مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
ساخت گرایی
حوزه های تخصصی:
ساختار اصل سازمان دهنده ای به شمار میرود که عناصر بنیادینِ متن، در نهایت بر اساس آن تفسیر می شوند؛ بدین ترتیب، منتقدان ادبی همواره بدان توجه کرده اند. بر اساس چنین دیدگاهی، ساختار متن ادبی از متن غیرادبی متمایز شده است. با این همه، به نظر می رسد علی رغم پژوهش هایی که معطوف به ساخت گرایی بوده و اهمیت ساختار کلی شعر در آفرینش اثر ادبی را روشن ساخته است، پژوهش نظام مندی که به تعامل دیالکتیک مولفه ها و ساختار کلی اثر بپردازد، در دست نیست. از این رو در جستار پیش رو کوشیده شده است، با رویکردی تحلیلی توصیفی ضمن استخراج روابط متنوع موجود در بین مولفه های یک ساختار، مبانی نظری پیکره بندی شعر را مطرح کرده و ساختار کلی اثر را از این چشم انداز بررسی کنیم. به همین سبب، با تکیه بر قواعدی مانند توازن تصویری، توازن نحوی، تقابل های دوگانه و انسجام غیرساختاری به خوانش ساخت گرایانه شعر «وسوسه» منوچهر آتشی می پردازیم و عواملی که منتهی به پیکره بندی ویژه ای در ساختار کلی آن شده است را روشن می کنیم. در این پژوهش روشن می شود که شاعر علی رغم آنکه میان هم عصران خود مغفول واقع شده است، با ابداعات فراوانی که با شیوه ی پیکره بندی در زبان شعری خود به کار می گیرد، ساخت ویژه و محکمی را ایجاد می کند که به موجب آن از بسیاری شاعران هم عصر خود متمایز می شود.
مقایسه اثربخشی مشاوره های مسیر شغلی شناختی _ اجتماعی، پردازش اطلاعات شناختی، سازه گرایی و پذیرش و تعهد بر ابعاد سرمایه عاطفی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۲
۱۹۶-۱۷۳
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی روش مشاوره مسیر شغلی شناختی- اجتماعی، پردازش اطلاعات شناختی، ساخت گرایی و مشاوره مبتنی پذیرش و تعهد بر ابعاد سرمایه عاطفی دانش آموزان پایه نهم اجرا شد. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون برای پنج گروه بود. جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان دخترپایه نهم یکی از نواحی آموزش و پرورش اصفهان در سال تحصیلی 99-98 بودند. نمونه شامل 100 دانش آموز دختر بود که به شکل نمونه گیری در دسترس و چند مرحله ای و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و در چهارگروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه20نفر) گمارش شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سرمایه عاطفی (گل پرور، 1395) بود. در حالی که گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد هر یک از گروه های آزمایشی شش جلسه آموزش های مرتبط با هر روش را دریافت کردند. همه ی گروه ها توسط ابزار پژوهش قبل و بعد از آموزش ها ارزیابی شدند. نتایج: داده های گردآوری شده در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چند متغیری) تحلیل شد. نتایج نشان داد در مقایسه با گروه گواه هیچ یک از روش ها بر احساس انرژی و عاطفه مثبت مؤثر نبودند. از بین روش های مورد اشاره دو روش ساخت گرایی و پذیرش و تعهد بر شادمانی مؤثر بودند (07/18=F و 01/0>P) اما در زمینه اثربخشی بر این دو متغیر تفاوت معنادار بین دو روش دیگر مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل می توان گفت مشاوران در مدارس می توانند از دو روش ساخت گرایی و پذیرش و تعهد برای بهبود شادمانی دانش آموزان دختر بهره ببرند شماره ی مقاله: ۷
رویکرد چرخه یادگیری در آموزش علوم
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
12 - 20
حوزه های تخصصی:
علوم تجربی یکی از مهم ترین موضوعات در مدرسه است. کسب مهارت های فناورانه، تفکر انتقادی و حل مسئله برای موفقیت در مدرسه و بعد از آن، از طریق آموزش علوم در مدارس میسر می شود. با توجه به اهمیت آموزش علوم در مدارس، روش ها و راهبردهای تدریس متعددی برای ارائه ی مؤثر محتوا ایجاد شده است. مشخص شده است که روش های مبتنی بر نظریه های ساخت گرایانه کارامدتر هستند. اگرچه رویکردهای آموزشی ساخت گرایانه ی متعددی وجود دارد، اما چرخه ی یادگیری یکی از رویکردهای غالب است. در این مقاله نسخه های مختلف چرخه های یادگیری با تاکید بر مدل E7 به همراه مثال بررسی شده و مزایا و معایب استفاده از مدل چرخه ی یادگیری بیان می شود. علوم تجربی یکی از مهم ترین موضوعات در مدرسه است. کسب مهارت های فناورانه، تفکر انتقادی و حل مسئله برای موفقیت در مدرسه و بعد از آن، از طریق آموزش علوم در مدارس میسر می شود. با توجه به اهمیت آموزش علوم در مدارس، روش ها و راهبردهای تدریس متعددی برای ارائه ی مؤثر محتوا ایجاد شده است. مشخص شده است که روش های مبتنی بر نظریه های ساخت گرایانه کارامدتر هستند. اگرچه رویکردهای آموزشی ساخت گرایانه ی متعددی وجود دارد، اما چرخه ی یادگیری یکی از رویکردهای غالب است. در این مقاله نسخه های مختلف چرخه های یادگیری با تاکید بر مدل E7 به همراه مثال بررسی شده و مزایا و معایب استفاده از مدل چرخه ی یادگیری بیان می شود.
معنی شناسی جدول کلمات متقاطع: مروری بر الگوهای تعریف واژه ها در جدول های فارسی از دیدگاه معنی شناسی واژگانی ساخت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
141 - 165
حوزه های تخصصی:
از میان سرگرمی های پنج گانه موجود در فرهنگ بشری (سرگرمی های زبانی، تصویری، منطقی، عددی و بازی کردنی) جدول کلمات متقاطع موقعیتی ویژه دارد، چرا که هم تفریحی جهانی است و هم منطقه ای. وجه جهانی این سرگرمی را می توان با نگاهی به مطبوعات جهان دریافت؛ تقریباً روزنامه پرفروش و کثیرالانتشاری در جهان وجود ندارد که فاقد جدول باشد. وجه منطقه ای این سرگرمی نیز به این اعتبار قابل طرح است که بر مبنای زبان های خاص و بازی با امکانات زبانی به طور عام شکل گرفته است و از این رو، بر اساس الگوهای زبانی و فرهنگی طراحان و حل کنندگانش تعریف می شود. پرسش این مقاله چگونگی تعریف لغات مختلف در جدول های کلمات متقاطع فارسی و الگوهای خاص این تعریف هاست تا از این رهگذر به الگویی دست یابد که در این مقاله از آن تحت عنوان «معنی شناسی جدول کلمات متقاطع» یاد می شود. جامعه آماری مشتمل است بر جدول های کلمات متقاطع که در یک دوره یک ماهه از روزنامه ایران استخراج شده اند. چارچوب نظریِ معنی شناسی واژگانی ساخت گرا برای تحلیل داده ها به کار گرفته شده است تا با طبقه بندی شیوه های معنی کردن واژه ها الگوی توضیح نویسی برای مداخل جدول های فارسی معرفی و دسته بندی شود. نتایج این پژوهش نشان می دهند که عواملی چون هم نویسگی و ویژگی های نگارشی زبان فارسی در طراحی این جدول ها از نقشی اساسی و تعیین کننده برخوردارند. همچنین، تعریف های مبتنی بر باورهای اجتماعی، باهم آیی ها، ارائه بخشی از کلمه، واژه های غیرفارسی، نام آواها، صورت های فارسی گفتاری، بخشی از اصطلاح، ضرب المثل یا فعل و نیز، واژه های کودکانه هم می توانند در عرصه «معنی شناسی جدولی» حضور داشته باشند. افزون بر موارد پیش گفته، شیوه های ابتکاری معنی کردن واژه ها در کنار شوخی های زبانی و بازی های نوشتاری در ترتیب و توالی حروف در جدول، از دیگر مواردی هستند که در این پژوهش بررسی شده است به گونه ای که تفاوت های سبکی در تعریف مدخل های واژگانی فرهنگ لغات و خانه های جدول کلمات متقاطع مشخص شده است. دستاورد این تحقیق شفاف سازی طرح الگوی سامان دهی جدول های عادی و ویژه در فارسی دست کم بر مبنای پیکره تحقیق است که می تواند تلویحاتی کاربردی برای آموزش زبان فارسی نیز در بر داشته باشد.
تواتر شهودات عرفانی؛ صورت بندی و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حل مسئله حجیت غیری شهودات عرفانی و تعمیم آن ها در حق غیرعارفان یکی از راهکارهای مطرح شده بهره گیری از تواتر آن ها است. بر اساس این راهکار چنین ادعا می شود که برخی از مشهودات عرفان نظری را می توان از قبیل متواترات دانست که به دفعات و توسط عارفان مختلفی شهود و گزارش شده اند. این راهکار که در فلسفه ملاصدرا نیز به تبع سهروردی موردتوجه قرار گرفته، از جهاتی می تواند از بهترین راه حل ها در حل مسئله یادشده تلقی شود، اما بااین حال، حتی در پژوهش های اخیر حوزه فلسفه عرفان و دین هم تفاصیل و جزئیات آن به صورت کامل مورد بررسی قرار نگرفته اند. از این رو این نوشتار درصدد آن است تا بر پایه تحقیقی نظری و با روش داده پردازی توصیفی-تحلیلی استدلال به تواتر را به صورتی منطقی صورت بندی کرده، مهم ترین اجزا و پیش فرض های آن را موردتوجه قرار داده و اصلی ترین چالش هایی را که ممکن است در این محورها ایجاد مانع کنند، متذکر شود. بر اساس یافته های این پژوهش مراحل لازم برای دستیابی به هدف موردنظر شامل این مباحث است: اثبات حجیت ذاتی شهود، امکان ثبوتی اشتراک در تجربه های عرفانی، اثبات وقوع این اشتراک نظر (در دو بخش فرعی ترِ وجود مقتضی و رفع مانع)، اثبات تحقق تواتر با شروط لازم و کافی آن در مسئله، حجیت و اعتبار خود تواتر، و در نهایت اثبات کارآیی تواتر معتبر در حل مسئله موردنظر. با این تفاصیل اگر ادعای تواتری در یک شهود عرفانی بتواند از مراحل فوق به موفقیت عبور کند در حق غیرعارفان نیز حجت بوده و برای آن ها نیز معتبر خواهد بود.
نگاهی بر هستی شناسی نسل سوم آموزش از دور با تأکید بر هستی شناسی نظام آموزش از دور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۴
71 - 95
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی هستی شناسی نسل سوم آموزش از دور با تأکید بر بررسی هستی شناسی نظام آموزش از دور ایران است. در این پژوهش از روش تحلیلی و توصیفی برای بررسی اسناد و منابع موجود استفاده شد. باتوجه به جست وجوی به عمل آمده راجع به مبحث مورد بررسی، پژوهش های مرتبط و مدونی انجام نشده است. بررسی ها نشان داد که دیدگاه حاکم بر نسل سوم آموزش از دور برگرفته از مکتب یا فلسفه پست مدرن است که بر حقیقت چند وجهی تأکید کرده و در صدد برآورده کردن ایده های بشر دوستانه به منظور رفع نابرابری هاست. بیشترین تأکید آموزش از دور این نسل، تأکید بر استفاده از آموزش تعاملی است. در مقابل فلسفه نظام آموزشی ایران و به تبع آن سیستم آموزش از دور ایران، واقع گرایی اسلامی است. طبق این فلسفه، واقعیت خارج از ذهن وجود دارد و حقیقت ثابت و جهان شمول است. هر چند بر اساس این دیدگاه، انسان از کرامت والایی برخوردار است و ضرورت توجه به نیازهای متفاوت انسان و توجه به اراده انسانی در تعیین سرنوشت خویش از اهمیت والایی برخوردار است، اما بین نظر و عمل فاصله زیادی وجود دارد. آموزش از دور ایران هنوز در نسل دوم، یعنی نسل چندرسانه ای یا رسانه های غیر تعاملی، به سر می برد و برای ورود به نسل سوم، یعنی آموزش مجازی رفع موانع اجرایی از جمله تمرکز زدایی، ایجاد همکاری بین متخصصان آموزش و مهندسان فناوری و تغییر در نگرش مدیران، تغییر در سرفصل ها و به ویژه ایجاد زمینه درک جامع و تخصصی از مفهوم آموزش از دور، ضروری است.
زبان گونگیِ لباس؛ بازاندیشی سازوکارهای زبانی در نظام پوشش با تکیه بر تحلیل ساختی فردینان دو سوسور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لباس حوزهای مهم در مطالعات اجتماعی است که در آن توجه کمی به رویکردِساختگرایی شده است. یک مسئله مهم، نداشتن چارچوبی برای صورتبندی دلالت معانی لباسها است. هدف مقاله حاضر بررسی جلوههای زبانگونگی لباس است. پرسش اصلی این است که معنای لباس تا چه اندازه در چارچوب یک نظام زبانی قابل توضیح است؟ برای این منظور، روشِ تحلیل ساختیِ فردیناندو سوسور به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که این روش برای بازشناسی عناصر و روابط درونی نظام پوشش توانمند ولی در توضیح روندهای تاریخی آن ناتوان است. طبق این بررسی، بر نظام پوشش نه تنها منطق دالومدلول حاکم است، بلکه لباس عرصه نشانهشناسی مجادله برانگیزی است. البته که توضیحِ ریشه دلالتها و بحث از نسبت درونساخت یا برونساخت بودنِ دال و مدلول (نشانهها) نیازمند وارسیهای موردی است. در باره «ایستایی» و «پویایی»، نتایج حاکی از آن بود که بررسی ساخت لباس فارغ از تحولاتِ تاریخیاش، بدون نتیجه خواهد بود. لباس هم یک نظام است و هم یک تاریخ. همچنین رویاروییِ میان «قواعد کلی پوشش» با «علایق و آزادیهای فردی در نحوه لباس پوشیدن»، فرایندی جامعهشناختی است که پویاییهای اجتماعی را بازنمایی میکند. نهایتا لباس از نوعی منطق زبانی برخوردار است و کدهای خاص خود را دارد اما همچون زبان دارای خزانه واژگان و قواعد دستوری نیست و «پیامهای الفبایی» را منتقل نمیکند. ساختار لباس در هر جامعه متشکل از روابط بینامتنی گستردهای است و نمیتوان آن را «زبان» تلقی کرد. لباس از یک «شبه زبان» برخوردار است.