مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
روایت گری
حوزه های تخصصی:
کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی دانشکده زبان های خارجی دانشگاه تهران منظور از کانون سازی کانون دیدی است که در وایت شکل گرفته است واز آن منظر که ممکن است زمانی‘ مکانی‘روانشناختی یا ایدولوژیکی باشد افراد و وقایع داستانی مورد مشاهده و ارزیابی قرار می گیرند. اما چه نیازی به افزودن اصطلاح فنی دیگری است وقتی زاویه دید همان مسائل را عنوان می کند؟ باید گفت که در مطالعات مربوط به زاویه دید بیشتر راوی مرکز توجه است و دیدگاه او اساس کار ما را تشکیل می دهد. این درحالی است که در مطالعات کانون سازی هر کدام از شخصیت ها را همپای راوی مدرک و بیننده ای خاص از داستان به حساب می آوریم و بر این باوریم که ادراک و ارزیابی های او دریچه ای تقریباً هم ارزش دریچه راوی به دنیای داستانی و قضایای آن می گشاید. پس صرف لحاظ کردن مطالعات کانون سازی درکنار مطالعات روایت گری چند صدایی بودن روایت را نیز توجیه می کند. علاوه بر آن در لحظاتی که قطعاً نمی توانیم ادراکی را به راوی منتسب بدانیم اما لفظ لفظ آشنای راوی است‘ کانون سازی ما را یاری می کند تا عاملی را که به روایت سمت و سوی خاص داده است بشناسیم.
بررسی تطبیقی نمایش های تعزیه و تراژدی براساس نظریات ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعزیه و تراژدی، نمایش هایی آئینی و مذهبی همراه با امکانات و ویژگی های مختص خویش هستند. وجود ویژگی هایی چون روایت گری، بدیهه سازی، تعلیق و تعویق حوادث و امکاناتی از این دست در تعزیه و ویژگی هایی چون تقلید کنش، شخصیت پردازی و وحدت های سه گانه «کنش»، «زمان» و «مکان» در تراژدی از هریک از آنها نمایشی خاص می سازد که با وجود تفاوت های یاد شده، این دو گونه نمایشی در وقوع «فاجعه» یا «امر تراژیک» و خاستگاه آیینی مشترک اند. حال پرسش این است که کدام ویژگی ها و عناصر در تعزیه و تراژدی وجود دارد که به وقوع امر تراژیک منجر می شود و آیا می توان براساس تفاوت ها و شباهت های این دو گونه نمایشی، تعزیه را نوعی تراژدی محسوب کرد یا نه. این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی_ تطبیقی و با رویکرد فلسفی براساس نظر ارسطو سعی در تبیین این نظر دارد که با وجود عناصر تراژیک در تعزیه و وقوع امر تراژیک در آن، این نمایش از نوع تراژدی نبوده بلکه از نوع حماسه می باشد.
بررسی روایت شناختیِ پدیدارشناسی روحِ هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
روایت شناسی، علمی نوپاست که در دهه شصت قرن بیستم توسط نظریه پردازانی همچون ژرار ژنتو تزوتان تودورفایجاد شد. این علم به طور مشخص به روش شناسیِ ساختار و روشِ روایت می پردازد و به طور عمده حوزه عملکردش ادبیات است. از سوی دیگر، پدیدارشناسی روحِهگل یکی از بزرگ ترین آثار تاریخ فلسفه است که در آن، هگل به تعبیری، تمام دقایق و مراتب اندیشه و تاریخ بشری را بررسی کرده و همه آنها را به نحوی دیالکتیکی در بطن روح جای می دهد. موضوع این کتاب در یک کلام، همان گونه که از عنوانش پیداست، داستان پدیدار شدنِ روح است. در بیش از دو قرنی که از انتشار این کتاب می گذرد، شرح ها و تفسیرهای متعدد و متنوعی در حوزه های مختلف درباره آن نوشته شده است. مقاله حاضر تلاش می کند تا صرف نظر از مباحث فلسفی و محتوایی، تمرکز خود را بر نوع پیشروی روایت و منطق حاکم بر آن معطوف کند و در نتیجه بتواند دست کم طرحی از چگونگیِ روایت شناسیِ وجوهی از پدیدارشناسی روحهگل و روش روایت گری این کتاب ترسیم کند. در نتیجه، این مقاله با تکیه بر تقسیم بندی های روایت شناختی، اثر هگل را از سه منظر راوی، روایت شنو (مخاطب) و روایت گری بررسی می کند و در هر مرحله نیز نشان می دهد که هگل افزون بر ابداعات متعدد و تعیین کننده فلسفی، چگونه و از چه لحاظی در زمینه روایت شناختی نیز دست به ابداعاتی خلاقانه، منحصربه فرد و حتی گاهی بی سابقه در تاریخ روایتِ بشری زده است.
روایت در جایگاه تحقیق و تحقیق در جایگاه روایت: نکات اشتراک و افتراق(مقاله علمی وزارت علوم)
روایت کنشی قدیمی است که هنوز هم در سراسر جامعه مدرن در هزاران شکل از رمان گرفته تا بازی های رایانه ای نمود یافته است. در عین حال هنوز حوزه تحقیق روایی از نوین ترین رویکردهای پژوهشی است. از این رو به سرعت در حال تحول می باشد. این مقاله به بررسی شکل نو ظهوری از تحقیق روایتی، به عنوان روایت در جایگاه پژوهش (NAR) می پردازد. ابتدا به بررسی فرم آشنای تحقیق روایتی می پردازیم که تحقیق در جایگاه روایت (RAN) است و بر مبنای ابزار پژوهش استاندارد (به عنوان مثال، مصاحبه ها، مجلات ...)، و بر پایه مشارکت جمعی و تجارب شرکت کنندگان به طریق ترکیب روایی طراحی شده است. در ادامه آن را از نظر اشاعه و مخاطب، جمع آوری داده ها و تحلیل، بیانیه هدف و تم بررسی می کنیم. دررویکرد روایت در جایگاه پژوهش (NAR) زبان و شکل روایت، ذهنیت و تعمیم و معیارهای ارزیابی بررسی می شود. در مقابل RAN که فرایند ترکیب روایت، ثانویه است و مشارکت جمعی در پژوهش بسیار حیاتی است، در NAR روند ترکیب روایت به عنوان مهم ترین ابزار مقدماتی جمع آوری دانش است و بر تشریک مساعی شرکت کنندگان تکیه نمی کند. مقاله حاضر به کاوش در معیارهای بدیلی که برای پژوهشگران روایتی مطرح شده اند پرداخته و در کل، برخی توافق ها و همپوشی ها بین این معیار ها دیده می شوند
خوانش بینامتنی مناسبات عکاسی زیارتی در مشهد مقدس با نقاشی قهوه خانه ای
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تجانس ها و مناسباتِ عکاسی زیارتی با نقاشی قهوه خانه ای با رهیافتی بینامتنی می پردازد. دلیل بررسی، ازیک سو، مردمی بودن عکاسی زیارتی و پیوند ناگسستنی و عمیق آن با زندگی مردم است که بر پایه سنّت های مذهبی شکل گرفته و ازسوی دیگر، گرایش و دلبستگی مردم به ثبت رویدادی معنوی است که در قالب این عکس ها تجسّم یافته، به طوری که این نوع عکاسی تا به امروز به محبوبیت و استمرار خود ادامه داده است. بنابراین، هدف تبیین و تفسیر مناسبات میان عکاسی زیارتی و نقاشی قهوه خانه ای با رهیافتی بینامتنی است تا از این رهگذر، به درک متفاوت و عمیق تری از لایه های معنایی و کارکردی عکاسی زیارتی دست یابیم. بدین منظور، پژوهش حاضر از روش توصیفی-تطبیقی در قالب خوانشی بینامتنی بهره گرفته و مبنای استناد، منابع کتابخانه ای و رجوع به اسناد تصویری و شفاهی بوده است. نتیجه این خوانش بینامتنی نشان دهنده دو مناسبت ظاهری و باطنی میان عکاسی زیارتی با نقاشی قهوه خانه ای است. از مناسبات ظاهری می توان به اشتراک در فرهنگ عامه و مردمی، ریشه های دینی و ملّی، هنرمندان مکتب ندیده، توجّه به خواست مخاطب، درنوردیدن مرز میان واقعیّت و خیال اشاره کرد که انعکاس دهنده ریشه های یکسان شکل گیری شان می باشد. در مناسبات باطنی نیز، عامل روایت گری نقش مهمّی را در همذات پنداری، بازسازی تجارب و ادراک مشترک ایفا می کند. بدین ترتیب، می توان ساختار یکسانی را در خوانش بینامتنی این دو هنر، تمییز داد که به واسطه جانشینی معنایی و تبادل نشانه ها، به کارکرد بیانی مشابهی دست یافته اند.
بررسی نوآوری و کهن گرایی واژگانی در آثار برخی از روایت گران دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۵)
105 - 120
حوزه های تخصصی:
شاعران و نویسندگان برای بیان احساسات و منظور خود گاه از کلمات و اصطلاحات کهن در زبان و ادبیات فارسی بهره می برند (کهن گرایی) و گاه به نوآوری های متعدد در زمینه خلق واژه و ترکیب روی می آورند و بدین ترتیب دایره واژه های خود را وسیع تر می کنند. در میان شیوه های متنوع خلق آثار در ادبیات دفاع مقدس، خاطره نویسی یکی از مهم ترین رویکردهای روایتگری است. در این پژوهش تلاش می شود ضمن معرفی آثار خاطره نویسی از دوران دفاع مقدس، انواع نوآوری و کهن گرایی واژگانی در آنها بررسی شود. بدین منظور، سیزده اثر از روایتگران دفاع مقدس انتخاب شد. پس از بررسی زبان این آثار در سه گونه معیار، زیرمعیار و فرامعیار، انواع نوآوری و کهن گرایی واژگانی استخراج و در شش دسته مشخص شد: 1) آفرینش واژه ها و ترکیبات نو؛ 2) کاربرد واژه ها، ترکیبات، اصطلاحات بیگانه که خود شامل سه بخش می شود: الف) کاربرد واژه ها و اصطلاحات بیگانه خودکارشده در زبان؛ ب) اصطلاحات و کلمات نظامی و سیاسی؛ ج) کاربرد کلمات دشوار بیگانه؛ 3) کاربرد واژه های بومی؛ 4) کاربرد واژه ها و اصطلاحات روزمره و عامیانه؛ 5) کاربرد نام های خاص؛ 6) استفاده از واژه های کهن. بنابر یافته های این پژوهش، در این آثار کاربرد کلمات بیگانه به شکل های مختلف از همه بیشتر است؛ درمقابل، واژه های نو کمتر استفاده شده است؛ همچنین کهن گرایی یا آرکائیسم نیز در این آثار نمود اندکی دارد.
«نگرشی به «روایت فتح» از شهید آوینی بر مبنای روایت گری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهید آوینی با تلفیقی از روایت ادبی و تاریخی در نوشتار «روایت فتح»و شیوه بیان منحصر به فرد خود وی در گفتار آن خلّاقیّتی بی نظیر و تأثیرگذار آفریده است. از خصوصیّات بارز نثر «شهید آوینی»، در روایت گری، نقش آفرینیِ خیال انگیز با توجّه به نوا و آهنگ در موسیقی کلام و شاخص نمودن گفتار و نوشتار با استفاده از استعاره های تأویلی است. به لحاظ معنایی نیز وی بر مفاهیم و درون مایه های آرمانی دین اسلام، انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس با تکیّه بر مضامینی همچون عاشورا، ایمان به معاد، و .... تأکید دارد. یکی از برجستگی های مستند «روایت فتح» در مقایسه با سایر مستندهای جنگی صداقت و حقیقت بینی راوی و عشق ورزیدن به شخصیّت هایی است که با دل و جان از آنها روایت می کند. همچنین کاربرد استعاره ها در زبان تأویلی و رویکرد اشراقی در نوشتار و گفتار خود از دیگر برجستگی های این مستند است. نگارندگان در این جستار به دنبال دست یافتن به پاسخ این پرسش هستند که ویژگی های برجسته مستند دفاع مقدّس «روایت فتح» چیست؟ این پژوهش، به روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای تحلیل محتوای کیفی متن به بررسی برجستگی های گفتار متن «روایت فتح» از منظر روایت گری در مهمّ ترین اثر وی، «گنجینه آسمانی» می پردازد. واژه های کلیدی: روایت فتح، روایت گری، شهید آوینی.
تاثیر مسایل مشترک بشری بر سازوکار قانون گذاری دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
267 - 239
هدف مقاله حاضر آن بود که ضمن توصیف و تبیین مسایل مشترک بشری نشان دهد این مقوله چه چالش هایی برای دولت به وجود آورده است. سوال اصلی این پژوهش آن بود که این مسایل بیش از همه کدام رکن از ارکان دولت را به چالش کشیده است و راه کارِ برخورد صحیح با چنین مسایلی چیست؟ نویسندگان با استفاده از روش کتابخانه ای، با تأکید بر این نکته که اقدام برای رفع مسایل مشترک بشری مستلزم عملِ اداری می باشد و عملِ اداری تابع اصل حکومت قانون است، جایگاه اصلی در مواجهه با این مسایل را برای رکن قانون گذاری قایل شده، به این نتیجه رسیدند که سازوکار سنتی تدوین قوانین به تنهایی نمی تواند خروجیِ مناسبی جهت پاسخ به این مسایل فراهم آورد. بر این اساس پیشنهاد کردند که با استفاده ضابطه مند از روش های «لابی گری» و «روایت گری»، نمایندگانِ مجالس قانون گذاری از مطالبات سیَال مردم در عصر جهانی شدن مطلع شوند تا با عنایت به این خواسته ها، نظم حقوقی متناسب با مسایل مشترک بشری را وضع کنند.
تبیین مؤلفه های تأثیرگذار بر ایجاد تعلیق ناباوری در فضاهای داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
107 - 118
حوزه های تخصصی:
جهان حاضر با تحمیل محدودیت های خود، انسان را ناگزیر به پناه بردن بر جهانی ساخته ذهن و مبتنی بر رؤیا می سازد تا لحظاتی را در آرامش سپری سازد که این مهم در ادبیات نمایشی و سینما با مفهوم تعلیق ناباوری ممکن می گردد. معماری به عنوان هنری دیرباز و معمار باهدف اولیه خود که برانگیختگی احساسی در کاربر فرای خلق فضاهای کاربردی است، می تواند با طراحی فضاهایی ماورا تصورات، الگوهای طراحی بدیعی را در این حوزه وارد نماید. هدف در این پژوهش شناسایی عوامل اثرگذار بر ایجاد تعلیق ناباوری در فضاهای داخلی است. بر اساس شاخص های واکاوی شده و با اتکاء به مدلسازی مفهومی، سنجش نمونههای موردی از طریق کمّی سازی و تحلیل یافته ها بر اساس طیف لیکرت، هفت معیار و بیست و چهار شاخص دسته بندی گردیده و راهکارهای طراحی و نحوه اثربخشی آنها بر کاربر موردبحث قرار گرفته اند که به کارگیری آنها در معماری فضاهای داخلی میتواند منجر به ورود کاربر به جهانی ماورا تصورات گردد.
کارکردهای معرفتی تخیل با نگاه صدرایی در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۹
361 - 392
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف برشماری اهمّ کارکردهای معرفتی تخیل در حوزه تعلیم و تربیت با تکیه بر نظرات صدراییان صورت گرفته است. در این پژوهش که از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد، گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و هدف آن از نوع کاربردی است، همچنین روش آن تحلیل محتوای کیفی می-باشد. در پی پژوهش حاضر مشخص شد که تخیل شامل قوای خیال و متصرفه است که محل ذخیره و دخل و تصرف در صور هستند. در نگاه صدرایی، صور خیالی صادر از نفسِ انسانی بوده و مجرد هستند. همچنین بنابر قاعده اتحاد عالم، علم و معلوم، هرآنچه که انسان تعلیم می گیرد، با آن متحد شده و شکل دهنده حرکت جوهری اوست که از آن جمله، دریافت های او در حوزه خیال است. از همینجا، ارتباط حرکت جوهری، تخیل و تعلیم و تربیت مشخص می گردد. تعلیم و تربیت در معنای حقیقی اش همان تعالی و قرب به خداست و در این راستا کارکردهای معرفتی تخیل متعدد بوده و بازشماری همه آنها امری دشوار، بلکه نشدنی است. اهم آنها عبارت اند از: محاکات، روایتگری، زمینه-ساز علم حضوری، هویت سازی، خواطر الهی و شیطانی، تزکیه تخیل. از این موارد، برخی کاملا بدیع و برخی در عین تکراری بودن اما با نگاهی نو مطرح شده اند.
بررسی و تحلیل زمان روایت در داستان موسی (ع) بر اساس دیدگاه ژرار ژنت با تکیه بر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
623 - 641
حوزه های تخصصی:
در هر روایت داستانی، روایت گری یکی از جنبه ی اساسی و اولیه ی آن است که بازنمایی اشیا، مکان ها و جنبه های ایستای داستان و شخصیت ها از طریق آن صورت می گیرد. از مولفه های مط رح در روای ت گری، مس أله ی زم ان است که مورد توجه روایت شناسان مختلف قرار گرفته است. ژرار ژنت ساختارگرای فرانسوی از نظریه پردازان برجسته در این زمینه می باشد؛ ایشان علاوه بر (وجه و آوا) زمان و زمان پریشی هایِ روایت را یکی از مهم ترین مؤلفه های روایتِ داستان درجهت انتقال سریع و بهتر پیام دانسته است. با توجه به اهمیت این موضوع در روایت گری های قرآن کریم، پژوهش مذکور سعی کرده ضمن اشاره به نظریه ی روایی ژنت، با روش توصیفی - تحلیلی، زمانِ روایی داستان موسی (ع)،که از برجسته ترین داستان های قرآنی است، را مورد بررسی قرار دهد. نتیجه این بررسی مشخص می کند که در این داستان، هر چند کما بیش از تمامی شگردهای زمان پریشی، اعم ازترتیب، تداوم و بسامد استفاده گشته است، اما وجه غالب در زمان پریشی ها، با گذشته نگری درون داستانی، در بسامد با نوع مکرر و در تداوم هم بیشتر با حالت حذف یا خلاصه بوده است.