مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
دانشگاه ها
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه مدیران آموزش عالی با مشکلاتی نظیر فشارهای مالی، تغییرات سریع محیطی، رقابت با سایر مراکز آموزش عالی برای دستیابی به رتبه علمی و پژوهشی بالاتر، جذب دانشجویان مستعدتر و اعطای استقلال بیشتر به اعضای هیات علمی روبرو هستند و برای غلبه بر این مشکلات می توانند از نوآوری در برنامه های درسی، ارایه خدمات پشتیبانی و فرایند یاددهی- یادگیری کمک بگیرند. این مقاله درصدد بررسی نوآوری اداری و تکنیکی در دانشگاه های علوم پزشکی و غیر علوم پزشکی بوده است.روش بررسی: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی استان (1830 نفر) بود که با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی 480 نفر در سال 1389 انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه استاندارد Hongming و همکاران بود که روایی آن با استفاده از روایی محتوایی و صوری و پایایی آن با استفاده از محاسبه ضریبCronbach’s alpha (r=0.92)تاییدگردید.تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 18SPSS و در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت.یافته ها: میانگین نمرات نوآوری اداری و نوآوری تکنیکی در دانشگاه های دولتی استان، کمتر از سطح متوسط بود و فواصل اطمینان نشان داد که به احتمال 99 درصد میانگین نمرات نوآوری اداری بین 4.17 و 4.5، نوآوری تکنیکی بین 4.47 و 4.8 و نوآوری سازمانی بین 4.3 و 4.6 بوده است. از طرفی بین میانگین انواع نوآوری سازمانی در دانشگاه ها بر حسب مشخصات دموگرافیک تفاوت معنی داری مشاهده شد، به طوری که نوآوری اداری در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بیشتر از سایر دانشگاه های دولتی استان و نیز این نوع نوآوری در اعضای هیات علمی با سابقه کار 1 تا 10 سال بیشتر از 11 تا 20 سال بوده است.از طرفی نوآوری تکنیکی دانشگاه صنعتی بیشتر از سایر دانشگاه های دولتی استان بود. این نوع نوآوری در اعضای هیات علمی با مرتبه دانشیاری کمتر از سایر اعضا بود و نیز نوآوری تکنیکی در اعضای هیات علمی با سابقه کار 1 تا 10 سال بیشتر از 11 تا 20 سال بوده است.نتیجه گیری: دانشگاه ها باید به گونه ای مدیریت و رهبری شوند که نوآوری به عنوان یک فرهنگ و بخش طبیعی فعالیت های روزانه درآید و به عنوان دانش افزوده برای همه اعضای هیات علمی و دانشکده مطرح شود. توانایی تسریع در انتشار و تبدیل این دانش به سرمایه که محرکی برای بهبود آموزشی می باشد، امری ضروری است.
روایی، پایایی و تحلیل عاملی مقیاس استفاده وسواس گونه از اینترنت در کاربران دانشجوی دانشگاه های شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مقیاس استفاده وسواس گونه از اینترنت یکی از جدیدترین و معتبرترین پرسش نامه ها در زمینه تشخیص اعتیاد اینترنتی است. هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی فرم فارسی این مقیاس در کاربران دانشجوی دانشگاه های شهر اصفهان بوده است.روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی– پیمایشی و از نوع مقطعی در سال 1388 بود. جامعه پژوهش 400 نفر از کاربران دانشجوی شهر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شده بودند. سپس نسخه فارسی مقیاس استفاده وسواس گونه از اینترنت به همراه پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک، پرسش نامه اعتیاد اینترنتی Young و پرسش نامه تشخیصی اعتیاد به اینترنت Young توسط افراد تکمیل شد. در نهایت برای تعیین نقطه برش، تمامی گروه نمونه بر اساس ملاک تشخیصی اعتیاد اینترنتی مورد مصاحبه روانپزشکی قرارگرفتند. پس از جمع آوری و نمره گذاری پرسش نامه ها، ویژگی های سایکومتریک پرسش نامه از روش های تحلیل عاملی، روایی افتراقی (تشخیصی)، تنصیف، هم سانی درونی (Cronbach’s alpha) و استفاده از منحنی ROC توسط نرم افزار 15SPSS محاسبه و مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها: تحلیل عاملی به روش تاییدی برای مقیاس استفاده وسواس گونه از اینترنت، 3 عامل را استخراج نمود. علاوه بر این برای این پرسش نامه، دو نوع روایی دیگر (هم زمان 0.78 وr=0.81 و افتراقی r=0.68) و دو نوع پایایی هم سانی درونی (0.89=?) و تنصیف (r=0.89) به دست آمد.بهترین نقطه برش بالینی پرسش نامه استفاده وسواس گونه از اینترنت، 37 است.نتیجه گیری: مقیاس تشخیصی استفاده وسواس گونه از اینترنت در جامعه ایرانی، خصوصیات روان سنجی مطلوبی دارد و از آن می توان در تحقیقات روانشناسی و روانپزشکی جهت غربالگری کاربران اینترنتی عادی از کاربران معتاد استفاده نمود.
بررسی میزان انطباق چکیده ی فارسی پایان نامه های دوره ی دکتری عمومی دانشگاه علوم پزشکی اراک با استانداردهای چکیده نویسی (214 ISO)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به ضرورت یکدستی و هماهنگی در ساختار چکیده ها و افزایش دقت، صحت و جامعیت آن ها، پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان رعایت استاندارد چکیده نویسی (214 ISO) در چکیده های فارسی پایان نامه های دوره ی دکتری عمومی دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال های 87-1378 صورت گرفت.
روش بررسی: روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی از نوع کاربردی است و ضمن بررسی دقیق پایان نامه های ثبت شده در کتابخانه ی مرکزی دانشگاه علوم پزشکی اراک، در مجموع 328 پایان نامه به منزله ی جامعه ی آماری مورد بررسی واقع شد. جهت تهیه ی استانداردهای مورد نیاز و بررسی میزان انطباق آن ها با استاندارد چکیده ها، متن اصلی استاندارد بین المللی ISO در چکیده نویسی و متن ترجمه ی فارسی این استاندارد مورد بررسی قرار گرفت. برای گردآوری داده ها از چک لیست تهیه شده بر اساس استاندارد بین المللی ISO در چکیده نویسی بهره جویی شد و سیاهه ی وارسی از نظر روایی محتوا تحت نظر صاحب نظران ارزیابی شد و مورد تأیید قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد و با کمک فراوانی، درصد و شاخص های 2χ به شرح یافته های پژوهش اقدام گردید.
یافته ها: ذکر اطلاعات کتاب شناسی با رعایت در 48 چکیده (4/16 درصد) در سال 1384 بیشترین میزان فراوانی و درصد را به خود اختصاص داد، در حالی که بیان یافته ها و نتایج فرعی و ثانویه در هیچ چکیده ای ذکر نشده بود و این مورد کمترین میزان فراوانی و درصد را به خود اختصاص داده بود. یافته های 2χ نشان داد که به جز هدف در بقیه ی موارد تفاوت معنی داری بین میزان رعایت استانداردها بر اساس سال های مختلف وجود دارد.
نتیجه گیری: در چکیده های تحت بررسی، استانداردهای چکیده نویسی (214 ISO) در مواردی که به صورت صوری و شکلی بودند، مانند نتایج پژوهش، حفظ اطلاعات اصلی پایان نامه و ...، به میزان قابل قبولی رعایت شده است. در حالی که در مواردی که به صورت محتوایی بودند مانند هدف، بیان یافته ها و ...، به میزان نازل تری استانداردها رعایت گردیده است.
مقاله کوتاه: مقایسه ی وضعیت واحد پذیرش بیماران بستری بیمارستان های آموزشی دانشگاه های علوم پزشکی شیراز و اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پذیرش در واقع ورودی اصلی بیمارستان است و اولین ارتباط بیمار با بیمارستان از طریق واحد پذیرش صورت می گیرد. کارآیی این واحد زمانی مشخص می شود که اصول کلی چه از لحاظ تجهیزات و امکانات، چه از نظر تمامی فعالیت های انجام گرفته در این واحد رعایت گردد.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مقطعی- توصیفی در سال 1387 انجام شد. در این مطالعه، 7 بیمارستان آموزشی شیراز با 7 بیمارستان آموزشی اهواز از نظر وضعیت واحد پذیرش بیمارستان های آموزشی مقایسه شدند. داده های این پژوهش از طریق مصاحبه و مشاهده ی مستقیم و ثبت در چک لیست های استانداردهای مصوب وزارت بهداشت و درمان گردآوری شد. روایی و پایایی ابزار جمع آوری اطلاعات تأیید و نتایج در قالب جداول توزیع درصد فراوانی ارایه گردید.
یافته ها: در رابطه با مقایسه ی تجهیزات بیمارستان های مورد مطالعه در این پژوهش، بیمارستان های شیراز و اهواز به ترتیب با در اختیار داشتن 39 درصد و 46 درصد از وسایل و تجهیزات مورد نیاز در چارک دوم قرار گرفتند. در مطالعه ی حاضرمشاهده شد که آگاهی از وضعیت ترخیص بیماران از طریق ارتباط با بخش های بیمارستانی در شیراز 28 درصد موارد بر عهده ی واحد پذیرش بود، ولی در بیمارستان های آموزشی اهواز واحد پذیرش هیچ نقشی در ترخیص بیماران نداشتند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، بیمارستان های اهواز با رعایت 22 درصد و بیمارستان های شیراز با رعایت 31 درصد از موارد استاندارد در رابطه با وظایف محوله، عملکرد نامطلوبی داشتند. تحصیلات کارکنان واحد پذیرش بیمارستان های شیراز بالاتر از اهواز بود. مسؤولین جهت رفع مشکلات واحد پذیرش و حفظ ارتباط با کارکنان بخش مدارک پزشکی در جهت ارتقای کیفیت بخش مدارک پزشکی باید تلاش بیشتری داشته باشند.
مطالعه ی ارکان مدیریت دانش در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه مدیریت دانش یکی از عوامل مؤثر در موفقیت سازمان ها و کسب مزایای رقابتی به شمار می آید. هدف پژوهش حاضر، تعیین وضعیت ارکان مدیریت دانش در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی ایران بود.
روش بررسی: روش پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی بود و از نظر هدف، نیز جنبه ی کاربردی داشت. جامعه ی آماری را 30 نفر از مدیران ارشد ده بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1388 تشکیل می دادند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه ی پژوهشگر ساخته در طیف پنج گزینه ای لیکرت با روایی مورد تأیید خبرگان و پایایی 874/0 (Cronbach’s alpha) استفاده گردید. در پایان اطلاعات حاصل با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (میانگین، میانه و واریانس) مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: اطلاعات به دست آمده از مدیریت دانش، حاکی از آن است که به ترتیب نشر دانش (64/3)، ارزیابی دانش (48/3)، کاربرد دانش (41/3)، مشارکت دانش (34/3) و در آخر خلق دانش (19/3) میانگین نمرات بالایی را کسب کرده اند. در پایان امتیاز مدیریت دانش 4/3 ارزیابی شد.
نتیجه گیری: با توجه به طیف امتیازات لیکرت، وضعیت مدیریت دانش بالاتر از متوسط و به نسبت مطلوب بوده است. همچنین با توجه به نتایج به دست آمده، توجه به مشارکت و خلق دانش ضروری به نظر می رسد.
مقایسه ی سواد اطلاعاتی دانشجویان واحد بین الملل با دانشجویان دانشکده ی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز- شاخه ی آبادان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با گسترش دانش و اطلاعات در کلیه ی زمینه های علمی، هر دانشجو، استاد و محقق، جهت رفع نیاز اطلاعاتی خود به برخورداری از برخی مهارت ها و دانش ها نیاز دارد که یکی از آن ها سواد اطلاعاتی می باشد. این مقاله به تعیین و مقایسه ی سطح سواد اطلاعاتی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز– شاخه ی آبادان پرداخت و همچنین تأثیر برخی متغیرهای جمعیت شناختی و مدت زمان حضور دانشجویان در دانشگاه بر سطح سواد اطلاعاتی آنان را معین کرد.
روش بررسی: این پژوهش از نوع پیمایشی- توصیفی بود و در سال تحصیلی 88-1387 انجام گردید. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه ی محقق ساخته با الگوگیری از پرسش نامه های موجود در این زمینه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل 222 نفر دانشجویان واحد بین الملل و دانشکده ی پرستاری آبادان بود که به علت تعداد محدود جامعه ی آماری، نمونه گیری انجام نشد. در این پژوهش، با قرار دادن نسخه ای از پرسش نامه در اختیار تعداد 5 تن از استادان گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه شهید چمران و استفاده از نظر مشاور آماری مربوط، روایی پرسش نامه تأیید گردید. پایایی پرسش نامه نیز با استفاده از Cronbach's alpha محاسبه و برابر 89/0 تعیین شد که نشان دهنده ی بالا بودن پایایی پرسش نامه بود. جهت جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه ها در کلاس درس توزیع و در همان مکان جمع آوری گردید. در تحلیل یافته ها از نرم افزار آماری 13SPSS استفاده شد. در تحلیل توصیفی از فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار و در تحلیل استنباطی از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA)، آزمون t و آزمون Tukey استفاده گردید و برای تعیین رابطه ی بین متغیرهای مورد مطالعه، از آزمون ضریب همبستگی Spearman استفاده شد.
یافته ها: دانشجویان واحد بین الملل از سواد اطلاعاتی بیشتری نسبت به دانشجویان پرستاری برخوردار بودند، اما در مجموع، جامعه ی مورد مطالعه از سطح سواد اطلاعاتی «متوسط» برخوردار بود. دانشجویان مورد مطالعه در یافتن منابع اطلاعاتی مورد نیاز خود در کتابخانه، استفاده از رایانه و تجهیزات جانبی آن، اعتماد به نفس هنگام جست و جوی اطلاعات، ارزیابی اطلاعات بازیابی شده، رضایت از نتایج جست و جو و توانایی درخواست کمک از کتابدار، در سطح «متوسط» قرار داشتند، ولی در یافتن اطلاعات مورد نیاز خود در اینترنت و استفاده از عملگرهای منطقی در سطح «کم» قرار داشتند. در این جامعه، کتاب بیشتر از سایر منابع اطلاعاتی مورد استفاده قرار می گرفت و در بین کانال های اطلاعاتی، از شبکه های اطلاعاتی استفاده ی بیشتری می شد.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه سواد اطلاعاتی جامعه ی مورد مطالعه در سطح متوسط قرار دارد، برنامه ریزی جهت ارایه ی آموزش های لازم در راستای ارتقای سواد اطلاعاتی این جامعه لازم به نظر می رسد.
مقاله کوتاه: تحلیل میزان نفوذ اجتماعی مدیران گروه های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و ارتباط آن با ویژگیهای جمعیت شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی ازجلوه های مناسبات انسانی، تعامل انسان ها با یکدیگر است. مهم ترین نکته ای که در ارتباطات ومناسبات بین انسان ها مطرح است، اتخاذ بهترین راه و روش برای تعامل بهتر، ترغیب بیشتر و نفوذ در دیگران است. یکی از جنبه های بسیار مهم رفتار اجتماعی متقابل، نفوذ اجتماعی است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین مؤلفه های نفوذ اجتماعی مدیران گروه از دید اعضای هیأت علمی و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی در دانشگاه علوم پزشکی در سال 88-1387 بود.
روش بررسی: نفوذ اجتماعی شامل یازده مؤلفه میباشد.روش مورد استفاده جهت انجام این پژوهش، روش توصیفی– همبستگی وجامعه ی آماری عبارت از کلیه ی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 88-1387 شامل 645 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، 104 نفر از اعضای هیأت علمی به عنوان نمونه، انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه ی استاندارد نفوذ اجتماعی از yukl، شامل 44 گویه در مقیاس پنج درجه با توجه به ویژگیهای جمعیت شناختی (جنسیت، تأهل، سن، تحصیلات و سابقه ی مدیریت)تنظیم گردید و ضریب پایایی آن 83/0به دست آمد. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون آماری ضریب همبستگی Cramer استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون ضریب همبستگی نشان داد که بین هیچ کدام از مؤلفه های نفوذ و خصوصیات دموگرافیک به غیر از سابقه ی مدیریت، رابطه ی معنی داری وجود ندارد.
نتیجه گیری: میتوان نتیجه گرفت هر چه سابقه ی مدیریت در میان اعضای هیأت علمی بیشتر باشد، میزان استفاده از مؤلفه های نفوذ توسط مدیران بیشتر است.
رابطه ی بین هوش هیجانی و مهارت های ارتباطی کتابداران کتابخانه های دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: قابلیت های مربوط به هوش هیجانی در دهه های اخیر، توجه بسیاری از سازمان ها و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. هوش هیجانی زمینه ای مناسب برای ساختن محیطی مطلوب برای برقراری ارتباط مؤثر می باشد، تا به وسیله ی آن، مراجعین بتوانند آزادانه نیازهای اطلاعاتی خود را برای کسب حمایت از سوی کتابداران مطرح کنند. هدف از این مطالعه، تعیین رابطه ی بین هوش هیجانی و مهارت های ارتباطی کتابداران کتابخانه های دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1389 بود.
روش بررسی: روش پژوهش، توصیفی همبستگی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه های استاندارد مهارت های ارتباطی Queendom و هوش هیجانی شرینک (Shrink Emotional Intelligence) بود. جامعه ی آماری شامل 117 نفر کتابدار کتابخانه های دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1389 و روش نمونه گیری سر شماری بود. روایی پرسش نامه ها از روش محتوایی و صوری و پایایی آن ها با استفاده از محاسبه ی ضریب Cronbach's alpha به ترتیب برابر 86/0 و 92/0 تأیید گردید. روش گردآوری داده ها، به شکل مراجعه ی حضوری و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، در دو سطح آمار توصیفی (درصد میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون های ضریب همبستگی Pearson و آزمون t تک متغیره) صورت گرفت.
یافته ها: میانگین هوش هیجانی و مؤلفه های مربوط به آن در دانشگاه های اصفهان و علوم پزشکی اصفهان کمتر از سطح متوسط بود، اما مؤلفه ی خود انگیزی در کتابداران دانشگاه اصفهان بیشتر از سطح متوسط بود. میانگین کلیه ی ابعاد مهارت های ارتباطی در دانشگاه های اصفهان و علوم پزشکی اصفهان بیشتر از سطح متوسط بود. همچنین بین هوش هیجانی و مهارت های ارتباطی کتابداران در دانشگاه اصفهان (000/0 = sig و 525/0 = r) و در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (000/0 = sig و 515/0 = r) ارتباط مثبت و معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیری: بین هوش هیجانی و مهارت های ارتباطی ارتباط مثبت و معنی داری وجود داشت؛ یعنی هوش هیجانی بالای کتابداران، منجر به برقراری ارتباط مناسب با مراجعین شده بود. کتابداری، که توانایی های لازم برای هوش هیجانی را در اختیار داشته باشد، خدمات را به گونه ای عرضه می کند که موجب رضایت مندی بیشتر از سوی مراجعین شود. پس می توان نتیجه گرفت که یکی از مؤلفه های اساسی برقراری ارتباط مناسب کتابداران با مراجعین، برخورداری از سطح مطلوب هوش هیجانی می باشد،که میتوان از طریق برگزاری دوره های تخصصی، میزان آن را در کتابداران بهبود بخشید.
میزان توجه کتابداران کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و دانشگاه اصفهان به اخلاق حرفه ای بر اساس اصول اخلاقی کتابداران دانشگاهی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مهم ترین متغیر در موفقیت هر سازمان، رعایت اخلاق می باشد. ماهیت حرفه ی کتابداری و اطلاع رسانی خدمت به کاربران است، از این رو توجه به اخلاق حرفه ای لازم و ضروری است. هدف این پژوهش، تعیین میزان توجه کتابداران کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و دانشگاه اصفهان به اخلاق حرفه ای بر اساس اصول اخلاقی کتابداران دانشگاهی ایران بوده است.
روش بررسی: روش پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه بود. روایی پرسش نامه توسط متخصصان کتابداری و اطلاع رسانی تأیید شد. پایایی ابزار با استفاده از Cronbach's alpha 93/0 به دست آمد. جامعه ی آماری پژوهش شامل همه ی کتابداران کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و دانشگاه اصفهان در سال 1389 (128 نفر) بود که تعداد 63 نفر در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و تعداد 65 نفر در دانشگاه اصفهان مشغول به کار بودند. با توجه به اینکه جامعه ی مورد بررسی، چندان بزرگ نبود که نیازمند نمونه گیری باشد، از روش سرشماری بهره گرفته شد. داده ها پس از گردآوری در نرم افزار SPSS وارد شد. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون های استنباطی correlation coefficient Spearman و 2χ استفاده گردید.
یافته ها: بیشترین میزان توجه به اصول اخلاق حرفه ای مربوط به برقراری ارتباط مثبت با همکاران با میانگین 52/4 و کمترین میزان توجه مربوط به گسترش دیدگاه محققانه در عملکرد و ارزیابی فعالیت ها با میانگین 71/2 بود. رتبه بندی میزان توجه به اصول اخلاق حرفه ای در ابعاد مختلف نشانگر آن است که بیشترین میزان توجه به بعد مسؤولیت در برابر همکار با میانگین 22/4 و کمترین میزان توجه به بعد مسؤولیت در مقابل حرفه با میانگین 27/3 اختصاص یافته بود. همچنین در بررسی رابطه ی میان جنس، میزان تحصیلات، رشته ی تحصیلی، نوع استخدام، میزان حقوق و نوع کار با میزان توجه به اصول اخلاق حرفه ای، آزمون های آماری نشان دادند که تنها میان سطح تحصیلات و میزان توجه به اصول اخلاق حرفه ای رابطه ی معنی داری از نوع منفی وجود داشت، اما در سایر موارد رابطه ی معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیری: از نظر کتابداران شاغل در کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و دانشگاه اصفهان، بالاترین میزان توجه به عناصر اخلاق حرفه ای بر اساس اصول اخلاقی کتابداران دانشگاهی ایران به ترتیب شامل برقراری ارتباط مثبت با همکاران در داخل و خارج از سازمان، رفتار مناسب و توأم با احترام با همه ی مراجعان و تلاش در شناسایی مسؤولیت های اجتماعی و حرفه ای می باشد. هر چند میزان توجه در بیشتر موارد بالاتر از حد متوسط است، اما مدیران کتابخانه های پیش گفت نباید از سایر اصول اخلاق حرفه ای، که در سطح متوسط و پایین تر هستند، غافل شوند. این امر، ضرورت آموزش مداوم اخلاق حرفه ای برای کتابداران دانشگاهی را می طلبد.
وضعیت تولیدات علمی پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی همدان در پایگاه های اطلاعاتی Web of science و Scopus(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در ارزیابیهای علم سنجی، اصلیترین معیار برای تعیین جایگاه علمی و رتبه بندی کشورها، مراکز علمی و به ویژه دانشگاه ها، میزان مشارکت در تولید علم، نوآوری، فن آوری و به طور کلی مشارکت در روند توسعه ی علم جهانی عنوان شده است. در این پژوهش با بهره گیری از روش های علم سنجی، به مطالعه ی میزان تولیدات علمی پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی همدان در طی 11 سال پرداخته شده است.
روش بررسی: این مطالعه، پیمایشی- مقطعی و از نوع کاربردی بود. کلیه ی تولیدات علمی نمایه شده ی پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی همدان در پایگاه های استنادی Scopus و Web of science (WOS) در فاصله ی زمانی 2008-1998 (472 رکورد)، جامعه ی این پژوهش را تشکیل داد. برای گردآوری اطلاعات، از جست وجوی پیشرفته ی هر دو پایگاه با محدودیت زمانی 11 ساله استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای تحلیل گر ISI و Scopus.exe و آمار توصیفی استفاده شد.
یافته ها: بیشترین تعداد تولیدات علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان مربوط به سال 2008 (61 مدرک در WOS و 79 مدرک در Scopus) بود. فعال ترین نویسنده ی این دانشگاه، آقای مهرداد حاجیلویی (با 17 مقاله در WOS و 17 مقاله در Scopus) بود. دانشگاه علوم پزشکی تهران بیشترین همکاری (23 مدرک در WOS و 51 مدرک در Scopus) را با دانشگاه علوم پزشکی همدان در تولید علم داشته است. مجله ی Saudi medical journal با 9 مدرک در WOS و مجله ی Iranian biomedical journal با 13 مدرک در Scopus، انتشار بیشترین تعداد تولیدات علمی این دانشگاه را به خود اختصاص داده اند. حوزه های موضوعی علوم اعصاب (با 26 مقاله در WOS) و پزشکی عمومی (با 196 مقاله در Scopus) فعال ترین حوزه های پژوهشی در تولیدات علمی پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی همدان بوده اند.
نتیجه گیری: هر چند تولید علم دانشگاه علوم پزشکی همدان نسبت به دانشگاه های تیپ یک علوم پزشکی کشور کمتر است، اما در کل با روند به نسبت مطلوبی در حال افزایش است که ادامه ی این روند، وابسته به عوامل مختلفی همچون تعامل پژوهشگران دانشگاه با دانشمندان و دانشگاه های داخلی و خارجی، افزایش بودجه ی پژوهشی دانشگاه، برگزاری دوره های آموزشی شیوه های نگارش مقالات علمی به زبان انگلیسی و ... میباشد.
مقایسه ی اجزای سرمایه ی فکری در دانشگاه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در دو دهه ی اخیر، آموزش عالی به عنوان یکی از مهم ترین عناصر تشکیل دهنده ی جوامع پیشرفته نقش بسیار حیاتی در رشد و توسعه ی علوم، فن آوری اطلاعات و ارتباطات شبکه ی اینترنت ایفا نموده است. در آستانه ی قرن 21 که جهان به سمت محوری شدن دانش پیش میرود و نیاز متخصصان و مدیران آشنا به علوم پیشرفته بیش از پیش احساس میشود، آموزش عالی نیز مسؤولیت سنگینی را در قبال اجتماع و جامعه ی جهانی بر دوش خود احساس میکند. این مقاله در صدد شناسایی اجزای سرمایه ی فکری در نظام آموزش عالی دولتی پزشکی و غیر پزشکی استان اصفهان بوده است.
روش بررسی: نوع پژوهش تحلیلی و جامعه ی آماری شامل کلیه ی اعضای هیأت علمی دانشگاه های اصفهان، صنعتی، کاشان، علوم پزشکی اصفهان و علوم پزشکی کاشان (1830 نفر) بود که با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی 480 نفر از آنان در سال 1390 انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه ی استاندارد بر اساس مطالعه ی Torres بود که روایی آن با استفاده از روایی محتوایی و صوری و پایایی آن با استفاده از محاسبه ی ضریب Cronbach's alpha (97/0 = r) تأییدگردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 18SPSS و در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت.
یافته ها: سرمایه ی فکری و اجزای آن که شامل سرمایه ی انسانی، سرمایه ی ساختاری و سرمایه ی رابطه ای می باشد، در دانشگاه های دولتی استان،کمتر از سطح متوسط بود و رابطهی بین سرمایه ی انسانی، سرمایه ی ساختاری و سرمایه ی رابطه ای مثبت و معنی دار بوده است. از طرفی، بین میانگین اجزای سرمایه ی فکری در دانشگاه ها بر حسب محل و سابقه ی خدمت، تفاوت معنی داری مشاهده شد، به طوری که سرمایه ی ساختاری در دانشگاه اصفهان بیش از سایر دانشگاه های دولتی استان و نیز این سرمایه در اعضای هیأت علمی با سابقه ی کار 1 تا 10 سال بیش از 11 تا 20 سال بود. و از سوی دیگر، سرمایه ی انسانی و سرمایه ی رابطه ای در اعضای هیأت علمی با سابقه ی کار 21 سال به بالا بیش از 11 تا 20 سال بود؛ اما تفاوت بر حسب سایر مشخصات دموگرافیک معنی دار نبوده است.
نتیجه گیری: دانشگاه ها با به کارگیری چارچوپ سرمایه ی فکری به عنوان یک ابزار اکتشافی، قادر به حل مشکلات جدید مدیریتی، اشاعه ی منابع نامشهود و نیز ارتباط با ذی نفعان و جامعه خواهند شد.
پایایی، روایی و برازش مدل پنج عاملی مقیاس قابلیت یادگیری سازمانی در بین اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مفهوم قابلیت یادگیری سازمانی بر عوامل تسهیل کننده ی یادگیری سازمانی یا میل به یادگیری تأکید دارد. در نتیجه، ابزارهای قابلیت یادگیری سازمانی بر اساس ادبیات علمی تعیین می کند که ابعاد یا عوامل تسهیل کننده ی یادگیری کدام اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی و اعتباریابی قابلیت یادگیری سازمانی در بین اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر کاربردی و از دسته ی مطالعات روان سنجی بود که به صورت مقطعی و در سال تحصیلی 90-1389 انجام گرفت. جامعه ی پژوهش شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود که از بین آن ها به استناد مطالعه ی Loehlin و همکاران در مدل های تحلیل عاملی تأییدی، 220 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات مقیاس Chiva و همکاران بود. تحلیل داده های پژوهش در سطح آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار 18SPSS و تحلیل عاملی تأییدی (CFA) با استفاده از نرم افزار 5/8lisrel انجام گرفت.
یافته ها: مدل پنج عاملی مقیاس قابلیت یادگیری سازمانی از برازش مناسبی بر حسب شاخص های GFI، AGFI، RMSEA و CFI برخوردار بود و تمامی گویه های مقیاس دارای ضریب تأثیر معنی دار بر روی عامل مربوط به خود بودند. همچنین یافته ها مؤید آن بود که پنج عامل مقیاس از پایایی مناسبی برخوردار بودند و پایایی کل مقیاس نیز 93/0 به دست آمد. جدول نمرات هنجار، مقادیر Z و T متناسب با نمرات خام طبقات و رتبه بندی درصدی مربوط به هر طبقه را ارایه نمود. روایی هم گرایی بین عامل های مقیاس قابلیت یادگیری سازمانی نیز که بر حسب ضرایب همبستگی از 41/0 تا 75/0بود، تأیید گردید.
نتیجه گیری: می توان از مقیاس قابلیت یادگیری سازمانی به عنوان یک ابزار تشخیصی استفاده نمود. بنابراین مدیران دانشگاه، رؤسای دانشکده ها و مدیران گروه ها در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان می توانند دریابند که کدام یک از مسایل یادگیری سازمانی قوی و کدام یک ضعیف است و این آشکارسازی راهنما و دستورالعملی مناسب برای بهبود و بالندگی دانشگاه خواهد بود.
تبیین مدل معادله ی ساختاری تأثیر فرایند تبدیل دانش بر سرمایه ی انسانی در دانشگاه های اصفهان، علوم پزشکی اصفهان و صنعتی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تحولات رو به رشد در هر جامعه ای از دانشگاه ها آغاز میشود. سرمایه ی فکری از مهم ترین تئوریهای مدیریتی است که سازمان های دانش محور با استفاده از آن میتوانند بر اثربخشی و کارآیی خود بیفزایند. هدف از این پژوهش، تبیین مدل معادله ی ساختاری تأثیر فرایند تبدیل دانش بر مؤلفه های سرمایه ی فکری در دانشگاه های دولتی اصفهان بود.
روش بررسی: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و بررسی پدیده های مستند و تکراری بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی شهر اصفهان (1472 نفر) در سال تحصیلی 90-1389 بود که حجم نمونه پس از مطالعه ی مقدماتی و تعیین واریانس جامعه، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم 205 نفر برآورد شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، 2 پرسش نامه ی استاندارد فرایند تبدیل دانش (26 سؤال) و پرسش نامه ی محقق ساخته ی مؤلفه های سرمایه ی فکری (35 سؤال) بود که بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شد. برای تعیین روایی صوری و محتوایی پرسش نامه ها از نظرات متخصصین بهره گرفته شد و ضریب پایایی پرسش نامه های فرایند تبدیل دانش و سرمایه ی فکری با استفاده از Cronbach's alpha به ترتیب 96/0 و 93/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری Amos Graphic و SPSS و در سطح استنباطی به روش های Manova و مدل معادله ی ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل Manova نشان داد که اجتماعیسازی و ترکیب دانش با هیچ یک از مؤلفه های سرمایه ی فکری رابطه ی معنی دار نداشت، اما مراحل ترکیب و برونیسازی دانش ارتباط معنی داری را با تمام مؤلفه های سرمایه ی فکری نشان دادند. یافته های حاصل از مدل معادله ی ساختاری نیز نشان داد که ضریب اثر مراحل فرایند تبدیل دانش بر مؤلفه های سرمایه ی فکری معنی دار بوده است.
نتیجه گیری: در کل میتوان استنباط نمود که پیاده سازی فرایند تبدیل دانش علاوه بر اینکه در استخراج، سازمان دهی، انتقال، تبادل و استفاده ی مناسب از دانش موجود در سازمان و اعضای هیأت علمی مناسب است، میتواند در ارتقای سرمایه ی فکری دانشگاه ها نیز مؤثر باشد.
معماری اطلاعات برای نظام مدیریت مبتنی بر رسالت در دانشکده ی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در مفهوم جدید روابط سازمانی در دانشکده های پزشکی، ضروری است چهار مأموریت اصلی اعضای هیأت علمی به صورت یکپارچه و در راستای مأموریت های دانشگاه، قابل تعریف و قابل جبران خدمت باشد. باید شرایطی فراهم شود که اهداف و مأموریت های دانشگاه برای تمامی گروه های آموزشی و اعضای هیأت علمی دانشکده، سهم بندی شود و هر یک نسبت به سهمی که ادا می کنند، پاداش خود را دریافت نمایند. این پژوهش برای تعیین معماری اطلاعات سامانه ی اطلاعاتی متناسب با نظام مدیریت مبتنی بر رسالت، به منظور اعمال مدیریت بر رفتار آکادمیک اعضای هیأت علمی دانشکده ی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش از نوع مطالعات تطبیقی و الگوسازی بود که در آن از متدولوژی ""طرح ریزی بر اساس فعالیت های سازمان"" (Business system planning) برای طراحی معماری اطلاعات، استفاده شده است. ابتدا با مطالعه ی الگوهای استقرار نظام مدیریت مبتنی بر رسالت در دانشگاه های مختلف، مأموریت، اهداف و ارزش های این نظام شناسایی گردید و طی جلسه ای با هیأت رئیسه ی دانشکده ی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران با استفاده از تکنیک گروه اسمی و الگوسازی تفسیری ساختاری (Interpretive structural modeling)، اهداف استقرار نظام پیش گفت در دانشکده ی مورد مطالعه، تعیین و اولویت بندی گردید. این اهداف به عنوان ورودی فاز اول متدولوژی طرح ریزی بر اساس فعالیت های سازمان، مورد استفاده قرار گرفت. سایر داده ها و اطلاعات مورد نیاز برای اجرای فازهای بعدی از طریق مصاحبه با کارکنان و مسؤولین واحدهای مربوط و مشاهده ی اسناد و فرایندهای کاری به دست آمد. محصول نهایی به دست آمده، معماری اطلاعات نظام مدیریت مبتنی بر رسالت می باشد.
یافته ها: در معماری اطلاعات نظام مدیریت مبتنی بر رسالت برای دانشکده ی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران، 9 زیرسیستم و ارتباطات بین آن ها تحت عناوین مدیریت مأموریت ها و هدف ها، برنامه ریزی فعالیت های آموزشی، برنامه ریزی فعالیت های پژوهشی، برنامه ریزی فعالیت های اداری و اجتماعی، برنامه ریزی فعالیت های مراقبت از سلامت، توانمندسازی اعضای هیأت علمی و مدیران گروه ها و رؤسای بخش ها، ارزیابی عملکرد و بازنگری و بهسازی، مدیریت منابع مالی و بودجه ریزی مبتنی بر رسالت، حسابداری و تدارکات گروه آموزشی به دست آمد.
نتیجه گیری: استقرار موفق نظام مدیریت مبتنی بر رسالت، وابسته به داشتن سامانه ی اطلاعاتی یکپارچه ای است که تمام اجزاء و زیرسیستم های نظام را به طور لازم و کافی پشتیبانی نماید. تحقیق حاضر نشان داد سامانه ای که بتواند از این نظام پشتیبانی کند، باید زیرسیستم هایی داشته باشد که پیش از این در هیچ یک از سامانه های متداول اطلاعات مدیریت دیده نشده بود.
صحت استنادها در پایان نامه های دوره های دکتری تخصصی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز و میزان مطابقت آن ها با شیوه نامه ی ونکوور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: استناد به انواع منابع علمی- پژوهشی از جمله پایان نامه ها، بخش مهمی از فرایند تحقیق میباشد که پژوهشگر ملزم به رعایت شیوه ی نگارش استاندارد و درست اطلاعات کتابشناختی میباشد. چنانچه استنادها به شکلی صحیح، دقیق و یک دست تدوین نشوند، نه تنها فاقد اصالت و اعتبار هستند؛ بلکه بازیابی و دسترسی به چنین استناداتی، هزینه های گزافی را به محققان و کتابخانه ها تحمیل می نماید. این مطالعه با هدف شناسایی صحت مقالات استنادی و تطابق آن ها با شیوه نامه ی ونکوور در پایان نامه های دفاع شده ی دکتری تخصصی پزشکی سال 1386 در دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام شد.
روش بررسی: روش مطالعه در این بررسی، تحلیل استنادی (Citation analysis) بود. هدف از تحقیق، شناسایی صحت مقالات استنادی در پایان نامه های مورد مطالعه بود، از این رو سایر منابع اطلاعاتی از مطالعه حذف شدند. برای انجام این پژوهش با استفاده از جدول Morgan و نمونه برداری سیستماتیک، از کل 1390 مقاله ی استنادی، 347 مقاله ی استنادی برای بررسی صحت استنادی و میزان مطابقت با شیوه نامه ی ونکوور انتخاب شدند. شش عنصر مورد بررسی مشتمل بر نام نویسنده (گان)، عنوان مقاله، عنوان مجله، سال انتشار، شماره ی جلد و شماره ی صفحات بودند. خطاهای استنادی به دو گروه 1. خطاهای کوچک و 2. خطاهای بزرگ تقسیم شدند. روش جمع آوری اطلاعات، مشاهده ی مستقیم مقالات از طریق آرشیو نشریات و یا پایگاه های اطلاعاتی بود. داده ها در چک لیستی که بر اساس کار Taylor تهیه شده بود، وارد گردید. از نرم افزار 11SPSS جهت تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: از 347 مقاله ی استنادی مورد بررسی، در کل 3/98 درصد خطای استنادی به ثبت رسید. میزان خطاهای بزرگ بیشتر از خطاهای کوچک بود. تنها 164 مقاله ی استنادی (26/47 درصد)، فاقد هر نوع خطای استنادی بودند. در حوزه ی مطابقت استنادها با شیوه نامه ی ونکوور، مطابقتی مشاهده نشد.
نتیجه گیری: عوامل مختلفی را می توان در بروز وضعیت نامطلوب استناددهی در پایان نامه ها دخیل شمرد، از جمله عدم آگاهی دانشجویان از اهمیت یک دستی استنادها در آثار علمی، عدم آشنایی محققان با نرم افزارهای مدیریت منابع و مآخذ مثل
Reference Manager، عدم مطابقت آیین نامه ها و دستورالعمل های ارایه شده توسط مؤسسات و دانشگاه ها با شیوه نامه های استاندارد به منظور مدیریت بهینه ی استناددهی در پایان نامه ها. اعمال راهکارهایی مانند تخصیص بخشی از نمره ی پایان نامه به صحت استنادهای ارایه شده، برگزاری گارگاه های آموزشی استفاده از نرم افزارهای مدیریت منابع پیشنهاد می گردد.
میزان و نحوه ی به کارگیری مهارت های ارتباطی توسط کتابداران کتابخانه های دانشگاه های دولتی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ارتباط به عنوان مهم ترین ویژگی لازم برای افراد شاغل توصیف شده است و حرفهی کتابداری به دلیل ماهیت خود، نیازمند مهارت های ارتباطی کامل در کتابخانه ها است. شاید مهم ترین درسی که دانشجویان کتابداری باید در مورد توقعات استفاده کنندگان فرا گیرند، این است که چگونه بتوانند در روابط متقابل بین خود و جامعه نقش درستی ایفا کنند. اگر اینگونه باشد، نتیجه رضایت شغلی و خدمات رسانی مطلوب به استفاده کنندگان خواهد بود. بدین منظور، پژوهش حاضر به شناسایی میزان و نحوه ی به کارگیری مهارت های ارتباطی در میان کتابداران کتابخانه های دانشگاه های دولتی شهر اصفهان پرداخته است.
روش بررسی: این مطالعه به روش توصیفی- پیمایشی انجام شد و جامعهی این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان و کتابداران دانشگاه های دولتی شهر اصفهان در سال تحصیلی 89-1388 بود. حجم نمونه ی محاسبه شده برای دانشجویان 780 نفر و برای کتابداران 136 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، متناسب با جامعه ی آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات چک لیست مشاهدات محقق و پرسش نامه ی بسته پاسخ محقق ساخته برای یافتن نظرات دانشجویان بود که روایی آن با نظر اعضای هیأت علمی دانشگاه تصویب و پایایی آن نیز تأییدگردید. به منظور تحلیل استنباطی یافته های به دست آمده از ابزارهای گردآوری، از روش آماری t تک متغیره استفاده شد.
یافته ها: میزان به کارگیری مهارت های ارتباط کلامی و غیر کلامی توسط دانشجویان به ترتیب 31/3 و 15/3 بود و بر اساس نتایج پرسش نامه ی گروه نمونه ی دانشجویان، میزان به کارگیری مهارت های ارتباط کلامی کتابداران 21/3 و مهارت های غیر کلامی آن ها 32/3 بود که نشان میدهد مهارت های ارتباطی کتابداران دانشگاه های دولتی شهر اصفهان در حد متوسط میباشد و در حد مطلوب و عالی نیست و نیاز به تقویت بیشتری دارد.
نتیجه گیری: میزان به کارگیری مهارت های ارتباطی توسط کتابداران کتابخانه های دانشگاه های دولتی شهر اصفهان در حد مطلوب نمیباشد. بیتوجهی به این مسأله کاهش میزان استفاده از کتابخانه را به همراه خواهد داشت. بنابراین توصیه میشود نهادهایی که وظیفه ی آموزش کتابداران را بر عهده دارند، با برگزاری دوره های آموزشی و همایش ها یا گنجاندن آن در منابع درسی و سایر اقدام هایی از این دست، مهارت های ارتباطی را به کتابداران آموزش دهند و کتابداران نیز در این زمینه حساسیت داشته باشند و مطالعات خود را گسترش دهند.
نقش واحد «تحقیق و توسعه» در سیستم اطلاعات مدیریت دانشگاه: یک مطالعه ی تطبیقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از مهم ترین مشکلات مدیران در دانشگاه های علوم پزشکی کشور با توجه به وجود نظام ادغام آموزش و ارایه ی خدمات، درگیری این مدیران در کارهای مختلف و محدودیت دسترسی به اطلاعات کافی جهت تصمیم گیری است. از این رو، اتخاذ تدابیری در جهت فراهم شدن اطلاعات لازم برای تصمیم گیری، حیاتی به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واحدهای تحقیق و توسعه در سیستم اطلاعات مدیریت دانشگاه های منتخب تعدادی از کشورها جهت استفاده از این تجارب در دانشگاه های علوم پزشکی کشور انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه به صورت تطبیقی و مقطعی در سال 1389 انجام گرفت. در ابتدا ضمن مطالعه ی مبانی نظری، سوابق موجود و ادبیات مرتبط مطالعه گردید و سپس وضعیت نظام تحقیق و توسعه در 8 دانشگاه خارجی مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از مشاهده ی پایگاه اطلاع رسانی و انجام مصاحبه های تکمیلی با دفاتر پیش گفت جمع آوری گردید. متغیرهای اصلی تحقیق شامل رسالت واحد، اهداف واحد و فرایندهای کلیدی واحد بود. در نهایت داده ها با بهره گیری از جداول تطبیقی مقایسه و تحلیل شد.
یافته ها: مهم ترین نقش واحد تحقیق و توسعه عبارت از ارایه و تحلیل اطلاعات دقیق در زمان های مناسب با انجام مطالعات لازم، پشتیبانی از فرایند تصمیم گیری و سیاست گذاری و بهبود کیفیت فعالیت ها و ارتقای دانشگاه، ارایه ی تصویری مناسب از دانشگاه با ارایه ی آمار و اطلاعات مربوط به آن و تسهیل همکاری با واحدهای همتا در سایر دانشگاه ها بود.
نتیجه گیری: با توجه به نقش کلیدی واحد تحقیق و توسعه در سیستم اطلاعات مدیریت دانشگاه، پیشنهاد میشود دانشگاه های علوم پزشکی کشور در صورت عدم وجود واحد تحقیق و توسعه و یا عدم ایفای نقش جدی این واحد در سیستم اطلاعات مدیریت دانشگاه، اقدامات اصلاحی را در این خصوص انجام دهند.
میزان انطباق چکیده ی فارسی طرح های پژوهشی مصوب دانشکده ی مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با استاندارد ایزو 214(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رعایت استانداردهای چکیده نویسی، نقش بسیار مهمی در بازیابی اطلاعات دارد. هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان انطباق چکیده ی فارسی طرح های پژوهشی مصوب دانشکده ی مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با استاندارد ایزو 214 بود.
روش بررسی: روش پژوهش، توصیفی و از نوع تحلیل محتوا و ابزار گردآوری اطلاعات، سیاهه ی وارسی محقق ساخته بود. جامعه ی مورد مطالعه، شامل 227 طرح پژوهشی مصوب دانشکده ی مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بین سال های 89-1380 بود. برای سنجش روایی سیاهه ی وارسی از روایی صوری و محتوایی استفاده شد. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش به صورت مشاهده ی مستقیم بود و جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی (توزیع فراوانی و درصد) و استنباطی (آزمون Chi-Square) و نرم افزار 16SPSS استفاده شد.
یافته ها: بیشترین میزان رعایت موارد استاندارد ایزو 214 مربوط به بیان ضمایر در قالب سوم شخص معادل 100 درصد و کمترین میزان، مربوط به استفاده از افعال معلوم معادل 4/34 درصد است. بیشترین میزان رعایت موارد استاندارد ایزو 214 مربوط به بیان ضمایر در قالب سوم شخص، شروع چکیده با جمله ای مبین موضوع پژوهش، جایگاه چکیده، وجود کلیدواژه هر کدام معادل 100 درصد در سال 1388 و کمترین میزان مربوط به بیان یافته های پژوهش معادل 7/16 درصد بین سال های 82-1380 بود. بین میزان رعایت هدف، بیان یافته های پژوهش، پرهیز از کاربرد اختصارات، علایم و سرواژه ها بر حسب گروه آموزشی، تفاوت معنی داری وجود داشت، در حالی که بین میزان رعایت سایر موارد استاندارد ایزو 214 بر حسب گروه آموزشی، تفاوت معنی داری وجود نداشت. بین میزان رعایت برگرفته شدن کلیدواژه از متن بر حسب درجه ی تحصیلی مجری اصلی، تفاوت معنی داری مشاهده شد، اما بین میزان رعایت سایر موارد استاندارد ایزو 214 بر حسب درجه ی تحصیلی مجری اصلی، تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: به طور کلی، میزان انطباق چکیده ی فارسی طرح های پژوهشی مصوب دانشکده ی مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با استاندارد ایزو 214 در وضعیت مطلوبی قرار دارد و بیشتر موارد استاندارد ایزو 214 رعایت گردیده است. میزان رعایت موارد استاندارد ایزو 214 در سال های مختلف یکسان نیست و بین میزان رعایت موارد استاندارد ایزو 214 بر حسب گروه آموزشی و درجه ی تحصیلی، تفاوت معنی داری وجود ندارد.
بهره مندی مدیران و کارشناسان مسؤول حوزه ی ستادی معاونت بهداشتی دانشگاه های علوم پزشکی کشور از زیرساخت های فن آوری اطلاعاتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در دنیای کسب و کار فعلی، بهره مندی از فن آوری اطلاعاتی یکی از عوامل مهم توسعه و بهبود عملکرد سازمان ها محسوب می شود. این مطالعه با هدف تعیین برخورداری مدیران و کارشناسان مسؤول معاونت بهداشتی دانشگاه های علوم پزشکی کشور از فن آوری اطلاعاتی و ارتباط آن با عوامل فردی و سازمانی انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مقطعی در بهار 1389 انجام گرفت. جامعه ی پژوهش، مدیران و کارشناسان مسؤول حوزه ی ستادی معاونت بهداشتی دانشگاه های علوم پزشکی کشور بودند که 13 دانشگاه به صورت طبقه ای و تصادفی منظم انتخاب شدند. در دانشگاه های منتخب، کلیه ی مدیران و کارشناسان مسؤول در دسترس به عنوان نمونه ی پژوهش، به صورت سرشماری مورد مصاحبه و پرسش گری قرار گرفتند. پرسش نامه ی مورد استفاده شامل متغیرهای فردی و سازمانی بود که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل یافته ها از آزمون های Chi-square، Fisher's Exact، Spearman، Krukal Wallis و Mann-Whitney استفاده شد.
یافته ها: از بین 293 مدیر و کارشناس مسؤول مورد مطالعه، 288 نفر (3/98 درصد) در اطاق کار خود به کامپیوتر سالم و 281 نفر (97 درصد) به اینترنت دسترسی داشتند که میزان رضایت از سرعت اینترنت 30 درصد در سطح زیاد و 46 درصد در سطح متوسط بوده است. 205 نفر (70 درصد) از سیستم اتوماسیون برخوردار بودند. دسترسی به اینترنت با برخورداری از سیستم اتوماسیون رابطه ی معنی دار داشت (045/0 ≥ P). سطح رضایت از سرعت اینترنت فقط با تیپ بندی دانشگاه ها (013/0 ≥ P)، برخورداری از سیستم اتوماسیون (000/0 ≥ P) و سن افراد (143/0- = R، 015/0 = P) رابطه ی معنی دار داشت. 220 نفر (75 درصد) دارای پست الکترونیک فعال بودند.
نتیجه گیری: با توجه به کمیت بسیار خوب برخورداری از فن آوری اطلاعاتی، پیشنهاد می گردد برای تقویت و توسعه ی کیفی آن، برنامه های مداخله ای طراحی و اجرا شود.
راهکارهای عملی اسلامی شدن دانشگاه ها با رویکردی به دیدگاه استادان دروس معارف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، شناسایی و طبقه بندی راهکارهای اسلامیشدن دانشگاه ها بر اساس دیدگاه استادان دروس معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم است. روش تحقیق علاوه بر مطالعه اسنادی، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل همه 40 نفر استادان دروس معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در نیم سال اول تحصیلی 89ـ88 میباشد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه ای حاوی تعداد 15 راهکار (مؤلفه)، در طیف پنج درجه ای لیکرت بود، و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی استفاده گردید.
یافته ها نشان داد از عملیترین راهکارها برای اسلامیشدن دانشگاه ها، به ترتیب اهمیت و اولویت میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: 1. به کارگیری مدیران متعهد، متدین و حساس به مبانی و ارزش های اسلامی در کوتاه مدت و بلندمدت؛ 2. تجدیدنظر بنیادین در ساختار نظام آموزشی و پژوهشی؛ 3. ترسیم شاخص های شفاف یک دانشگاه اسلامی؛ 4. بازسازی نظام فرهنگی حاکم بر دانشگاه ها با رویکرد ارزشی؛ 5. تقویت و تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه؛ 6. ارتقای سطح استقلال فکری و خودباوری علمی اندیشمندان و متخصصان؛ 7. گزینش دقیق و سازمان دهی شده اعضای هیأت علمی و استادان دانشگاه ها؛ 8. برنامه ریزی برای بومیسازی علوم انسانی.