گوگل ارث انجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
۱۹۴-۱۷۹
حوزه های تخصصی:
یخچال ها از جمله منابع آبی مهم در جهان بوده که بشدت تحت تاثیر گرمایش جهانی و تغییر اقلیم واقع شده اند. این مقاله به بررسی اثرات اقلیم بر تغییرات سطح پوشش برف و یخ منطقه تخت سلیمان واقع در استان مازندران در طی سه دهه گذشته با استفاده از سنجش از راه دور پرداخته شده است. به همین منظور، تصاویر مربوط به ماه ژوئن میلادی ماهواره های لندست-5 و 8 در بازه زمانی 1990 تا 2021 و همچنین داده های محصول دمای هوای سنجنده ERA5 در پلتفرم گوگل ارث انجین پردازش شد تا میزان دما و سطح پوشش برف و دمای هوای منطقه مورد بررسی مورد محاسبه و بررسی قرار گیرد. در این پژوهش به منظور تشخیص سطوح پوشیده از برف و یخ، از شاخص NDSI (شاخص سطح نرمال شده پوشش برف) و برای ارزیابی روند داده ها از ضریب کاپا و آزمون من-کندال استفاده گردید. نتایج صحت کلی و ضریب کاپا در سامانه گوگل ارث انجین نشان از صحت کلی 94 درصد و ضریب کاپا 89 درصد در سال 2021 دارد که نشان از مطابقت بالای این روش با داده های واقعی است. نتایج بدست آمده در این تحقیق در طی بازه زمانی مورد بررسی نشان دهنده افزایش حدودا 1.5 درجه ای دما در طول سه دهه گذشته در سطح معنی داری 95 درصد می باشد. نتایج نشان می دهد که سطح پوشش برف و یخ یخچال های تخت سلیمان در ماه ژونن ( خرداد) از مقدار 127 کیلومترمربع در سال 1990 با کاهش 80 درصدی به 22 کیلومترمربع در سال 2021 رسیده است. روند تغییرات سطح پوشش برف ماه ژوئن نیز با آزمون من-کندال بررسی شد که نشان دهنده روند منفی معنادار در سطح معنی داری بین 80 تا 90 درصد می باشد. به طور کلی این نتایج نشان دهنده افزایش دما و کاهش سطح برف و یخ این منطقه در طی دوره آماری مورد مطالعه می باشد و ادامه روند زوال تدریجی یخچال های این منطقه در آینده، تهدیدی جدی برای منبع آب پایین دست و محیط زیست اطراف آنها می باشد.
بکارگیری فناوری های کشاورزی اقلیم هوشمند در مزارع گندم؛ طراحی مدل قصد رفتاری با رویکرد بیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
۱۲۴-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
تغییر اقلیم در ایران باعث کاهش بارندگی، افزایش درجه حرارت و خشکسالی های مستمر گردیده است. تولید کشاورزی در ایران متاثر از تغییر اقلیم با کاهش میزان تولید محصولاتی مانند گندم مواجه شده است. با توجه به سیاست دولت در خودکفایی تولید گندم و ایجاد امنیت غذایی پایدار استفاده از فناوری های کشاورزی اقلیم هوشمند برای مقابله با اثرات تغییر اقلیم ضرورت دارد. هدف این مطالعه طراحی الگوی رفتاری بکارگیری فناوری های کشاورزی اقلیم هوشمند با تاکید روی انگیزه می باشد. روش این پژوهش کمی، از نظر هدف کاربردی و داده های تحقیق از طریق پرسشنامه جمع آوری گردیده است. برای آزمون مدل و فرضیه ها از مدل سازی معادلات ساختاری بیزی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش 800 گندمکار شهرستان نظرآباد استان البرز می باشد. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 260 نفر و روش نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ای با انتساب متناسب تعیین شد. نتایج نشان داد هنجارهای شخصی(0/453)، هنجارهای ذهنی(0/221) و کنترل رفتاری درک شده(0/185) بترتیب موثرترین متغیرها بر قصد بکارگیری فناوری های کشاورزی اقلیم هوشمند می باشند. گویه استفاده از کشاورزی حفاظتی در سال آینده در قصد بکارگیری فناوری های کشاورزی اقلیم هوشمند، گویه استفاده از این فناوری ها بدلیل تاثیر افراد فامیل در هنجارهای ذهنی، گویه احساس بهتر و موثرتر بودن در استفاده از این فناوری ها در هنجارهای شخصی و گویه دسترسی به آموزشهای مربوط به فناوری های کشاورزی اقلیم هوشمند در کنترل رفتاری درک شده، بیشترین تاثیر را روی رفتار بکارگیری فناوری های کشاورزی اقلیم هوشمند دارند.
نگرش روستاییان نسبت به تغییر پذیری اقلیم و و راهکارهای سازگاری با آن (مورد: روستائیان هیرمند)(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: دانش و درک صحیح کشاورزان و بومیان یک منطقه از تغییر اقلیم و پیامدهای آن کمک شایانی به اتخاذ رویکردها و استراتژی های سازگاری با تغییر اقلیم خواهد نمود. هدف پژوهش: هدف تحقیق حاضر ارزیابی میزان آگاهی کشاورزان نسبت به تغییرپذیری اقلیم و پیامدها و راهکارهای سازگاری با آن در شهرستان هیرمند است. روش شناسی تحقیق: این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق، شامل16 روستای بالای 20 بهره بردار کشاورزی (1034 خانوار) است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 363 خانوار کشاورز به عنوان نمونه انتخاب شد و طیف گسترده ای از شاخص ها با ابعاد آگاهی از تغییرپذیری اقلیم، اثرات منفی تغییرپذیری اقلیم و استراتژی های سازگار با تغییرات اقلیمی موردبررسی قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی اسپیرمن و T تک نمونه ای در نرم افزار SPSS استفاده گردیده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: منطقه موردمطالعه شامل نواحی روستایی شهرستان هیرمند در شمال استان سیستان و بلوچستان و از توابع منطقه سیستان است. یافته ها و بحث: متن یافته های پژوهش مؤید آن است که، کشاورزان منطقه نسبت به تغییرپذیری اقلیم آگاه بوده و بارها اثرات منفی آن را تجربه کرده اند. از دیدگاه پاسخ دهندگان گرایش یافتن ساکنین منطقه به شغل های کاذب از پیامدهای منفی اثرات تغییر اقلیم است که نسبت به آن کشاورزان هم نظر بودند. برخلاف آگاهی آن ها نسبت به راهکارهای سازگار با تغییر اقلیم؛ ولی معیشت ساکنین این مناطق هنوز وابسته به کشاورزی آبی است و به هیچ عنوان از کشت مبنی بر سازگاری با محیط فراخشک و سازگار با شوری و کم آبی بهره نمی برند. لذا به دلیل نرخ وابستگی بالای آن ها به کشاورزی و همچنین نرخ بالای رشد جمعیت نشان می دهد که از آسیب پذیری بالای برخوردار می باشند. نتایج حاصل از آزمون اسپیرمن نشان داد بین متغیر میزان درآمد ماهیانه کشاورزان و شناخت آن ها نسبت به متغیرها افزایش سازگاری با برابر تغییر اقلیم با ضریب همبستگی 663/0 رابطه معناداری وجود دارد نتایج: ساکنین منطقه هیرمند از آگاهی مناسبی نسبت به راهکارهای سازگار با تغییر اقلیم برخوردار می باشند اما بر اساس مشاهدات صورت گرفته به هیچ عنوان از کشت های مقاوم به کم آب و خشکی و شوری بهره نمی گیرند.
پیش نمایی تغییرات توزیع بارش و دما با استفاده از شبیه سازی اصلاح اریبی شده مدل های اقلیمی گزارش ششم (مطالعه موردی: ایستگاه همدیدی کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش اثرات تغییر اقلیم بر میزان و توزیع بارش و دما در ایستگاه سینوپتیک کرمان بررسی شد. به این منظور خروجی مدل های اقلیمی جهانی گزارش ششم IPCC برای دوره پایه (1965 تا 2014) برای بارش و دما در مقایسه با داده های ایستگاه ارزیابی شد. برای ارزیابی مدل ها از معیارهای خطاسنجی شامل ضریب همبستگی (r)، جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین خطا (ME) و شاخص KGE استفاده شد. سپس بهترین مدل ها برای پیش بینی این دو متغیر در سال های آینده (2051 تا 2100) بر مبنای سناریوهای مختلف اقلیمی (SSP1-2.6، SSP2-4.5، SSP3-7.0 و SSP5-8.5) انتخاب شدند. در نهایت تغییرات توزیع بارش و دما در دوره آینده نسبت به دوره پایه مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج مطالعه حاضر پس از اصلاح اریبی مدل ACCESS-CM2 برای تخمین دما (ME=0 °C، RMSE=1.87 °C، r=1، KGE=0.998) و مدل MRI-ESM2-0 برای تخمین بارش (ME=-0.002 mm/month، RMSE=17 mm/month، r=0.484، KGE=0.468) از دقت بهتری برخوردار هستند. نتایج بررسی روند تغییرات بارش و توزیع آن نشان دهنده عدم معنی داری روند تغییرات (مقادیر P-value بیشتر از 1/0) و عدم معنی داری تغییر میانگین و واریانس بارش (مقادیر P-value کمتر از 05/0) بود و لذا احتمال افزایش وقوع بارش های حدی نمی تواند از نظر آماری قابل انتظار باشد. اما تغییرات روند، میانگین و واریانس دما از نظر آماری معنی دار بوده و احتمال وقوع تنش های گرمایی در آینده افزایش خواهد یافت. افزایش معنی دار دما در آینده می تواند منابع آبی شهر کرمان را از نظر کمی و کیفی تحت تاثیر قرار دهد که این مسئله مستلزم توجه بیشتر سیاست گذاران به مدیریت مناسب منابع آب است.
ارزیابی و تحلیل پیامدهای تغییر اقلیم بر وضعیت تاب آوری فضایی- زیستی کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۰
150 - 180
حوزه های تخصصی:
سرعت خشکسالی در جهان، طی ۱۰ سال اخیر روندی افزایشی داشته، اما تأثیرات آن در ایران و استان خوزستان به مراتب شدیدتر از حد معمول بوده است. از طرفی تشدید بارش و وقوع سیل، بهره برداری از منابع آبی و وقوع فرونشست های فراگیر و پدیده گردوخاک طولانی مدت به عنوان پیامدهای تغییر اقلیم شدیداً بر الگوی سکونت و فعالیت در کلان شهر اهواز تأثیرات منفی گذاشته و ساختار و کارکرد این کلان شهر را در آینده تغییر خواهد داد. بر این مبنا لزوم توجه و کاربست رویکرد تاب آوری و همگام سازی آن با پیامدهای تغییر اقلیم و مشکلات آینده تا حد بسیار زیادی خواهد توانست شهروندان و بافت شهر را در رابطه با بلایای طبیعی مصون و در بلندمدت با شرایط موجود سازگار سازد. هدف این پژوهش، ارزیابی و تحلیل پیامدهای تغییر اقلیم بر وضعیت تاب آوری فضایی-زیستی کلان شهر اهواز است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، از نوع کاربردی است که به روش توصیفی-تحلیلی و بررسی های میدانی و در چارچوب الگوی تحلیلی-موردی انجام گرفته است. جامعه مورد بررسی شامل بلوک آماری و لایه کاربری اراضی وضع موجود شهر، اسناد فرادست شامل طرح جامع و تفصیلی، ک سب ش ده اس ت. برای دستیابی به اهداف تحقیق، ابعاد فضایی-زیستی در 14 شاخص استخراج شد. برای ارزیابی و تحلیل پیامدهای مؤثر بر تاب آوری، از الگوریتم رقابت استعماری در محیط نرم افزار Matlab a2018 استفاده شد. برای فضایی سازی شاخص های مورد مطالعه در سطح بافت شهر اهواز از روش Tracking Analyst Toolsدر فرایند تحلیل شبکه (Network Analyst Tools) استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در شاخص درجه تمرکز یا تفرق جمعیت، بیش از 50 درصد الگوی توزیع جمعیت در سطح محدوده ای برابر با 1585801.6 مترمربع سکونت داشته اند. این در حالی است که الگوی توزیع کاربری های عمده و به صنعتی عمدتاً خوشه ای و پهنه ای بوده است. در ارتباط با شاخص توزیع کاربری های صنعتی نیز 41.7 از سطوح کاربری ها در محدوده تاب آوری زیستی پایین با بالاترین میزان انتشار آلودگی زیستی توزیع شده اند. در ارتباط با اثر کیفیت آب و دسترسی به آب آشامیدنی بالاترین درصد یعنی 61/33 درصد در بازه نامناسب توزیع شده اند. همچنین در ارتباط با اثر عوامل زیستی نیز شیب و شبکه زهکشی بالاترین درصد یعنی 47.00 درصد در شیب متوسط 0.16 توزیع شده اند که خود عامل عدم تاب آوری بهینه شهر در برابر مخاطرات زیستی به ویژه عدم دفع است. جمع بندی معیارهای تاب آوری نشان می دهد که مناطق دو و سه به ترتیب دارای بیشترین مقدار تاب آوری در میان مناطق شهری اهواز است و مناطق پنج و چهار در وضعیت نیمه تاب آور و مناطق یک و شش در وضعیت ضعیف تاب آوری و درنهایت مناطق هشت و هفت در وضعیت بسیار ضعیف به لحاظ شرایط توزیع معیارهای تاب آوری قرار گرفته است.
پیش بینی تأثیرات تغییر اقلیم بر پراکنش ماهی بنی (Mesopotamichthys sharpeyi) در سناریوهای اقلیمی متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآن جاکه تغییر اقلیم یکی از مهم ترین و بزرگ ترین تهدیدها برای طبیعت و تنوع زیستی محسوب می شود و مدیریت و حفاظت گونه ها را دشوار می سازد، پیش بینی و تعیین تأثیرات آن به بیان راهکارهای مناسب حفاظتی و اتخاذ تصمیمات مدیریتی کمک شایانی خواهد کرد. در مطالعه حاضر، تأثیرات تغییر اقلیم بر پراکنش ماهی بنی (Mesopotamichthys sharpeyi) با استفاده از مدل مکسنت (MaxEnt) در محیط نرم افزار R پیش بینی شد. متغیرهای محیطی به کاررفته شامل شیب (Slope)، محدوده سالیانه دما (Temperature Annual Range)، جریان تجمعی (Annual Accumulation)، بارش سالانه (Annual Precipitation)، دمای متوسط سالانه (Annual Mean Temperature) و مساحت حوضه بالادست (Upstream Drainage Area) است. با توجه به نتایج به دست آمده، عملکرد مدل در پیش بینی گونه براساس معیار AUC (Area Under the Curve) عالی (989/0) بود. همچنین دمای متوسط سالیانه و شیب، به ترتیب، مهم ترین متغیرهای محیطی مؤثر در تعیین پراکنش این گونه محسوب می شوند. به علاوه، دامنه پراکنش این گونه در هر دو سناریوی خوش بینانه (RCP 2.6) و بدبینانه (RCP 8.5)، طی 2050 و 2080 میلادی، با کاهش مواجه خواهد شد؛ در نتیجه، به منظور حفاظت از این گونه، لازم است مدیران اقدامات مناسب را در زمینه تعدیل تأثیرات تغییرات اقلیمی و کاهش تهدیدهای ناشی از این تأثیرات، شناسایی و عملی کنند.