مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
عرف خاص
حوزه های تخصصی:
از آنجا که در فقه اسلامى، واقعیت مرگ و حیات، موضوع حکم شرعى قلمداد شده است، احرازمرگ مغزى به مثابه مرز مرگ، بسیار اهمیت دارد. ساختار این مقاله جستجو در زمینه موضوع شناسى مرگ مغزى از منظر پزشکى و سپس کاوشى در ساحت فقهى - حقوقى آن است. دیدگاه برگزیده، پذیرش تلقى تساوقِ مرگ مغزى با زهوق روح است، دیدگاهى که در پروتکل الحاقى «قانون پیوند اعضا و مرگ مغزى» سنجه حدوث مرگ قطعى انسان بر شمرده شده است. مبناى این نگرش نیز از نظر پذیرش مرجعیت عرف خاص در این مسئله و جزم فقیه به باور متخصصان در تساوق مرگ مغزى با مرگ طبیعى نشئت مى گیرد. گرچه در این فرض، نمى توان تا زمان سرد شدن بدن، احکام شرعى میت را بر وى مترتب دانست، اما ادامه معالجات، دیگر ضرورتى نخواهد داشت و با فرض حالت اضطرار، برداشت اعضاى پیوندى جایز است.
بازخوانى مفهوم نشوز زن و مرد در قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در دو آیه 34 و 128 سوره نساء به بحث نشوز زن و مرد اشاره شده است. توجه به کاربرد قرآنى واژه و روایات امامان معصوم(ع) و نظر لغویان همواره مهم ترین منابع براى فهم مفردات قرآن هستند، اما در برخى موارد مفسران با تکیه بر گفتار اهل لغت، به کاربرد قرآنى آن واژه چندان توجه مبذول نداشته اند. یکى از این واژگان، کلمه «نشوز» است. به نظر مى رسد این واژه در قرآن به معناى جمع شدن (با شدت الصاق و چسبیدگى) است و در روابط زوجین از آن به «رغبتى افسارگسیخته به جماع» تفسیر مى شود. این برخلاف گفتار مفسران است که نشوز را به معناى ارتفاع و بلندى دانسته و در روابط زوجین آن را برترى طلبى ایشان به یکدیگر تعبیر کرده اند.
البته برخى از معاصران نیز این دیدگاه مشهور را نپذیرفته اند و با استناد به کار برد قرآنى این واژه و خطبه پیامبر(ص) در حجة الوداع، نشوز زن و مرد را «الرغبة الجامحة فی الجماع» تفسیر کرده اند، (1) که دیدگاه مختار نگارنده همین است.
معناشناسی زبان قرآن از دیدگاه علاّمه طباطبائی(ره) در تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات موارد دیگر کتاب شناسی تفسیر
یکی از مهم ترین مبانی تفسیر قرآن، مربوط به «زبان قرآن» است. هر مفسّری خواه، ناخواه در طول تفسیر خود به آن می پردازد.یکی از نظرات رایج در زبان قرآن، عرفی بودن است که از پیشینة طولانی برخوردار است. علاّمه طباطبائی در تفسیر نخستین خود، «البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن» به مسئلة زبان قرآن توجّه نشان داده است. در این نوشتار، نگارندگان ضمن بررسی نظر علاّمه طباطبائی در حوزة عرفی بودن زبان قرآن، به مسئلة مراتب معنایی آیات قرآن و مفاهیم قرآنی، مانند هدایت و ضلالت، ذکر و غیره پرداخته است. در این راستا، نخست نظریّة عرفی بودن زبان قرآن با توجّه به شواهد و قرائنی که در تفسیر البیان وجود دارد، مورد کنکاش قرار می گیرد، سپس به بررسی مراتب آیات و مفاهیم قرآنی که رابطة تنگاتنگی با مسئلة زبان قرآن دارند، پرداخته می شود. بر این اساس، علاّمه معتقد است علی رغم اینکه قرآن از اصطلاحات رایج میان عرب بهره گرفته، ولی آن را طبق عرف خاصّ خود به کار برده است و افزون بر این، آیات قرآن لایه های معنایی مختلفی دارند.
بررسى مقایسه اى ملاک حلیت و حرمت گوشت «ماهى» از دیدگاه فریقین
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر به دلیل روند رو به رشد جمعیت و نبودن منابع غذایى کافى در خشکى، دانشمندان متوجه منابع غذایى دریاها شده اند؛ این رویکرد، پرسشى را در مقابل مسلمانان قرار داده است بدین صورت که، ملاک حلیت و حرمت گوشت ماهى از دیدگاه فریقین چیست؟ به نظر مى رسد غالب فقهاى شیعه فلس دار بودن را شرط و ملاک حلیت گوشت ماهى مى دانند و تشخیص این ملاک را برعهده مکلفان گذاشته اند. با این حال از آنجا که تشخیص این امر براى مکلفان مشکل و در برخى موارد ناممکن است، لذا مرجع شناسایى آن عرف خاص معرفى شده است. در مقابل نظریه مذکور، فقهاى اهل تسنن، گوشت تمام ماهیان را حلال دانسته اند و ملاک خاصى را براى حلّیت ارائه نکرده اند. آنها معتقدند، براى حرمت نیاز به دلیل داریم.
هدف مقاله حاضر این است که با تبین ادله و بیان اقوال ونظرات فقهاى شیعه و سنى به دفاع از اندیشه فلس دار بودن بپردازد. روش تحقیق به صورت تحلیلى و توصیفى است.
یافته پژوهش حاضر این است که فلس دار بودن ماهى، ملاک شایسته و موافق با ادله و اسناد شرعى و نزدیک به صواب است.
بررسی مرجع در تکفیر معین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
453 - 474
حوزه های تخصصی:
پس از بیان معیارهای کلی در اسباب کفر و شناخت کافر توسط فقیه، نوبت به تعیین مصادیق آن در خارج برای اجرای احکام آن می رسد. تعیین مرجع در تکفیر معین و تشخیص کفر به نوبه خود از مباحث مهم در رابطه با موضوع تکفیر محسوب می شود. در خصوص این مسئله بحث چندانی در منابع فقهی دیده نمی شود، با این حال می توان فرضیات مذکور برای تعیین یک مرجع معین را به طور کلی در چهار فرضیه عرف عام، عرف خاص، فقیه و حاکم شرع محتمل دانست. این مقاله به تشریح و نقد نظریات و فرضیات ممکن در این زمینه اختصاص دارد. دستاورد این پژوهش پس از بررسی جوانب مختلف مسئله، آن است که تعیین کردن تنها یک مرجع برای تکفیر معین با ابعاد مختلف و شکل های گوناگون موضوع کفر سازگاری ندارد. از این رو باید در اینجا با توجه به نوع مورد، قائل به تلفیقی از ارجاع به دادگاه اسلامی، عرف خاص و عرف عام شد.
بررسی تطبیقی تئوری صورت حیات ویتگنشتاین و عرف خاص فقاهتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدخلیت تغییرات فرهنگی و اجتماعی در پویایی افهام و استفهام معناشناختی واژگان و گزاره های شرعی و کلامی، پرسشی را فرا می آورد که این پژوهش در صدد پاسخ به آن است. از این روی، با رویکردی تطبیقی و مقایسه ای به بررسی اشتراکات و افتراقات دو نظریه مرتبط با موضوع پژوهش یعنی تئوری صورت حیات ویتگنشتاین و عرف خاص فقاهتی پرداخته ایم. توضیح اینکه مقاله حاضر با تلفیق روش های کتابخانه ای و تحلیل محتوای متن، به واکاوی متون اجتهادی و فقاهتی شیعی و سنی در مورد مصطلح عرف خاص پرداخته است و پس از ایضاح مصطلح مزبور، آن را با تفسیری از تئوری صورت حیات مورد تطبیق قرار داده است. در نتیجه گیری پژوهش، وجوه اشتراکی که عبارتند از زمانبندی، جمعی بودن، آگاهانه بودن و وجه افتراقی «نسبیت» بدست آمده است. در نهایت با تحلیل ثانوی وجه افتراقی، امکان نادیده گرفتن آن _ بر اساس تدریجی بودن تغییر و تحولات عرفی در پویایی معانی شرعی و اعتقادی و تجویز پویایی مزبور از سوی شرع _ مورد بررسی قرار گرفته است .
بررسی فقهی کاریکاتور با تکیه بر قاعده هتک حرمت مقدسات
منبع:
پژوهشنامه میان رشته ای فقهی (پژوهشنامه فقهی سابق) سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۹)
5 - 31
حوزه های تخصصی:
کاریکاتور در جهان امروز از هنرهای پذیرفته شده می باشد و یکی از بهترین راهه ای ارتباط جمعی است. این هنر دارای انواع متعددی چون کاریکاتور چهره یا سیاسی یا روزنامه ای و غیره می باشد. هدف از کاریکاتور را اغلب طنز همراه با ایجاد تفکر در مخاطب می دانند. زادگاه این هنر در مغرب زمین بوده و برخلاف ادعای برخی که قدمت آن را بیش از هزار سال می دانند، دارای قدمت چندانی نیست. ازآنجاکه از ویژگی های این هنر عدم قید و مرز می باشد باید دید که در جامعه دینی که با محوریت ارزش ها و مقدسات شکل گرفته است امکان ترویج کاریکاتور بوده و یا مستلزم هتک حرمت مقدسات خواهد شد؟ آیا می توان آن را به کل محکوم به حرمت یا حلیت کرد یا باید بین انواع آن تفصیل قائل شد. برخی به دلایلی چون حرمت به تصویر موجود ذی روح و یا ایذاء مؤمن برای استنباط حرمت ترویج آن تمسک نموده اند که هر یک از این دلایل اخص یا اعم از مدعی می باشد. قاعده هتک حرمت مقدسات که از قواعد موردقبول نزد فقها است می تواند مستند مهمی در حرمت ترویج این هنر آزاد در جامعه ی دینی که با چهارچوب ارزش ها استوار است، باشد. در این تحقیق سعی بر آن است که تا ابتدا مستندات این قاعده بررسی شود سپس به بررسی این موضوع که آیا کاریکاتور از مصادیق این قاعده می باشد یا خیر پرداخته شده است.
چیستی،چرایی و چگونگی زبان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله زبان قرآن در دهه های اخیر مورد توجه اندیشمندان و قرآن پژوهان قرار گرفته است و مبحثی است نوپدید که در گذشته هم برخی ابعاد آن در قالب عناوین دیگری طرح شده،امّا امروزه به دنبال مباحث فلسفه دین و به تبع آن «زبان دین» این بحث مورد کاوشهای متعددی قرار گرفته است. مراد از زبان در این مبحث شیوه تفهیم وتفاهم داست ،عنوان "زبان قرآن " نحوه خطابات قران را بیان می کند که در چگونگی این خطابات ،اندیشمندان مسلمان هر کدام به سویی رفته اند . چند لایه بودن زبان قرآن نتیجه ای است که از بررسی مباحث مذکور بدست می آید که البته در میان اندیشمندان مسلمان نیز قائلینی را به خود اختصاص داده است . مراد واقعی «زبان قرآن»،«نقش آن در فهم قرآن»، «پیشینه این بحث» «نقد و بررسی دیدگاههای مشهور در این حوزه (عرف عام و عرف خاص) و نیز ارائه یک دیدگاه مناسب از جمله اهداف این نوشتار است.
مطالعه تطبیقی وجوه تمایز زبان قرآن و زبان حدیث، با تاکید بر زبانشناسی
حوزه های تخصصی:
زبان قرآن و زبان حدیث از مسائل مهمی محسوب می شوند که عدم توجه به آن ها موجب پدید آمدن کژفهمی در این دو متن مقدس خواهد گردید. در این راستا نکته ای که توجه بدان شایسته به نظر می رسد فهم تمایز و بیان تمایزات این دو زبان است. چرا که عدم توجه به این تمایزات و یکسان انگاشتن زبان این دو متن متفاوت